امید چراغ راه انسان است و از قدیم گفته اند" انسان به امید زنده است". تجربه نشان داده است که انسانها به پاس امید، بسیاری از ناملایمات و سختی ها را در زندگی فردی و اجتماعی، تحمل می کنند و تا آنجا در وادی امید پیش می روند که دیگر راهی برای رفتن باقی نمانده باشد و به اصطلاح، گامهایشان به بن بست بینجامد.
اما تا به بن بست بر نخورده و هنوز کور سوی امیدی در دلشان سو سو می زند، همچنان راه می پیمایند و تلاش می کنند؛ اما وای از آن دمی که این کاروان پر سلسلهِ امید و آرزو از نفس بیفتد و متوقف شود؛ که اگر چنین شود، پیامدهای بواقع منفی و خطرناکی برای فرد و جامعه خواهد داشت که یکی از آنها انفجار عقده های متراکم و روی هم انباشته شده در درون فرد و اجتماع است.
انسانها یا به تعبیر بهتر مردم به گزینه های مختلفی امید می بندند و امیدوار می شوند که یکی از آنها می تواند دولت و حکومتی باشد که خود با دادن آرای خویش، خیمه وخرگاه آن را بر پا داشته اند و زمانی که می بینند این دولت و حکومت، چنانکه وعده می داد، نمی تواند یا نمی خواهد به وعده های داده شده برای بهبود وضعیت مردم و کشور، عمل کند، اینجا است که آغاز برخورد و اصطکاک میان مردم و حکومت، کلید می خورد.
در یک چنین حالتی، حاکمان هر روز وعده می دهند بدون آنکه وعده های آنان پشتوانه عملی و اجرائی داشته باشد و از آن سوی، فاصله میان حکومت و مردم بیشتر و بیشتر می شود تا آنجا که مردم از حاکمان شان به کلی دست می شویند و ناامید می شوند؛ چیزی که با تاسف در عرض یک سال و نیم در افغانستان رخ داد.
"بنیاد آسیا در یک دهه گذشته سالانه گزارشی را درباره مردم افغانستان منتشر میکند
نظرسنجی تازه بنیاد آسیا (Asia Foundation) در مورد افغانستان نشان میدهد که افغانها از انتقال سیاسی، ناامنی و مشکلات اقتصادی روزافزون در این کشور نگران هستند.
در گزارش سال ۲۰۱۵ این نهاد آمده که خوشبینی افغانها به آینده در ده سال گذشته به پایینترین سطح خودش رسیده است.
براساس این گزارش نگرانی مردم از وضعیت امنیتی کشور، امنیت شخصی، بهبود اقتصادی و بیکاری نسبت به ده سال گذشته افزایش یافته است.
گزارش همچنین خاطر نشان کرده که عدم اعتماد مردم به نهادهای دولتی و روند مبارزه با فساد از چالشهای دیگر در فعالیت روزانه مردم است.
براساس این گزارش ۴۷ درصد از مصاحبه شوندگان امنیت و ۳۱ درصد نیز نبود کار را چالش عمده دانستهاند.
شهروندان افغان مشکلات فوق را عامل ناکامی در افغانستان می دانند
بیشتر از ۶۷ درصد از شرکتکنندگان در این نظرسنجی گفتهاند که آنها به نحوی در مورد امنیت شخصی خود نگران هستند.
حدود ۱۸ درصد از آنها گفتهاند که خود یا عضوی از خانوادهشان در سال ۲۰۱۵ با خشونت و عمل مجرمانه روبرو شده اند. در سال گذشته این میزان ۱۵ درصد گزارش شده بود.
نسبت به سال گذشته اعتماد به نیروهای ارتش یک درصد، و اعتماد به نیروهای پلیس ملی نیز ۳ درصد کاهش یافته است.
۷۴ درصد افغانها گفته که از خطر گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) با خبر هستند. ۵۴ درصد مردم داعش را تهدید بالفعل و بالقوه برای امنیت کشورشان میدانند.
نزدیک به ۴۰ درصد از مصاحبه شوندگان گفته اند که حاضرند کشورشان را ترک کنند.
بیش از ۷۵ درصد مردم گفته اند که ادارات دولتی افغانستان کارش را بدرستی انجام نمیدهند. در سال ۲۰۱۴ میلادی ۵۷ درصد معتقد بودند که کارمندان دولتی کارشان را بدرستی انجام نمیدهند.
براساس این گزارش ۸۹ درصد افغانها فساد را مشکل روز مره شان میدانند. در سال ۲۰۱۴ میلادی ۶۶ درصد مصاحبه شوندگان فساد اداری را مشکل روزانه شان عنوان کرده بودند.
بیش از ۵۵ درصد مصاحبه شوندگان وضعیت کسب و کار را در بدترین حالت دانستهاند.
اعتماد مردم به نهادهای انتخاباتی نیز در سال ۲۰۱۴ میلادی ۶۶ درصد بود که امسال به ۳۶ درصد کاهش یافته است."
علاوه بر گزارش بالا، اوضاع روحی و روانی مردم افغانستان در لااقل پنج سال اخیر و به خصوص در دوره ریاست جمهوری رئیس حکومت وحدت ملی، از هر دوره و زمان دیگری به مراتب شکننده و آسیب پذیر شده؛ به گونه ای که می توان آثار عریان و آشکار یاس و نومیدی مفرط نسبت به آینده را در سیمای تک تک اتباع این کشور اسلامی، روشنی مشاهده کرد.
فرار سرمایه ها و سرمایه گذاران از کشور، فرار مغزها و نخبگان از میهن و سونامی واقع شده مبنی بر مهاجرت کور و تقریباً بی هدف میلیونها جوان و انرژی بالفعل از کشور، اینها همگی نمونه های برجسته مصادیق آشکار نومیدی ملت از دولت و در کل از یاس از آباد و امن شدن این سرزمین است که می رود تا به یک فاجعه تاریخی و ملی در سطح کشور، تبدیل شود.
اوضاع نابسامان و نابهنجار کنونی در کشور، زنگ خطری است بی نهایت جدی و اساسی که اگر در کوتاه مدت مورد توجه دولتمردان و رهبران در حکومت وحدت ملی قرار نگیرد، بدون هیچ اغراق و گزافه ای باید گفت که این اوضاع به سمت انفجار عقده های متراکم پیش رفته و خیزشی یا خیزشهای مردمی به مراتب گسترده تر و میلیونی تر از رویداد ۲۰ عقرب را به رقم خواهد زد؛ چیزی که رسانه های دلسوز همواره به دولتمردان یادآوری کرده و نسبت به آن هشدارهای لازم را داده اند.