اشرف غنی در مصاحبه با یک روزنامه ایرانی گفت: ثبات افغانستان هم به نفع ايران است و هم به نفع امريكا، هم به نفع پاكستان است و هم به نفع هندوستان.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا) اشرف غنی احمدزی رئیس جمهور کشور در مصاحبه اختصاصی با روزنامه اعتماد ایران گفته که بيثباتي در ايران وجود ندارد و اين كشور در منطقه از ثبات خوبي برخوردار است. بيثباتي در ايران منجر به بيثباتي در افغانستان ميشود و همچنين عدم ثبات در افغانستان به ايران هم سرايت پيدا ميكند.
مشروح گفتگو
شما در طول بيش از ١٠٠ روزي كه از آغاز حکومت ميگذرد تمركز خود را عمدتا بر كشورهاي همسايه و منطقه قرار دادهايد. سفر به عربستان سعودي، چين، پاكستان، آذربايجان، حضور در اجلاس سارك، امارات متحده عربي و ظاهرا سفر به تركمنستان را نيز در اين هفته داريد. آيا اين ميتواند بيانگر اهميت نقش كشورهاي همسايه و منطقه در سياست خارجي شما باشد؟
ابتدا اميدوارم كه سلام گرم مرا به ملت و دولت ايران برسانيد. نقش كشورهاي منطقه براي دولت جديد در افغانستان بسيار حايز اهميت است. ثروت تنها از راه همكاريهاي منطقهيي قابل دسترسي است و افغانستان هم در تاريخ خود براي چندين هزار سال نقش چهارراه آسيا را ايفا كرده است. متاسفانه از اواسط قرن هشتم تا پايان قرن بيستم ايجاد امپرياليسم اروپايي و پس از آن حمله اتحاد جماهير شوروي سابق موقعيت افغانستان را به حاشيه برد. در ٢٠ سال آينده آسيا به بزرگترين منطقه اقتصادي دنيا بدل خواهد شد. موقعيت افغانستان در حقيقت اصليترين و بزرگترين سرمايه ما براي آينده است. هدف ما اين است كه افغانستان از يك طرف مركز تجارت انرژي از برق تا گاز و نفت شده و از طرف ديگر هم مركز ترانزيت منطقهيي توسط ايجاد شبكه خط آهني شود كه بتواند آسياي شرقي و غربي و آسياي مركزي و جنوبي را به هم وصل كند. از يك سو مديريت منابع معدني كه همزمان با پيشرفت اقتصادي منطقه باشد و از سوي ديگر ايجاد سيستم بانكداري و تكنولوژي و معلوماتي هم در دستور كار ما قرار دارد. ديدگاه ما كاملا روشن است كه افغانستان بايد از يك موقعيت حاشيهيي و يك ميدان جنگ گرم يا سرد به يك مركز همكاري منطقهيي براي ايحاد ثروت صلح و ثبات مبدل شود.
در حالي كه در بين برخي از اين كشورها اختلاف يا رقابت وجود دارد چگونه ميخواهيد اجماعي از آنها را در حمايت از افغانستان به وجود آوريد؟ به عنوان مثال ما شاهد وجود اختلافات جدي ميان ايران و امريكا و همچنين وجود رقابت و تنش ميان هند و پاكستان هستيم.
در سياست بنيادين ما اين اصول وجود دارد كه افغانستان هيچگاه به هيچ يك از همكاران يا متحدان خود اجازه نخواهد داد كه از خاك افغانستان براي حمله به خاك يك همكار ديگر به خصوص همسايه افغانستان استفاده كند. مساله دوم اين است كه ثبات افغانستان هم به نفع ايران است و هم به نفع امريكا، هم به نفع پاكستان است و هم به نفع هندوستان. نظام دولتداري نوين با تهديد جدي شبكههاي تروريستي فرامرزي روبهرو است و حفظ دولتها و منافع دولتها در تقويت يك سيستم همكاري منطقهيي نهفته است كه بر اساس آن نظام دولتداري تحكيم شود. دولتهاي ضعيف مانند حلقههاي ضعيف يك زنجيره هستند كه به زودي شكسته ميشوند. تهديدهايي كه در سال ٢٠١٥ با آن روبهرو هستيم قابل مقايسه با تهديدهاي سالهاي ١٩٩٠ و ١٩٩٨ و ٢٠٠٠ نيستند. ما از يك طرف از منظر دولتها منافع مشترك داريم و منافع مشترك ما هم ايجاد صلح و رفع فقر، مسايل اقليم و تامين آب است. از طرف ديگر هم با تهديدهاي جدي روبه رو هستيم. اين تهديدها را نميتوان صرفا در داخل مرزهاي يك مملكت حل كرد بلكه رفع اين تهديدها همكاريهاي منطقهيي و بينالمللي را ميطلبد. افغانستان در اين مسير پيش قدم خواهد شد تا زمينه همكاري دولتهايي را كه با هم در تمام موارد موافق نيستند حداقل در قسمت افغانستان فراهم كند.
آيا برنامهيي براي سفر به ايران داريد؟
بله. حتما.
اين سفر در آينده نزديك انجام خواهد گرفت؟
امروز در اين خصوص تصميمگيري ميكنيم.
شما امروز ميزبان داكتر ظريف، وزير امور خارجه ايران در كابل هستيد. جايگاه ايران در سياست خارجي افغانستان كجاست؟
نكته اول اين است كه ايران و افغانستان منافع مشترك دارند: بيثباتي در ايران وجود ندارد و اين كشور در منطقه از ثبات خوبي برخوردار است. بيثباتي در ايران منجر به بيثباتي در افغانستان ميشود و همچنين عدم ثبات در افغانستان به ايران هم سرايت پيدا ميكند. مساله دوم توليد، انتقال و استعمال مواد مخدر است كه دغدغه هر دو كشور به حساب ميآيد. ايجاد شرايط مناسب، فرصت همكاري همهجانبه را براي رفع اين پديده شوم فراهم ميكند. مساله سوم اين است كه ايران يكي از راههاي عمده ترانزيت به افغانستان است. نخستين خط راه آهن در افغانستان با همكاري دولت جمهوري اسلامي ايران ايجاد شد. ما سرحدهاي طولاني داريم كه تنها دو بندر قانوني در آن موجود است: اسلام قلعه و زرنج اما با توجه به اينكه قاچاق يك تهديد محسوب ميشود ضروري است كه تعداد بنادر رسمي ما افزايش پيدا كند تا قاچاق دوطرفه مورد كنترل قرار گيرد. چابهار يك پروژه حياتي براي افغانستان است. سرمايهگذاريهاي دولت جمهوري اسلامي ايران و كمكهاي هندوستان ميتواند زمينه همكاري سهجانبه ميان ايران، افغانستان و هند در خصوص اين پروژه را فراهم كرده و امكان تبديل شدن افغانستان را به يك مملكت صادركننده و فاصله گرفتن آن از يك مملكت صرفا واردكننده مهيا كند. ظهور تهديدهاي نو مانند تهديد داعش لزوم همكاريهاي دوجانبه را يادآوري ميكند. ما با ايران هيچ گونه مشكل مرزي حقوقي نداريم بنابراين مرزهاي ما ميتواند مناطقي براي همكاري مشترك باشد. تغيير اقليم يك مساله جدي است چرا كه سيستان باستان كه امروز ولایت های هلمند، نيمروز و همچنين زاهدان در ايران را شامل ميشود در خطر جدي تغيير آب و هوا است. مساله ديگر مهاجران افغان در ايران هستند. ميليونها افغان در حال حاضر در ايران زندگي ميكنند و اين مساله براي ما از اهميت اساسي برخوردار است كه بتوانيم به تدريج و با تدبير مهاجران افغان را به كشور بازگردانيم و در عين حال امكان همكاريهاي اقتصادي را با ايران گسترش دهيم. ايران يكي از بزرگترين خريداران مواد غذايي در دنيا است و ميتواند يك بازار عظيم براي كالاهاي افغانستان باشد. افغانستان ميتواند يك راه عمده ارتباط ايران با چين و ديگر كشورهاي آسياي مركزي كه همسايه ايران نيستند، باشد. تكميل جاده كمربندي و ادامه آن از راه بدخشان تا چين يك راه عمده تجارت ميان ايران و چين را فراهم خواهد كرد. همچنين اين مسير ميتواند به تجارت ايران با تاجيكستان هم كمك كند. از سوي ديگر ايران و افغانستان زبان، فرهنگ و دين مشترك دارند كه زمينه همكاري فرهنگي را ميان دو كشور فراهم ميكند. در خصوص سرمايه انساني، صدها افغان در دانشگاههاي ايران درس خواندهاند و در اين ميان ايران شناسهاي بسيار خوبي هم در ميان افغانها وجود دارد و اميدواريم كه اين همكاريها تقويت شود تا درك دو طرف ايراني و افغاني از هم بيشتر شود.
افغانستان با تعدادي ازكشورها پيمان همكاريهاي استراتژيك امضا كرده و شنيده شده كه در ارتباط با ايران نيز موضوع امضاي پيمان جامع بين دو طرف مطرح است. پيماني كه در آن همكاريهاي دو طرف درموضوعات امنيتي، سياسي، فرهنگي، آبي، مرزي و غيره مطرح است. نگاه شما نسبت به امضاي اين پيمان چيست؟
امضاي اين توافقنامه زمان ميبرد البته نقاط بنيادين همكاري معين شده اما جزييات اداري كار زمان بر است. هدف ما از تلاش براي امضاي اين توافقنامه مشخص است و آن هم اين است كه ميخواهيم برنامه همكاري چندجانبه با ايران داشته باشيم. ابعاد اين همكاريها بايد مشخص شود تا هم از نگاه فني و تكنيكي بررسيهاي منسجم صورت گيرد و هم برآوردهاي سياسي لازم. هدف سياسي از امضاي اين توافقنامه مشخص است. ما همكاري نيك و مداوم و پايدار با ايران ميخواهيم. تبديل كردن اين هدف در قالب يك موافقتنامه مشخص اندكي زمان بر است. با توجه به برنامههاي بسياري كه ما داريم و افغانستان هم در آستانه ارتباطهاي بسيار و فرصتهاي بزرگ و البته خطرات بزرگ است بنابراين به زمان بيشتري نياز داريم. طبيعتا اگر وضعيت نرمال بود امضاي اين توافقنامه زودتر انجام ميشد اما ما بايد كارهاي مختلف را همزمان انجام دهيم. در اين چارچوب اميدوار هستيم كه در مدت معين بتوانيم موافقتنامه را به اجماع و امضا برسانيم.
حضور فعال همسر جنابعالي در جامعه نسبتا سنتي افغانستان و تلاشهاي ايشان براي ارتقاي نقش زنان افغان تقريبا پديدهيي نو در ميان دولتمردان افغانستان است. در طول سالهاي اخير نيز نقش زن افغان در جامعه متفاوت از گذشته شده است. برنامه شما براي نهادينه كردن بيشتر نقش زنان افغانستان در صحنههاي سياسي و اجتماعي چيست؟
برنامه دولت من در اين خصوص چند بعد دارد. نخستين مساله مشاركت زنان در نهادهاي دولتي است. اميدوار هستم كه در ظرف مدت دو سال بتوانم نخستين زن را به سمت دادگاه عالي افغانستان منصوب كنم. در اين خصوص سرمايهگذاريهاي ضربتي و سريع صورت خواهد گرفت تا زنان بتوانند پستهاي عالي در دولت را به خود اختصاص دهند. نقش زنان در كابينه نمايشي نيست و پستهاي كليدي به آنها واگذار شده است و همانگونه كه زنان در كابينه حضور دارند در بدنه دولت هم حضور فعالي خواهند داشت. موضوع دوم نقش زنان در امور اقتصادي است. زن فقير با مشكلات جدي روبه رو است چرا كه حقوق حقهيي را كه دين اسلام براي زن در نظر گرفته است با فقر از ميان ميرود بنابراين كاريابي براي زنان افغان در چارچوب احكام دين مبين اسلام و وسعت نظر وسيعي كه وجود دارد بايد در نظر گرفته شود. محور سوم تمركز براي ايجاد سرمايه بشري است. مشكلات جدي براي دختران وجود دارد كه از شش سالگي تحصيل آنها قطع و همين مساله در سنهاي ٩ و ١٢ سالگي هم تكرار ميشود و هركدام از اينها مشكلات خاص فرهنگي و محيطي ايجاد ميكند كه بايد مورد توجه و حل وفصل قرار گيرد. در حال حاضر سهم زنان در تحصيلات عالي اندك است البته اين وضعيت در حال پيشرفت است. با در نظر گرفتن ظرفيت مديريتي زنان اميدوار هستيم كه بتوانيم نخستين دانشگاه اختصاصي زنان را ايجاد كنيم تا براي مديريت و همچنين حضور در دولت آمادگي داشته باشند. مساله ديگر حقوق زنان و به خصوص چند سند حقوقي است كه برخورداري زنان از آنها از اهميت فوقالعادهيي برخوردار است. سندهايي نظير سند تولد، سند ازدواج، سند طلاق، سند وراثت و سند هويت كه صادر كردن هركدام از آنها براي زن افغان بسيار واجب است. حق برابري كه قانون اساسي به زن و مرد داده است بايد در عمل اجرا شود. تغيير نقش بنيادي زنان از مشكلترين اموري است كه ما پيش رو داريم چرا كه مشكلات نه تنها نتيجه سالها جنگ و بيثباتي اخير است بلكه برخي از آنها سابقههاي فرهنگي دارد و تغيير فرهنگي آهسته رخ ميدهد. مساله مهم ديگر سلامت زنان است. ايران يكي از كشورهايي است كه در كنترل مرگ و مير قدمهاي برجستهيي برداشته است. اقدامي كه در امريكا ١٠٠ سال طول كشيد و در هند هم ٤٠ سال در ايران در بازه زماني ٤٠ ساله انجام شد. از اين جهت ما بسيار علاقهمند هستيم كه از تجربه بسيار موفق ايران، در افغانستان استفاده كنيم. موضوع كاريابي هم از اهميت بسياري برخوردار است. موضوع ديگر مساله مرگ و مير مادران هنگام زايمان است. اين آمار پايين آمده اما هنوز هم رقمها وحشتناك است. مشكلات دختران از منظر تغذيه و دسترسي به ويتامين و واكسيناسيون صحيح هم، به خصوص در مناطق كوهستاني بسيار جدي است. عرضه خدمات در ارتفاعات مشكل ميشود. مسله ديگر پيري زودرس زنان در افغانستان است كه طبيعي نيست و به دليل شرايط رخ ميدهد. به اين دليل كه مسووليت خانواده و كار مداوم در زندگي زنان افغان وجود دارد بنابراين مساله سلامت و سن زنان بايد مورد توجه بسيار قرار گيرد.
اگر بپذيريم كه ناامني يكي از مهمترين چالشهاي افغانستان است و طالبان عمدهترين عامل آن هستند، برنامه شما براي مقابله با اين موضوع چيست؟ در حالي كه طالبان هنوز براي مذاكره با
دولت آماده نيستند، آيا به صلح با آنها اميدوار هستيد؟
نخستين مساله اين است كه طالبان تنهاترين عامل نيستند بلكه اقتصاد سياه( اقتصاد برخاسته از عمل غيرقانوني) عامل بزرگتري است. جنگ در افغانستان سياسي نيست بلكه جرمي است. از همين رو است كه همكاري ما با ايران در خصوص دفع اقتصاد سياه كه در هر دو طرف وجود دارد لازم است. رقم قاچاق هرويين بسيار بالا است و قاچاق يك تهديد اساسي و دوجانبه است. حداقل ٤٠ درصد هرويين ما از راه ايران به كشورهاي ديگر ميرسد و رفع اين مشكل همكاري جدي و همهجانبه را ميطلبد تا بتوانيم تهديدهاي موجود را به شكل اساسي از ميان ببريم. هدف عمده ما ايجاد صلح است اما هدف بزرگتر ما برقراري ثبات است. براي ايجاد ثبات عمدهترين بخشهاي مورد نياز حاكميت قانون، عرضه خدمات، دفع فساد و شكلگيري يك حكومت شفاف است. مردم افغانستان به دنبال صلح هستند و اراده بسيار محكمي براي رسيدن به آن دارند. زماني كه دهها نفر از جوانان ما در حالي كه واليبال بازي ميكردند به وحشيانهترين شكل ممكن كشته شدند، مردي كه هفت نفر از اعضاي خانواده خود را از دست داده بود، گفت: بعد از اين اتفاق ما به فولاد بدل شديم. ما صلح را به زور تفنگ نميخواهيم بلكه به وسيله تعليم و آموزش به دنبال احياي آن هستيم. مردم افغانستان در انتخابات شركت كردند و پيشگوييهاي بدگويان را از ميان بردند. دولت مشروعيت ايجاد يك نظام مشروع را دارد. اين مردم افغانستان هستند كه تصميم خواهند گرفت چه كساني صلح را قبول ميكنند و چه كساني وسيله اعمال نفوذ ديگران هستند تا افغانستان را قرباني اهداف واهي يا فرامرزي كنند. اميدوار هستيم كه مردم افغانستان با قاطعيت تمام به صلح و رفاه تاكيد كنند. جلسه اخير ما با حضور سه هزار نفر از علماي افغانستان تشكيل شد و در بيانيه نهايي آن به شكل قاطع از نيروهاي امنيتي افغانستان حمايت شد و از قربانيان قواي امنيتي هم ياد شد. اين گام بسيار بزرگي است.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا) اشرف غنی احمدزی رئیس جمهور کشور در مصاحبه اختصاصی با روزنامه اعتماد ایران گفته که بيثباتي در ايران وجود ندارد و اين كشور در منطقه از ثبات خوبي برخوردار است. بيثباتي در ايران منجر به بيثباتي در افغانستان ميشود و همچنين عدم ثبات در افغانستان به ايران هم سرايت پيدا ميكند.
مشروح گفتگو
شما در طول بيش از ١٠٠ روزي كه از آغاز حکومت ميگذرد تمركز خود را عمدتا بر كشورهاي همسايه و منطقه قرار دادهايد. سفر به عربستان سعودي، چين، پاكستان، آذربايجان، حضور در اجلاس سارك، امارات متحده عربي و ظاهرا سفر به تركمنستان را نيز در اين هفته داريد. آيا اين ميتواند بيانگر اهميت نقش كشورهاي همسايه و منطقه در سياست خارجي شما باشد؟
ابتدا اميدوارم كه سلام گرم مرا به ملت و دولت ايران برسانيد. نقش كشورهاي منطقه براي دولت جديد در افغانستان بسيار حايز اهميت است. ثروت تنها از راه همكاريهاي منطقهيي قابل دسترسي است و افغانستان هم در تاريخ خود براي چندين هزار سال نقش چهارراه آسيا را ايفا كرده است. متاسفانه از اواسط قرن هشتم تا پايان قرن بيستم ايجاد امپرياليسم اروپايي و پس از آن حمله اتحاد جماهير شوروي سابق موقعيت افغانستان را به حاشيه برد. در ٢٠ سال آينده آسيا به بزرگترين منطقه اقتصادي دنيا بدل خواهد شد. موقعيت افغانستان در حقيقت اصليترين و بزرگترين سرمايه ما براي آينده است. هدف ما اين است كه افغانستان از يك طرف مركز تجارت انرژي از برق تا گاز و نفت شده و از طرف ديگر هم مركز ترانزيت منطقهيي توسط ايجاد شبكه خط آهني شود كه بتواند آسياي شرقي و غربي و آسياي مركزي و جنوبي را به هم وصل كند. از يك سو مديريت منابع معدني كه همزمان با پيشرفت اقتصادي منطقه باشد و از سوي ديگر ايجاد سيستم بانكداري و تكنولوژي و معلوماتي هم در دستور كار ما قرار دارد. ديدگاه ما كاملا روشن است كه افغانستان بايد از يك موقعيت حاشيهيي و يك ميدان جنگ گرم يا سرد به يك مركز همكاري منطقهيي براي ايحاد ثروت صلح و ثبات مبدل شود.
در حالي كه در بين برخي از اين كشورها اختلاف يا رقابت وجود دارد چگونه ميخواهيد اجماعي از آنها را در حمايت از افغانستان به وجود آوريد؟ به عنوان مثال ما شاهد وجود اختلافات جدي ميان ايران و امريكا و همچنين وجود رقابت و تنش ميان هند و پاكستان هستيم.
در سياست بنيادين ما اين اصول وجود دارد كه افغانستان هيچگاه به هيچ يك از همكاران يا متحدان خود اجازه نخواهد داد كه از خاك افغانستان براي حمله به خاك يك همكار ديگر به خصوص همسايه افغانستان استفاده كند. مساله دوم اين است كه ثبات افغانستان هم به نفع ايران است و هم به نفع امريكا، هم به نفع پاكستان است و هم به نفع هندوستان. نظام دولتداري نوين با تهديد جدي شبكههاي تروريستي فرامرزي روبهرو است و حفظ دولتها و منافع دولتها در تقويت يك سيستم همكاري منطقهيي نهفته است كه بر اساس آن نظام دولتداري تحكيم شود. دولتهاي ضعيف مانند حلقههاي ضعيف يك زنجيره هستند كه به زودي شكسته ميشوند. تهديدهايي كه در سال ٢٠١٥ با آن روبهرو هستيم قابل مقايسه با تهديدهاي سالهاي ١٩٩٠ و ١٩٩٨ و ٢٠٠٠ نيستند. ما از يك طرف از منظر دولتها منافع مشترك داريم و منافع مشترك ما هم ايجاد صلح و رفع فقر، مسايل اقليم و تامين آب است. از طرف ديگر هم با تهديدهاي جدي روبه رو هستيم. اين تهديدها را نميتوان صرفا در داخل مرزهاي يك مملكت حل كرد بلكه رفع اين تهديدها همكاريهاي منطقهيي و بينالمللي را ميطلبد. افغانستان در اين مسير پيش قدم خواهد شد تا زمينه همكاري دولتهايي را كه با هم در تمام موارد موافق نيستند حداقل در قسمت افغانستان فراهم كند.
آيا برنامهيي براي سفر به ايران داريد؟
بله. حتما.
اين سفر در آينده نزديك انجام خواهد گرفت؟
امروز در اين خصوص تصميمگيري ميكنيم.
شما امروز ميزبان داكتر ظريف، وزير امور خارجه ايران در كابل هستيد. جايگاه ايران در سياست خارجي افغانستان كجاست؟
نكته اول اين است كه ايران و افغانستان منافع مشترك دارند: بيثباتي در ايران وجود ندارد و اين كشور در منطقه از ثبات خوبي برخوردار است. بيثباتي در ايران منجر به بيثباتي در افغانستان ميشود و همچنين عدم ثبات در افغانستان به ايران هم سرايت پيدا ميكند. مساله دوم توليد، انتقال و استعمال مواد مخدر است كه دغدغه هر دو كشور به حساب ميآيد. ايجاد شرايط مناسب، فرصت همكاري همهجانبه را براي رفع اين پديده شوم فراهم ميكند. مساله سوم اين است كه ايران يكي از راههاي عمده ترانزيت به افغانستان است. نخستين خط راه آهن در افغانستان با همكاري دولت جمهوري اسلامي ايران ايجاد شد. ما سرحدهاي طولاني داريم كه تنها دو بندر قانوني در آن موجود است: اسلام قلعه و زرنج اما با توجه به اينكه قاچاق يك تهديد محسوب ميشود ضروري است كه تعداد بنادر رسمي ما افزايش پيدا كند تا قاچاق دوطرفه مورد كنترل قرار گيرد. چابهار يك پروژه حياتي براي افغانستان است. سرمايهگذاريهاي دولت جمهوري اسلامي ايران و كمكهاي هندوستان ميتواند زمينه همكاري سهجانبه ميان ايران، افغانستان و هند در خصوص اين پروژه را فراهم كرده و امكان تبديل شدن افغانستان را به يك مملكت صادركننده و فاصله گرفتن آن از يك مملكت صرفا واردكننده مهيا كند. ظهور تهديدهاي نو مانند تهديد داعش لزوم همكاريهاي دوجانبه را يادآوري ميكند. ما با ايران هيچ گونه مشكل مرزي حقوقي نداريم بنابراين مرزهاي ما ميتواند مناطقي براي همكاري مشترك باشد. تغيير اقليم يك مساله جدي است چرا كه سيستان باستان كه امروز ولایت های هلمند، نيمروز و همچنين زاهدان در ايران را شامل ميشود در خطر جدي تغيير آب و هوا است. مساله ديگر مهاجران افغان در ايران هستند. ميليونها افغان در حال حاضر در ايران زندگي ميكنند و اين مساله براي ما از اهميت اساسي برخوردار است كه بتوانيم به تدريج و با تدبير مهاجران افغان را به كشور بازگردانيم و در عين حال امكان همكاريهاي اقتصادي را با ايران گسترش دهيم. ايران يكي از بزرگترين خريداران مواد غذايي در دنيا است و ميتواند يك بازار عظيم براي كالاهاي افغانستان باشد. افغانستان ميتواند يك راه عمده ارتباط ايران با چين و ديگر كشورهاي آسياي مركزي كه همسايه ايران نيستند، باشد. تكميل جاده كمربندي و ادامه آن از راه بدخشان تا چين يك راه عمده تجارت ميان ايران و چين را فراهم خواهد كرد. همچنين اين مسير ميتواند به تجارت ايران با تاجيكستان هم كمك كند. از سوي ديگر ايران و افغانستان زبان، فرهنگ و دين مشترك دارند كه زمينه همكاري فرهنگي را ميان دو كشور فراهم ميكند. در خصوص سرمايه انساني، صدها افغان در دانشگاههاي ايران درس خواندهاند و در اين ميان ايران شناسهاي بسيار خوبي هم در ميان افغانها وجود دارد و اميدواريم كه اين همكاريها تقويت شود تا درك دو طرف ايراني و افغاني از هم بيشتر شود.
افغانستان با تعدادي ازكشورها پيمان همكاريهاي استراتژيك امضا كرده و شنيده شده كه در ارتباط با ايران نيز موضوع امضاي پيمان جامع بين دو طرف مطرح است. پيماني كه در آن همكاريهاي دو طرف درموضوعات امنيتي، سياسي، فرهنگي، آبي، مرزي و غيره مطرح است. نگاه شما نسبت به امضاي اين پيمان چيست؟
امضاي اين توافقنامه زمان ميبرد البته نقاط بنيادين همكاري معين شده اما جزييات اداري كار زمان بر است. هدف ما از تلاش براي امضاي اين توافقنامه مشخص است و آن هم اين است كه ميخواهيم برنامه همكاري چندجانبه با ايران داشته باشيم. ابعاد اين همكاريها بايد مشخص شود تا هم از نگاه فني و تكنيكي بررسيهاي منسجم صورت گيرد و هم برآوردهاي سياسي لازم. هدف سياسي از امضاي اين توافقنامه مشخص است. ما همكاري نيك و مداوم و پايدار با ايران ميخواهيم. تبديل كردن اين هدف در قالب يك موافقتنامه مشخص اندكي زمان بر است. با توجه به برنامههاي بسياري كه ما داريم و افغانستان هم در آستانه ارتباطهاي بسيار و فرصتهاي بزرگ و البته خطرات بزرگ است بنابراين به زمان بيشتري نياز داريم. طبيعتا اگر وضعيت نرمال بود امضاي اين توافقنامه زودتر انجام ميشد اما ما بايد كارهاي مختلف را همزمان انجام دهيم. در اين چارچوب اميدوار هستيم كه در مدت معين بتوانيم موافقتنامه را به اجماع و امضا برسانيم.
حضور فعال همسر جنابعالي در جامعه نسبتا سنتي افغانستان و تلاشهاي ايشان براي ارتقاي نقش زنان افغان تقريبا پديدهيي نو در ميان دولتمردان افغانستان است. در طول سالهاي اخير نيز نقش زن افغان در جامعه متفاوت از گذشته شده است. برنامه شما براي نهادينه كردن بيشتر نقش زنان افغانستان در صحنههاي سياسي و اجتماعي چيست؟
برنامه دولت من در اين خصوص چند بعد دارد. نخستين مساله مشاركت زنان در نهادهاي دولتي است. اميدوار هستم كه در ظرف مدت دو سال بتوانم نخستين زن را به سمت دادگاه عالي افغانستان منصوب كنم. در اين خصوص سرمايهگذاريهاي ضربتي و سريع صورت خواهد گرفت تا زنان بتوانند پستهاي عالي در دولت را به خود اختصاص دهند. نقش زنان در كابينه نمايشي نيست و پستهاي كليدي به آنها واگذار شده است و همانگونه كه زنان در كابينه حضور دارند در بدنه دولت هم حضور فعالي خواهند داشت. موضوع دوم نقش زنان در امور اقتصادي است. زن فقير با مشكلات جدي روبه رو است چرا كه حقوق حقهيي را كه دين اسلام براي زن در نظر گرفته است با فقر از ميان ميرود بنابراين كاريابي براي زنان افغان در چارچوب احكام دين مبين اسلام و وسعت نظر وسيعي كه وجود دارد بايد در نظر گرفته شود. محور سوم تمركز براي ايجاد سرمايه بشري است. مشكلات جدي براي دختران وجود دارد كه از شش سالگي تحصيل آنها قطع و همين مساله در سنهاي ٩ و ١٢ سالگي هم تكرار ميشود و هركدام از اينها مشكلات خاص فرهنگي و محيطي ايجاد ميكند كه بايد مورد توجه و حل وفصل قرار گيرد. در حال حاضر سهم زنان در تحصيلات عالي اندك است البته اين وضعيت در حال پيشرفت است. با در نظر گرفتن ظرفيت مديريتي زنان اميدوار هستيم كه بتوانيم نخستين دانشگاه اختصاصي زنان را ايجاد كنيم تا براي مديريت و همچنين حضور در دولت آمادگي داشته باشند. مساله ديگر حقوق زنان و به خصوص چند سند حقوقي است كه برخورداري زنان از آنها از اهميت فوقالعادهيي برخوردار است. سندهايي نظير سند تولد، سند ازدواج، سند طلاق، سند وراثت و سند هويت كه صادر كردن هركدام از آنها براي زن افغان بسيار واجب است. حق برابري كه قانون اساسي به زن و مرد داده است بايد در عمل اجرا شود. تغيير نقش بنيادي زنان از مشكلترين اموري است كه ما پيش رو داريم چرا كه مشكلات نه تنها نتيجه سالها جنگ و بيثباتي اخير است بلكه برخي از آنها سابقههاي فرهنگي دارد و تغيير فرهنگي آهسته رخ ميدهد. مساله مهم ديگر سلامت زنان است. ايران يكي از كشورهايي است كه در كنترل مرگ و مير قدمهاي برجستهيي برداشته است. اقدامي كه در امريكا ١٠٠ سال طول كشيد و در هند هم ٤٠ سال در ايران در بازه زماني ٤٠ ساله انجام شد. از اين جهت ما بسيار علاقهمند هستيم كه از تجربه بسيار موفق ايران، در افغانستان استفاده كنيم. موضوع كاريابي هم از اهميت بسياري برخوردار است. موضوع ديگر مساله مرگ و مير مادران هنگام زايمان است. اين آمار پايين آمده اما هنوز هم رقمها وحشتناك است. مشكلات دختران از منظر تغذيه و دسترسي به ويتامين و واكسيناسيون صحيح هم، به خصوص در مناطق كوهستاني بسيار جدي است. عرضه خدمات در ارتفاعات مشكل ميشود. مسله ديگر پيري زودرس زنان در افغانستان است كه طبيعي نيست و به دليل شرايط رخ ميدهد. به اين دليل كه مسووليت خانواده و كار مداوم در زندگي زنان افغان وجود دارد بنابراين مساله سلامت و سن زنان بايد مورد توجه بسيار قرار گيرد.
اگر بپذيريم كه ناامني يكي از مهمترين چالشهاي افغانستان است و طالبان عمدهترين عامل آن هستند، برنامه شما براي مقابله با اين موضوع چيست؟ در حالي كه طالبان هنوز براي مذاكره با
دولت آماده نيستند، آيا به صلح با آنها اميدوار هستيد؟
نخستين مساله اين است كه طالبان تنهاترين عامل نيستند بلكه اقتصاد سياه( اقتصاد برخاسته از عمل غيرقانوني) عامل بزرگتري است. جنگ در افغانستان سياسي نيست بلكه جرمي است. از همين رو است كه همكاري ما با ايران در خصوص دفع اقتصاد سياه كه در هر دو طرف وجود دارد لازم است. رقم قاچاق هرويين بسيار بالا است و قاچاق يك تهديد اساسي و دوجانبه است. حداقل ٤٠ درصد هرويين ما از راه ايران به كشورهاي ديگر ميرسد و رفع اين مشكل همكاري جدي و همهجانبه را ميطلبد تا بتوانيم تهديدهاي موجود را به شكل اساسي از ميان ببريم. هدف عمده ما ايجاد صلح است اما هدف بزرگتر ما برقراري ثبات است. براي ايجاد ثبات عمدهترين بخشهاي مورد نياز حاكميت قانون، عرضه خدمات، دفع فساد و شكلگيري يك حكومت شفاف است. مردم افغانستان به دنبال صلح هستند و اراده بسيار محكمي براي رسيدن به آن دارند. زماني كه دهها نفر از جوانان ما در حالي كه واليبال بازي ميكردند به وحشيانهترين شكل ممكن كشته شدند، مردي كه هفت نفر از اعضاي خانواده خود را از دست داده بود، گفت: بعد از اين اتفاق ما به فولاد بدل شديم. ما صلح را به زور تفنگ نميخواهيم بلكه به وسيله تعليم و آموزش به دنبال احياي آن هستيم. مردم افغانستان در انتخابات شركت كردند و پيشگوييهاي بدگويان را از ميان بردند. دولت مشروعيت ايجاد يك نظام مشروع را دارد. اين مردم افغانستان هستند كه تصميم خواهند گرفت چه كساني صلح را قبول ميكنند و چه كساني وسيله اعمال نفوذ ديگران هستند تا افغانستان را قرباني اهداف واهي يا فرامرزي كنند. اميدوار هستيم كه مردم افغانستان با قاطعيت تمام به صلح و رفاه تاكيد كنند. جلسه اخير ما با حضور سه هزار نفر از علماي افغانستان تشكيل شد و در بيانيه نهايي آن به شكل قاطع از نيروهاي امنيتي افغانستان حمايت شد و از قربانيان قواي امنيتي هم ياد شد. اين گام بسيار بزرگي است.