رسالت پیامبر بزرگوار اسلام(ص) حافظ، عصار، ثمره و نتیجه ی همه رسالت های انبیای گذشته است و همینطور حادثه ی غدیر و نصب امیرالمومنین به عنوان جانشین پیامبر(ص) حافظ رسالت پیامبر بزرگوار اسلام است.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان (آوا) حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمدحسین حسینی واعظی مسوول دفتر نمایندگی مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان در مشهد مقدس با بیان این مطلب، افزود: بدون تردید غدیر نتیجه و عصاره رسالت آخرین سفیر وحی الهی حضرت پیامبر است.
آقای واعظی که در روز یازدهم محرم الحرام و در جمع عزاداران حسینی در مسجدامام زمان(عج) غرب کابل سخن می گفت، تصریح کرد دراسلام مهمترین روز از روز بعثت پیامبر اسلام(ص) نداریم، زیرا آغاز سعادت، فلاح و رستگاری بشر و طلوع آخرین خورشید نبوت و رسالت و سلسله انبیا و سفرای الهی است، اما پس از آن مهمترین روز غدیر خم است.
به گفته این عالم دینی، عاشورا عصاره و ثمره ی رسالت و غدیر استٰ. عاشورای حسین(ع) هم حافظ رسالت و هم حافظ ولایت است.
به گفته او جایگاه عاشورا در فرهنگ اسلام و قرآن و یک شیعه واقعی، بسی متعالی و بی نظیر است.
واعظی گفت: نظر به اهمیت عاشورا آن را باید خوب شناخت و با امام حسین(ع) معرفت حاصل کرد و اهداف و آرمان او را باید دانست.
به گفته ی واعظی، هدف از برگزاری این مراسم ها نیز این است که زندگی ما عقیده و مسیر و برنامه های ما الهام گرفته از فرهنگ عاشورای حسین(ع) باشد.
امام حسین(ع) با شخص یزید مخالفت و دشمنی ندارد، بلکه با تفکر و منش یزیدی مبارزه می کند، بنابراین ما نیز اگر در مسیر امام حسین(ع) هستیم، باید با این نوع تفکر، منش و فرهنگ مبارزه کنیم.
وی افزود: تفکر یزیدی تفکر شیطان و باطل و در برابر توحید واسلام ناب قرار دارد. لذا این جبهه همواره وجود دارد و باید در هر شرایط و زمان در برابر آن ایستاد گی کرد.
به گفته او، مبارزه حق و باطل تا قیامت ادامه دارد و سنگر داران حق و باطل همیشه در برابر هم قرار دارند. بنا براین باید خود را بررسی کنیم که آیا ما در سنگر حق هستیم یا باطل، با حسین هستیم یا با کسانی که در برابر آن حضرت قرار گرفته بودند. سید الشهدا با آن زمینه های که برای نهضتش فراهم شد و ظلم وستم های و حق کشی های که در آن زمان صورت می گرفت، حضرت احساس وظیفه کرد و خواست کیان اسلام را از خطر نیستی نجات دهد.
به گفته او اینکه امام می گوید من برای اصلاح امتم قیام می کنم، یک نکته قابل توجه است، زیرا در آن زمان فساد و بی بند و باری در سایه حاکم فاسد به اوج خود رسیده بود و سکوت در برابر آن در حقیقت خیانت به اسلام بود.
به گفته واعظی، امام حسین(ع) درشرایطی قرار گرفته بود که مدعیان قدرت فریاد می زدند تا نام پیامبر و علی و فرزندانش را از مأذنه های مسجد، شوراها و محافل سیاسی و اجتماعی بردارند.
این خاندان(اموی ها) تلاش کردند که عترت را از قرآن جدا بسازند، درحالیکه پیامبر(ص) گفت: من کتاب خدا و عترت خودم را در بین شما به امانت گذاشتم، زیرا این دو نجات بخش امت اسلام است.
واعظی تصریح کرد امام حسین(ع) در برابر کسی قرار گرفته بود که علناً شراب می خورد و میمون بازی می کرد. این در حالی است که او در جای رسول خدا تکیه زده بود و رسماً وحی و نبوت را انکار می کرد و کفر خود را بر ملا می ساخت.
برای این است که امام در آن وصیت نامه ی تاریخی خود می گوید: من می خواهم نشانه های دین خدا را در جامعه آشکار کنم و شایسته سالاری را بجای فساد حاکم بسازم.
امام خواست با این حرکت خود مردم را به سوی فلاح و رستگاری ایثار و فدا کاری و از خود گذشتگی سوق دهد و خدا را به مردم معرفی کند، تا بشر در زندگی خود خدا محور، حق محور و عدالت محور باشد.
امام حسین(ع) می خواست که اسلام و قر آن در زندگی مردم حاکم باشد برخلاف یزید که خود را محور قرار داده ومردم را به بندگی خود دعوت می کند و می خواهد از عبودیت و بندگی خدا خارج کند.
به گفته او شراب خوری، میمون بازی و فسق و فجور یزید، خود دلیل روشنی است بر اینکه یزید می خواست مردم را از بندگی خدا و از مسیر حقیقت و عدالت دور کند و در مسیر ضلالت و گمراهی قرار دهد.
واعظی گفت در کفریت یزید شکی وجود ندارد، زیرا او در مدت سه سال حکومت خود سه جنایت بزرگ را مرتکب شد، در سال اول امام حسین(ع) را با یارانش شهید کرد و در سال دوم مدینه را تاراج کرد و ناموس مردم را برای لشکریانش مباح کرد و در سال سوم هم خانه خدا را به منجنیق بست و محور توحید را مورد حمله قرار داد.