بر اساس گزارش صندوق جمعیت سازمان ملل متحد ۶۰ درصد نفوس افغانستان جوان و کمتر از ۲۵ سال سن دارند.
در این گزارش آمده است که سرمایه گذاری روی جوانان می تواند زمینه توسعه اجتماعی و اقتصادی را فراهم کند.
در عین حال صندوق جمعیت سازمان ملل متحد تخمین زده است که تعداد افرادی که تا پنج سال آینده نیازمند شغل و حرفه می باشند به سه میلیون نفر می رسد روندی تا چهار دهه ی دیگر نیز ادامه می یابد.
داشتن نیروی جوان برای کشورهای در حال توسعه حکم نیروی محرکه در اقتصاد و شکوفایی را دارد به شرطی که در زمینه تحصیل و سلامت این قشر از جامعه به طور جدی سرمایه گذاری صورت گیرد.
در حال حاضر از هر ده جوان، نه نفر در کشورهای کمتر توسعه یافته یا در حال توسعه از جمله افغانستان زندگی می کنند که از این جمعیت می توان توأمان به عنوان فرصت و تهدید یاد کرد.
از آنجایی که امروز بیشتر کشورهای دنیا به دلیل این که اکثر جمعیتشان را سنین بالای ۵۰ و ۶۰ سال تشکیل می دهد، گرفتار معضل نیروی کار برای بخشهای مختلف صنعت، خدمات و... هستند پس جمعیت جوان برای ما یک فرصت تلقی می شود، اما اگر تمهیدات لازم برای اشتغالزایی و پاسخ به نیازهای قشر جوان فراهم نگردد، این موقعیت به یک تهدید تبدیل خواهد شد.
متاسفانه در حال حاضر خروج نیروی جوان و آماده به کار ما از کشور به دلیل نبود فرصت های شغلی مناسب به یک معضل تبدیل شده که اگر راهکاری اندیشیده نشود، به بحران تبدیل می شود.
البته نیروی انسانی ما توانایی فنی مناسب برای جذب در بازار اشتغال را ندارند و اکثرا به کارهای ساده برای امرار معاش مشغول می شوند.
در نبود برنامه مدون و مشخص برای اشتغال زایی و افزایش روز افزون نیروی کار جوان برشمار بیکاران کشور افزوده خواهد شد.
جوان بیکار دچار نوعی بی هویتی و بی شخصیتی است . عنوان بیکار برای جوانی که چشم به آینده دوخته ، از نظر روانی بسیار شکننده است، بویژه اگر این عنوان برای مدتی طولانی با جوان همراه شود.
فرد بیکار بتدریج دچار افسردگی، دوری از خود و در نتیجه آسیب اجتماعی می شود. ممکن است یا جامعه یا حاکمیت را مقصر بداند و یا به ورطه اعتیاد، جرم و بی هویتی بیفتد. بنابراین باید برای مشکلات این مجموعه گسترده از جامعه، راه حل های کوتاه مدت و بلند مدتی داشته باشیم .
پژوهشگران اجتماعی می گویند که اگر برنامه ريزي دقيق با نگاه آينده پژوهانه در كشورهاي داراي جمعيت جوان اتفاق بيافتد نيروي انساني تربيت شده مي تواند منشاء رشد و توسعه فراواني را براي كشور به ارمغان بياورد.
جمعيت جوان انرژي متراكمي است كه مي تواند با برنامه ريزي دقيق همه نيازهاي نيروي انساني جامعه را به صورت مطلوب تامين كند و ظرفيت فوق العاده اي را در اختيار برنامه ريزان يا سياست گذاران قرار دهند .
در مقابل این وضعیت اگر برنامه ريزي و سازماندهي دقيقي نسبت به آينده جوانان در بخش معارف، صحت، اشتغال و مسكن و ازدواج اتفاق نيافتد، اين انرژي متراكم كه به صورت فرصت در اختيار بود، تبديل به تهديد اجتماعي مي شود.
در چنين حالتي آمار جرایم افزايش پيدا مي كند، سوء مديريت منجر به هرز رفتن انرژي جمعيت جوان مي شود و ناتواني در بهره مندي از انرژي ذخيره شده جوانان جامعه را دستخوش مشكلات مي كند.
شرايط داخلي و بين المللي اقتضا مي کند که آينده جامعه را متعلق به جوانان بدانیم بنابراين بايد مسولان نيازهاي جوانان را به رسميت بشناسند و براي تأمين نيازها و مطالبات آنها از هر امکاني بهره مثبت جويند چرا که جوانان قدرت بيشتر و بهتري براي نقادي و خطرپذيري دارند و از نيروي فراوان برخوردارند .
مسئولان باید از اين جمعيت جوان حُسن استفاده را نمایند و با ارائه آموزش هاي مناسب و مطلوب آنها را به عناصر متخصص و كارآمد تبديل كنند، تا براي جامعه فردا مفيد فايده و مورد استفاده باشند.