سرانجام پرونده انتخابات جنجالی ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا با برنده شدن دونالد ترامپ؛ نامزد حزب جمهوری خواه این کشور، بسته شد و دونالد؛ این مرد کهن سال پیروزی اش را همراه با خانواده و هوادارانش جشن گرفت.
در باره برنده شدن آقای ترامپ و امریکای در دوره ریاست جمهوری ایشان به یک نکته عمده باید توجه شود:
بر خلاف تصور عمومی که پنداشته می شود انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا، یک انتخابات واقعی و شفاف و به دور از هر گونه تقلب و دستبردی است، باید گفت که در اساس چنین تصوری مبنای درست و عقلانی ای ندارد.
بر اساس تحلیل غالب، در کشور بزرگ امریکا یک نهادی شبیه شورای مصلحت نظام وجود دارد که تصمیم گیرندگان اصلی و واقعی در کشور ایالات متحده امریکا اعضای این شورا می باشند و خارج از تصامیم و فیصله های شورای مذکور، هیچ رئیس جمهور و هیچ وزیر و وکیل و سناتوری، حق و اجازه کنش و واکنش در مسائل داخلی و خارجی را ندارند.
بنابراین دیدگاه، یکی از وظایف مهم شورای مذکور، انتخاب و یا بهتر است گفته شود انتصاب رئیسان جمهور این کشور پهناور و قدرتمند است. ممکن است سوال شود که در انتخابات ریاست جمهوری امریکا که به ادعای سران این کشور، مهد تمدن و دموکراسی و آزادی های همه جانبه انسانی می باشد، اثری از نشانه های نفوذ و رسوخ نهاد مذکور دیده نمی شود و آنچه به چشم می آید رفتن مردم این کشور به گونه آزادانه و دل بخواه در پای صندوقهای آرا است.
در پاسخ به این برداشت باید گفت که بله در ظاهر همین است و آنچه به چشم میاید، همه جلوه های فریبنده ظاهر و صورت قضایا است؛ اما درون و باطن موضوع همان چیزی است که گفته شد؛ یعنی به این معنا که نهاد مذکور از قبل نقشه و پلان انتخابات را طراحی کرده و تعیین کرده که چه کسی باید برنده آن باشد و چه کس یا کسانی هم به گونه نمایشی و با قصد فریب افکار و اذهان عامه به عنوان حریف و رقیب انتخاباتی نامزد برنده میدان بازی انتخاباتی را گرم کنند!.
اما در پرده بیرون و ظاهر نیز شگردها و روشهایی وجود دارند که اگر چه از دید فهم و درک عوام مردم پنهان اند و عوام و اکثریتی از اقشار جامعه چیزی از آن نمی فهمند، اما این موارد نیز از دید آگاهان و صاحب نظران و کارشناسان که جزو خواص اند و در شکار لطایف و ظرائف مسائل، چالاک و تیزبین هستند، ابداً پنهان نیست و آنان چیزهایی را می بینند و به خوبی درک می کنند که دیگران از درک و فهم آن البته که عاجزند.
بنائن، همین صاحب نظران تیزهوش می گویند که در انتخابات این دوره ایالات متحده نیز شورای بزرگ تصمیم گیری ایالات متحده امریکا مانند همیشه بیکار ننشسته و به گونه بسیار زیرکانه افکار عمومی جامعه امریکا را در جهت رای دادن به ترامپ و برنده شدن آن در انتخابات این دوره ریاست جمهوری این کشور، سمت و جهت داده اند.
به عنوان نمونه یکی از آن شگردهای ماهرانه نهاد تصمیم گیری، این بود که در واپسین روزهای کمپاین انتخاباتی دو نامزد، در سراسر ایالات متحده امریکا این شایعه پیچانده شد که گویا ترامپ گفته است که:" در صورت بازنده شدنش، دست به شورش می زند و از هوادارانش در سراسر امریکا خواسته برای شورش، منتظر دستور وی باشند".
با همه آن سر و صداها، معلوم بود که شایعه ای در کار است تا مردم حتی از سر ترس از ناامنی هم که شده به نامزد جمهوری خواه یعنی دونالد ترامپ رای بدهند و این دقیقا همان چیزی بود که شورای تصمیم گیری و اعضای آن از مردم امریکا می خواستند؛ یعنی پیروزی بدون چون و چرای دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری در آن کشور.
بنابراین دیدگاه، شخصیت سیاسی و دیدگاههای ترامپ، دقیقا همان چیزی است که از قبل به او دیکته شده و او هر چه در آینده امریکا اعم از کنشهای داخلی و خارجی انجام می دهد، در واقع همان چیزهایی است که شورای بزرگ تصمیم گیری و فیصله های کلان در این کشور به او گوشزد کرده و او خود نیز به عنوان یکی از اعضای آن شورا و یا دست کم کسی که تصامیم آن شورا را صد در صد قبول دارد و یا در نهایت از سر ناچاری هم که شده است، به این فیصله ها وتصامیم تن داده است.
اما در نهایت یک چیز قابل دقت و در عین زمان حتی ذوق زدگی هم می تواند باشد و آن اینکه ممکن است شورای تصمیم گیری ایالات متحده امریکا رویکردش را نسبت به تعامل با کشورها تغییر داده باشد؛ به عنوان نمونه چیزی که در سخنان ترامپ در باره رابطه با روسیه و نبرد با داعش شنیده شد و نیز این امکان که این اظهارات نیز شگردی باشد برای برد انتخاباتی و بدست آوردن مقام ریاست جمهوری.