نماینده پیشین امریکا در سازمان ملل گفت: اوباما فاقد صلاحایت رهبری در سطح جهانی است.

«جان بولتون» از نومحافظه کاران امریکا و نماینده پیشین این کشور در سازمان ملل گفت:«اینکه امریکا و متحدانش در خطر هستند موضعی مخفی نیست. ما رییس جمهوری به نام اوباما داریم که به خاطر فقدان قدرت رهبری در سطح جهانی مقصر در پیدایش داعش است. سران ما اینک در نبرد علیه تروریست ها شکست خورده اند.»

بولتون در ادامه و با انتقاد از برجام گفت:«سران ایران شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل سر می دهند و در عین حال قادر به کنترل بازرسان آژانس بین المللی هستند. این مضحک است. من از همه مخالفان توافق هسته ای اکیدا خواستارم دست از نبرد علیه این افتضاح نکشند.»

جان بولتون افزود:«بیش از یک و نیم میلیون نفر مهاجر که اکثرا از کشورهای مسلمان آمده اند امسال وارد اروپا شدند و در کنار آن حملات تروریستی شدید در پاریس و کالیفرنیا دیده شد که خطر مواجهه غرب با اسلام افراطی و مهاجران غیر کنترل شده را تشدید می کند.»

در همین حال، کارشناسان می گویند که بخشی از سخنان آقای بولتون ریشه در واقعیت های جاری در سیاست امریکایی دارد؛ هرچند آنچه او از بیان حقایقی که مطرح می کند، مد نظر دارد، با اهداف واقعیت های جاری، هماهنگ نیست؛ اما در عین حال، آنچه در مورد ناتوانی رییس جمهوری امریکا در رهبری جهان می گوید، کاملا درست است.

بولتون از تندروترین و افراطی ترین سیاستمداران امریکایی است. او جمهوری خواه و از تصمیم گیران ارشد دولت به رهبری بوش بود. بولتون به اتخاذ مواضع معطوف به آخرالزمان و پایان تاریخ، شهرت فراوانی دارد.

او همزمان از طرفداران سرسخت رژیم اسراییل است و تلقی ها و تفسیرهای او از آخرالزمان نیز درست منطبق با تفسیری یهودی از این مقطع از تاریخ است.

وقتی او می گوید اوباما لیاقت و توانمندی رهبری جهان را ندارد، منظورش این نیست که اوباما حق ندارد چنین ادعایی داشته باشد؛ بلکه درست بالعکس، در ذات این انتقاد، نوعی اعتراض وجود دارد مبنی بر اینکه چرا اوباما نمی تواند رهبری جهان را بر عهده بگیرد؟

بولتون معتقد است که امریکا باید سرور بلامنازع جهان باشد و از نظر او، جورج بوش جنگ سالار بیشتر از اوبامای اهل گفتگو، صلاحیت و لیاقت رهبری جهان را داشت.

در مورد داعش هم حق با بولتون است. اوباما در به وجود آمدن داعش، مقصر بود و این تقصیر، ناشی از سیاست هایی است که جمهوری خواهان امریکا از جمله مجموعه ای که بولتون نیز عضو آن بود، اعمال کردند.

عکس های فراوانی که حاکی از نشست های مشترک جان مکین و ابوبکر بغدادی است، بر این مدعا مهر تایید می زند که امریکا در ایجاد داعش، مقصر و مؤثر بوده است.

در مورد برجام نیز بولتون درست پا جای پای دونالد ترامپ گذاشته است.

بولتون هم در تندروی و افراطی گری، نسخه اصلاح شده ترامپ است. تنها فرق او با ترامپ در این است که آقای بولتون با سایه – روشن سیاست آشناست و می داند که چه زمانی، علیه چه کسی، چگونه موضع بگیرد؛ اما دونالد ترامپ از آنجایی که یک پولدار غیر سیاسی است، از چنین قدرت تجزیه و تحلیلی برخوردار نیست.

با این حال، هردو در قبال برجام یک موضع دارند و آن را مایه ننگ و سرشکستگی امریکا و زانو زدن واشنگتن در برابر تهران، ارزیابی می کنند.

ماهیت برجام، یک پیروزی دیپلماتیک بزرگ برای تهران است و این چیزی نیست که امثال جان بولتون یا دونالد ترامپ آن را تحمل کنند.

موضع گیری بولتون در برابر سیل مهاجرت مسلمانان به اروپا هم درست همسو با مواضع مشابه ترامپ در این زمینه است.

او هم میان مهاجران مسلمان و حملات پاریس و کالیفرنیا نسبت مستقیم برقرار کرده است و هدف او از اتخاذ تدابیری در این زمینه، بستن مرزهای امریکا و اروپا به روی مسلمانان است؛ اما او به دلیل آنکه اهل سیاست است، منظورش را در لفافه پیچید؛ ولی ترامپ که به سیاست از روزنه تجارت نگاه می کند، علنی و بی پرده موضع گرفت.

در نتیجه، هردو نمایندگان افراط گرایی خطرناک امریکایی هستند؛ چیزی که مناسبات آینده جهان را تهدید می کند؛ تهدیدی شاید بزرگتر از تروریزم سلفی- تکفیری.