"کره شمالی پس از انتشار پیش نویس قطعنامه جدید تحریم شورای امنیت علیه این کشور، امریکا را مقصر اصلی این موضوع دانست و امریکا را تهدید به نابودی کرد.
روزنامه "رودونگ سینمون" ارگان حزب کارگر کره شمالی روز جمعه -۷ حوت- با انتشار مطلبی اعلام کرد که امریکا را در راستای تحرکات جنگ طلبانه علیه پیونگ یانگ، از کره زمین محو می کند تا دنیا رنگ آرامش به خود ببیند.
کره شمالی مدعی شده است که پیش نویس قطعه نامه تحریم علیه این کشور با هدایت و رهبری امریکا صورت گرفته است.
امریکا در واکنش به آزمایش اخیر هسته ای و پرتاب موشک بالستیک توسط کره شمالی، با ارائه پیش نویس قطعنامه ای به شورای امنیت سازمان ملل، خواستار اعمال شدیدترین تحریم های ممکن علیه کره شمالی شده که این موضوع عصبانیت شدید پیونگ یانگ را در پی داشت."
صرف نظر از آنکه پیونگ یانگ بتواند تهدید خویش علیه دولت امریکا را عملی کند یا نه، یادآوری چند نکته حایز اهمیت است. نکته نخست اینکه مقامات کاخ سفید چرا احساس می کنند زمام اداره دولت و ملتها را می توانند در اختیار خویش داشته باشند و سایر دولتها و ملتها بدون قید و شرط و چون و چرا، سرنوشت شان را در اختیار آنان قرار می دهند؟!
این پرسش اگر از سران ایالات متحده پرسیده شود، قطعا آنان در جواب خواهند گفت که برخی از دولت و ملتها به دلیل گذشته و ماهیت کنونی شان، برای بشریت و حقوق انسانها خطرناکند و نباید سلاحهایی مدرن و پیشرفته ای چون اتم و غیر آن را در اختیار داشته باشند؛ چرا که بودن این نوع سلاح ها در نزد این نوع دولتها، خطر بالقوه برای بشریت است!.
پاسخ فوق زبال حال همه ی سران امریکائی و نوچه های اروپائی آنها از دولتمردان اروپائی و منطقه ای است. مقامات ایالات متحده امریکا همواره یک چنین استدلال های مغالطه آمیزی داشته اند و برای فریب افکار عمومی در امریکا و اروپا و خارج از آن دو جغرافیا، به یک چنین عوام فریبی هایی متوسل شده اند.
اما آیا بواقع قضیه همان چیزی است که مقامات کاخ سفید عنوان می کنند و آیا غیر از امریکا و اروپا و دولتهای وابسته به آنان در منطقه، دولت و کشور دیگری اهلیت و صلاحیت سلاح بالستیک و اتمی و غیر آن را ندارند و در صورتی که هر یک از آنان مقداری از این سلاحها را ولو برای دفاع از دولت و ملت و کشور خویش نیز در اختیار داشته باشند، این برای جهان و جهانیان خطرناک خواهد بود؟ً!
بر فرض که این استدلال مغالطه آمیز را از سران واشنگتن و دیگران بپذیریم و آن را در داشتن و نداشتن اتم برای دولتها و کشورها اصل و معیار بدانیم، باز هم سودی بحال قدرتهای امریکائی و اروپائی و نوکران آنها ندارد؛ چرا که تاریخ علیه آنها گواهی می دهد و امریکا را به عنوان اولین کشوری معرفی می کند که از اسلحه اتمی علیه بشریت کار گرفت و در دو مرحله بمباران هستی ای جاپان در جنگ جهانی دوم، دو شهر بزرگ را با خاک یکسان کرد و حدود دو میلیون انسان بی گناه را در دو روز از بین برد.
پس با استفاده از استدلال خودِ امریکائی ها، دولت این کشور و نیز متحدان اروپائی و منطقه ای آنها از آن دسته از دولتهای شرور و ضد بشریت اند که اهلیت و لیاقت در اختیار داشتن سلاح هسته ای را ندارند؛ درست همان چیزی که مقامات کوریای شمالی یادآوری کرده اند و گفته اند که سران امریکا عامل بحران و سلب آرامش بشریت اند.
اما سوال اینجاست که آیا فقط با جنگیدن کوریای شمالی با امریکا و متحدان شرور آن، کاری از پیش برده می شود و آیا امریکا و متحدان آن ضعیف تر از پیونگ یانگ هستند تا تهدید کوریای شمالی از جانب آنان بدون پاسخ بماند؟ قطعاً جواب منفی است؛ چرا که حتی خود رهبران نیم کره شمالی نیز می دانند که امریکا کشور ضعیف و ناتوانی نیست تا با این تهدیدها میدان را خالی کنند؛ چرا امریکا و متحدان آن نیز بیشتر از کوریای شمالی اتم و غیر آن دارند و قطعاً جواب اتم را با اتم خواهند داد و منتظر نمی نشینند تا نیم کره شمالی پیش دستی کند و واشنگتن را با خاک یکسان کند.
اما یک امکان طلائی برای همه دولتها و کشورهای مخالف و رقیب با امریکا و متحدان آن وجود دارد که اگر از آن پتانسیل و ظرفیت بالفعل استفاده شود، همگان می توانند در برابر تهدیدهای همیشگی و غیر مسئولانه سران کاخ سفید و رفقای اروپائی و منطقه ای آنها کمر راست کنند و حتی آقایان امریکائی و اروپائی را برای ابد سر جای شان بنشانند و آن امکان این است که همه ی این دولتها و کشورها سر از لاک بی تفاوتی در مقابل سرنوشت همدیگر بیرون کنند و با همسوئی و همکاری مشترک و بالاتر از آن با تشکیل یک اردو و ارتش مشترک، جهت برقراری ثبات و امنیت همه ی کشورهای موجود در منطقه، فعالیت موثر و صادقانه انجام بدهند.
خلائی که تا کنون در خاور میانه وجود داشته، خلای قوت و قدرت نبوده؛ بلکه خلاء عدم همکاری لازم میان دولتهای منطقه بوده و نیز بی تفاوتی در برابر فشارها و مشکلاتی که هر از گاهی دامنگیر یکی از آنها شده و دیگران با خط کشیدن به دور خویش، آن دولت و کشور را تنها و بدون حامی رها کرده و پاره پاره شدن آن دولت و ملت را به وسیله استکبار امریکائی و اروپائی و نیز منطقه ای، فقط تماشا کرده اند که این بواقع جای تاسف دارد.
به نظر می رسد تنها راه منحصر مقابله با تهدیدهای جدی و دوام دار استکبار و استعمار غربی، یکی شدن همه ی دولتها و ملتهای جهان و منطقه خاور میانه است که در غیر آن، باید نشست و شاهد انهدام و فروپاشی هر یک از دولتها و کشورهای موجود در منطقه و خارج از آن به سود استکبار امریکائی و اروپائی و ایادی منطقه ای آنان بود.
روزنامه "رودونگ سینمون" ارگان حزب کارگر کره شمالی روز جمعه -۷ حوت- با انتشار مطلبی اعلام کرد که امریکا را در راستای تحرکات جنگ طلبانه علیه پیونگ یانگ، از کره زمین محو می کند تا دنیا رنگ آرامش به خود ببیند.
کره شمالی مدعی شده است که پیش نویس قطعه نامه تحریم علیه این کشور با هدایت و رهبری امریکا صورت گرفته است.
امریکا در واکنش به آزمایش اخیر هسته ای و پرتاب موشک بالستیک توسط کره شمالی، با ارائه پیش نویس قطعنامه ای به شورای امنیت سازمان ملل، خواستار اعمال شدیدترین تحریم های ممکن علیه کره شمالی شده که این موضوع عصبانیت شدید پیونگ یانگ را در پی داشت."
صرف نظر از آنکه پیونگ یانگ بتواند تهدید خویش علیه دولت امریکا را عملی کند یا نه، یادآوری چند نکته حایز اهمیت است. نکته نخست اینکه مقامات کاخ سفید چرا احساس می کنند زمام اداره دولت و ملتها را می توانند در اختیار خویش داشته باشند و سایر دولتها و ملتها بدون قید و شرط و چون و چرا، سرنوشت شان را در اختیار آنان قرار می دهند؟!
این پرسش اگر از سران ایالات متحده پرسیده شود، قطعا آنان در جواب خواهند گفت که برخی از دولت و ملتها به دلیل گذشته و ماهیت کنونی شان، برای بشریت و حقوق انسانها خطرناکند و نباید سلاحهایی مدرن و پیشرفته ای چون اتم و غیر آن را در اختیار داشته باشند؛ چرا که بودن این نوع سلاح ها در نزد این نوع دولتها، خطر بالقوه برای بشریت است!.
پاسخ فوق زبال حال همه ی سران امریکائی و نوچه های اروپائی آنها از دولتمردان اروپائی و منطقه ای است. مقامات ایالات متحده امریکا همواره یک چنین استدلال های مغالطه آمیزی داشته اند و برای فریب افکار عمومی در امریکا و اروپا و خارج از آن دو جغرافیا، به یک چنین عوام فریبی هایی متوسل شده اند.
اما آیا بواقع قضیه همان چیزی است که مقامات کاخ سفید عنوان می کنند و آیا غیر از امریکا و اروپا و دولتهای وابسته به آنان در منطقه، دولت و کشور دیگری اهلیت و صلاحیت سلاح بالستیک و اتمی و غیر آن را ندارند و در صورتی که هر یک از آنان مقداری از این سلاحها را ولو برای دفاع از دولت و ملت و کشور خویش نیز در اختیار داشته باشند، این برای جهان و جهانیان خطرناک خواهد بود؟ً!
بر فرض که این استدلال مغالطه آمیز را از سران واشنگتن و دیگران بپذیریم و آن را در داشتن و نداشتن اتم برای دولتها و کشورها اصل و معیار بدانیم، باز هم سودی بحال قدرتهای امریکائی و اروپائی و نوکران آنها ندارد؛ چرا که تاریخ علیه آنها گواهی می دهد و امریکا را به عنوان اولین کشوری معرفی می کند که از اسلحه اتمی علیه بشریت کار گرفت و در دو مرحله بمباران هستی ای جاپان در جنگ جهانی دوم، دو شهر بزرگ را با خاک یکسان کرد و حدود دو میلیون انسان بی گناه را در دو روز از بین برد.
پس با استفاده از استدلال خودِ امریکائی ها، دولت این کشور و نیز متحدان اروپائی و منطقه ای آنها از آن دسته از دولتهای شرور و ضد بشریت اند که اهلیت و لیاقت در اختیار داشتن سلاح هسته ای را ندارند؛ درست همان چیزی که مقامات کوریای شمالی یادآوری کرده اند و گفته اند که سران امریکا عامل بحران و سلب آرامش بشریت اند.
اما سوال اینجاست که آیا فقط با جنگیدن کوریای شمالی با امریکا و متحدان شرور آن، کاری از پیش برده می شود و آیا امریکا و متحدان آن ضعیف تر از پیونگ یانگ هستند تا تهدید کوریای شمالی از جانب آنان بدون پاسخ بماند؟ قطعاً جواب منفی است؛ چرا که حتی خود رهبران نیم کره شمالی نیز می دانند که امریکا کشور ضعیف و ناتوانی نیست تا با این تهدیدها میدان را خالی کنند؛ چرا امریکا و متحدان آن نیز بیشتر از کوریای شمالی اتم و غیر آن دارند و قطعاً جواب اتم را با اتم خواهند داد و منتظر نمی نشینند تا نیم کره شمالی پیش دستی کند و واشنگتن را با خاک یکسان کند.
اما یک امکان طلائی برای همه دولتها و کشورهای مخالف و رقیب با امریکا و متحدان آن وجود دارد که اگر از آن پتانسیل و ظرفیت بالفعل استفاده شود، همگان می توانند در برابر تهدیدهای همیشگی و غیر مسئولانه سران کاخ سفید و رفقای اروپائی و منطقه ای آنها کمر راست کنند و حتی آقایان امریکائی و اروپائی را برای ابد سر جای شان بنشانند و آن امکان این است که همه ی این دولتها و کشورها سر از لاک بی تفاوتی در مقابل سرنوشت همدیگر بیرون کنند و با همسوئی و همکاری مشترک و بالاتر از آن با تشکیل یک اردو و ارتش مشترک، جهت برقراری ثبات و امنیت همه ی کشورهای موجود در منطقه، فعالیت موثر و صادقانه انجام بدهند.
خلائی که تا کنون در خاور میانه وجود داشته، خلای قوت و قدرت نبوده؛ بلکه خلاء عدم همکاری لازم میان دولتهای منطقه بوده و نیز بی تفاوتی در برابر فشارها و مشکلاتی که هر از گاهی دامنگیر یکی از آنها شده و دیگران با خط کشیدن به دور خویش، آن دولت و کشور را تنها و بدون حامی رها کرده و پاره پاره شدن آن دولت و ملت را به وسیله استکبار امریکائی و اروپائی و نیز منطقه ای، فقط تماشا کرده اند که این بواقع جای تاسف دارد.
به نظر می رسد تنها راه منحصر مقابله با تهدیدهای جدی و دوام دار استکبار و استعمار غربی، یکی شدن همه ی دولتها و ملتهای جهان و منطقه خاور میانه است که در غیر آن، باید نشست و شاهد انهدام و فروپاشی هر یک از دولتها و کشورهای موجود در منطقه و خارج از آن به سود استکبار امریکائی و اروپائی و ایادی منطقه ای آنان بود.