آقای حکمتیار می گوید که بحران افغانستان تنها یک راه حل دارد و آن خروج بلاقید و شرط تمامی نیروهای خارجی، توقف مداخلات بیرونی در امور افغانستان و برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه پس از آزادی کشور است.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا) گلبدین حکمتیار؛ نامی پر سر و صدا و شناخته شده در عرصه سیاست و امنیت ۴۰ سال اخیر افغانستان. در ۱۹ عقرب ۱۳۲۶ خورشیدی در ولسوالی امام صاحب ولایت شمالی قندز به دنیا آمد.
برای دوره کوتاهی در دانشکده انجنیری دانشگاه کابل تحصیل کرد، به همین دلیل در میان هوادارانش به «برادر انجنیر حکمتیار» معروف است.
در طول چهار دهه گذشته با ۵ رژیم سیاسی مختلف در افغانستان از جمله همقطاران مجاهد خود در دهه ۷۰ و پس از شکست کمونیزم، اختلافات جدی داشته است. حزب اسلامی تحت رهبری وی در زمان اشغال کشور توسط شوروی پیشین، یکی از پرقدرت ترین و فعال ترین گروه های جهادی بود.
آقای حکمتیار از ۱۲ سال پیش تاکنون با نظامیان امریکایی هم در حال مبارزه است و معتقد است که امریکا افغانستان را اشغال کرده و بر همه سازوکارهای آن سلطه یافته است.
با دولت آقای کرزی نیز به رغم آنکه گفته می شود شماری از اعضای پرقدرت حزب اسلامی به رهبری وی در سمت های عالی دولتی، کار می کنند اختلاف نظری جدی دارد. او می گوید هرکسی که با دولت کنونی، کار می کند از حزب اسلامی نمایندگی نمی کند.
آقای حکمتیار در عین حالی که چهره ای جنگجو و سازش ناپذیر جلوه کرده است، همواره از طرح صلح و مذاکره با گروه های سیاسی و دولت نیز سخن گفته، معتقد به انتخابات است و از وحدت ملی حمایت می کند.
او از ۱۲ سال پیش تاکنون در مکان نامعلومی به سر می برد؛ اما برخلاف رهبران طالبان، با رسانه ها تعامل بیشتری دارد. آنچه در ادامه می آید، گفتگوی اختصاصی خبرگزاری صدای افغان(آوا) با رهبر حزب اسلامی است:
آوا. به عنوان اولین سؤال، چرا همانند دیگر گروه های مجاهدین با دولت کنونی همراه نشدید؟
از همراهی با حکومت دست نشانده اجانب به خدا پناه می بریم، هیچگاهی این لکه ننگ را بر دامن خود نخواهیم پذیرفت، کاش دیگران نیز این اشتباه را مرتکب نگردیده، به اشغالگران تسلیم نمی شدند و امریکایی ها را در اشغال افغانستان کمک نمی کردند. به شما و تمامی افغان ها معلوم است که یک تعداد اینها اصلا مجاهد نبودند؛ بلکه غرض ایجاد اختلاف در صفوف مجاهدین به صحنه آورده شدند، نقش شان در جهاد برابر صفر بود، درست نیست که اینها را به حساب مجاهدین گرفت و عملکردهای دیروز و امروز شان را به مجاهدین منسوب کرد، مجاهدین کسی است که برای خدا و در راه آزادی کشور خود می جنگد.
آنان که به این دولت پیوسته اند یا اصلا مجاهد نیستند و اگر قبول کنیم که در گذشته مجاهد بوده اند پس از همکاری با اشغالگران و تسلیم شدن به سلطه آنان شایسته این نام مقدس نیستند، با این کار گنه آلود گذشته شان را به هدر داده اند و آینده شان را به خطر انداخته اند.
آوا. گفته می شود حزب اسلامی در گذشته نیز با بسیاری از رژیم های سیاسی جنگیده است از جمله دولت کمونیستی، مجاهدین، طالبان و همینطور دولت فعلی، دلیل این امر چه بوده و از آن چه هدفی را دنبال می کنید؟
حزب اسلامی هیچگاهی و در برابر هیچ دولتی آغازگر جنگ نبوده، همواره به دفاع از خود وادار شده. شما و هر افغان آگاه از وضع کشور می داند که سلسله جنگ ها پس از کودتای اول کمونیست ها (در ۲۶ سرطان ۱۳۵۲) به رهبری سردار داوود آغاز شد، متصل این کودتا همراهان کمونیست سردار داوود در پی تصفیه رقبای خود افتادند، حزب اسلامی مورد حمله قرار گرفت و صدها عضو آن به زندان ها کشانده شدند و عده ای به اعدام محکوم شدند، کودتای هفت ثور آتش این جنگ را شعله ورتر ساخت، تهاجم نیروهای شوروی به قیام ملی منتج شد.
پس از خروج نیروهای شوروی، مسکو و واشنگتن بر ادامه جنگ و جلوگیری از تأسیس حکومت مجاهدین توافق کردند. جنگ های بعد از سقوط حکومت داکتر نجیب نیز ادامه جنگ های قبلی بود، سوق و اداره جنگ مثل سابق در دست جنرال های کمونیست چون نبی عظیمی، آصف دلاور و جنرال دوستم بود، با این تفاوت که عده ای مجاهدنماها نیز به آنها پیوستند و تحت قومنده(فرماندهی) آنان به جنگ مجاهدین واقعی رفتند.
اکمالات این جنگ نیز مثل سابق از طریق مسکو صورت می گرفت.
طالبان زمانی روی صحنه آمدند که ائتلاف، آخرین نفس هایش را می کشید، از داخل شاریده بود و در لبه (پرتگاه) سقوط کامل قرار داشت.
گروه طالبان از بدو تأسیس آن به جنگ مجاهدین حزب رفتند و از عقب بر جبهات حزب هجوم آوردند. برهان الدین ربانی از این گروه و جنگ آن با حزب حمایت می کرد و آنان را کبوتران صلح می خواند، سلاح و پول در اختیار شان می گذاشت و سنگرهای حزب را به نفع طالبان بمبارد(بمباران) می کرد.
شما حتما از تفصیلات ائتلاف و همکاری میان طالبان و ائتلاف شمال در آن زمان اطلاع دارید که علیه حزب به میان آمد و سپس بر سر تقسیم اقتدار با هم درگیر شدند، جنگ شان به تمامی کشور کشانده شد و تا زمانی ادامه یافت که کشور ما مورد تهاجم نیروهای صلیبی به رهبری امریکا قرار گرفت.
اشغال کشور به دست نیروهای اجنبی هیچ بدیل و انتخابی دیگر جز مقاومت را برای ما و هر افغان آزادیخواه و مؤمن نگذاشت. حال به ما بگویید: حزب اسلامی مسئولیت آغاز کدام جنگ را به عهده دارد؟!
آوا. اگر گفته شود حزب شما در پی دست یافتن انحصاری به قدرت است و در این زمینه دیگر نیروها را نادیده می گیرد، چه پاسخی می دهید؟
ما هیچگاهی به فکر انحصار قدرت نبوده ایم و نیستیم. معتقدیم که جایگاه هر حزب و هر شخص در نظام آینده افغانستان باید توسط مردم تعیین شود. متأسفانه گروه های کوچ سمتی و قومی مخصوصا آنان که حامیان بیرونی دارند با این اصل موافق نیستند، سعی می ورزند از طریق سازش ها و حتی همکاری با اشغالگران جایگاه دلخواه در دولت داشته باشند، همین ها اند که اتهام وارد می کنند حزب اسلامی در پی انحصار قدرت است.
آوا. شما با طالبان هم جنگیدید، اکنون رابطه تان با این گروه چگونه است و اگر در آینده قرار بر تشکیل یک دولت فراگیر با حضور طالبان، مجاهدین شمال و دیگر جریان های سیاسی غیر جهادی باشد در آن شرکت می کنید؟
ما علیه طالبان نجنگیده ایم؛ بلکه طالبان با ما جنگیدند. اکنون هیچ رابطه ای با این گروه نداریم. سعی کردیم تمامی نیروهای مجاهد را در صف واحد جمع کنیم؛ ولی برخی از زعمای طالبان از چنین وحدتی بیم دارند.
ترجیح می دهیم که در هیچ حکومت ائتلافی شرکت نکنیم. بهتر است احزاب سیاسی تا برگزاری انتخابات انتظار بکشند، اگر قرار باشد حکومتی موقت به توافق تمامی جناح ها تأسیس شود ترجیح می دهم این حکومت غیر ائتلافی و متشکل از شخصیت های مورد اعتماد تمامی جناح ها باشد.
آوا. ضعف و قوت قانون اساسی کنونی از نظر شما چیست و دیدگاه تان درباره حقوق زنان، آزادی بیان، آزادی های مدنی و حقوق بشر چیست؟
مسوده قانون اساسی از سوی امریکایی ها تهیه و به کمیسیونی سپرده شد که اعضای آن از سوی سفارت امریکا انتخاب گردید و حقوق آن از حساب امریکایی ها تأدیه می شد. ما ملاحظاتی زیاد بر این قانون داریم، در عوض نسخه کامل و جامع قانون اساسی سازگار با شرایط افغانستان و مبتنی بر باورها و خواسته های ملت خود را ارائه کرده ایم.
آیا در انتخابات سال ۲۰۱۴ شرکت می کنید؟
حزب اسلامی افغانستان نه تمایلی به شرکت در انتخابات امریکایی، زیر چتر هواپیماهای جنگی ناتو؛ دارد و نه تا هنوز تصمیم گرفته که از کاندید مشخصی حمایت کند، اگر در میان کاندیدان ریاست جمهوری شخصیتی را می یافت که آزادی کشور، خاتمه اشغال، خروج کامل قوای اشغالگر، انتخابات پس از آزادی کشور و تحت اشراف حکومت موقت مورد تأیید تمامی جناح ها، تأمین وحدت ملی و تأسیس دولت صد در صد اسلامی از شعارهای اساسی اش می بود ما حتما از او حمایت می کردیم. متأسفانه چنین کسی را در گذشته نیافتیم، طبیعی است که امریکایی ها هرگز اجازه نخواهند داد که چنین کسی وارد مبارزات انتخاباتی شود، آنها به خوبی درک می کنند که این شعارها متعلق به اکثریت مطلق جامعه افغان بوده؛ ملت مؤمن ما از کسی حمایت می کند که خواهان آزادی کشور و تأسیس حکومت منتخب اسلامی باشد.
حقیقت مسلم این است که در اثنای حضور قوای اشغالگر در افغانستان؛ انتخابات چیزی بیش از یک درامه نخواهد بود، نتایجش نیز شبیه به انتخابات گذذشته، که به تشکیل پارلمان و بی خاصیت منتج گردید، پارلمانی که اعضایش را مردم نه بلکه یوناما انتخاب کرد، به هدف مشروعیت بخشیدن به اشغال و منتخب جلوه دادن حکومت دست نشانده ساخت بن. یکی را با بیست هزار رأی ناکام اعلام کرد و دیگری را با صد رأی به پارلمان آورد و نماینده ی مردم خواند!! این بار نیز بازی مسخره قبلی را تکرار خواهد کرد.
این نیز یک حقیقت دردناک است که رئیس جمهور را سفارت امریکا در کابل انتخاب می کند نه افغان هایی که رأی شان را به صندوق ها می ریزند، امریکائی ها نخست افغانستان را اشغال کردند، حکومت دلخواه شان را در بن ساختند، وزارتخانه ها را بر شرکای جرم شان در اشغال افغانستان تقسیم کردند، سپس انتخابات نمایشی را برای اغوای جهانیان به راه انداختند تا به حکومت مزدورشان مشروعیت ببخشند. اکنون نیز می خواهند همان تجربه مضحک قبلی را تکرار کنند، مأمور خود خلیلزاد را به همین منظور به کابل فرستاده و او زیر شعال اجماع ملی در پی تکرار فاجعه بن است.
آوا. گروه ها و احزاب دیگری هم در چارچوب دولت از آدرس حزب اسلامی فعال اند همچنین اعضایی از این حزب پست های مهمی در کابینه و پارلمان و ولایات دارند این یعنی اینکه جنگ و صلح را یکجا می خواهید؟
کسانی که با حکومت کابل همکاری دارند نه از کیان حزب اسلامی نمایندگی می کنند و نه از اصول و خط مشی حزب.
آوا. نیروهای خارجی از کشور خارج می شوند؛ اما قرار است بخشی از آنها باقی بمانند و پایگاه هایی نیز داشته باشند، قراردادهایی هم در این خصوص با دولت عقد شده، موضع شما در این باره چیست؟
زعمای ایالات متحده امریکا در رابطه به خروج نیروهای شان از افغانستان، دچار دوگانگی و اختلاف اند، حزب جمهوریخواه و جنرالان جانبدار سیاست های این حزب بر عدم اخراج تمامی نیروهای این کشور تا ۲۰۱۴، داشتن ۹ پایگاه نظامی و امنیت قضایی برای سربازان مستقر در این پایگاه ها تأکید دارند، دموکرات ها خواهان خروج کامل نیروها از افغانستان اند. حکام کابل، گروه های شامل ائتلاف شمال، گروه های دیگری نیز از دوام حضور نیروهای امریکایی در افغانستان حمایت می کنند، از این بیم دارند که با خروج این نیروها تمامی امتیازاتی را از دست خواهند داد که زیر چتر سلطه امریکایی ها به دست آورده اند.
مجاهدین به چیزی کمتر از خروج بلاقید و شرط و کامل نیروهای اجنبی از افغانستان قانع و راضی نخواهند شد. ادامه حضور نیروهای اشغالگر در افغانستان تعبیری دیگر جز ادامه جنگ ندارد. در این صورت نه جنگ پایان خواهد یافت و نه مذاکرات مثمر میان اطراف درگیر آغاز خواهد شد. مجاهدین هیچ موضوعی دیگر جز خروج تمامی نیروهای اشغالگر را برای بحث و گفتگو با طرف مقابل ندارند. مذاکرات زمانی ممکن و سودمند خواهد بود که قصر سفید از ادامه اشغال کشور ما دست بکشد و با پایان دادن به اشغال افغانستان، توقف کشتار افغان ها و خروج تمامی نیروهای اجنبی از افغانستان توافق نماید.
پیمان استراتژیک با ایالات متحده امریکا، پیمان ادامه جنگ است به هدف تأسیس پایگاه های دائمی نظامی در افغانستان تهیه شده؛ بنا بر حساسیت موضوع آن را دو مرحله ای ساختند، بخش اول سند را در سفر دزدانه اوباما به کابل امضا کردند، امضا و اعلان بخش دوم آن را که در ادامه حضور نظامی امریکا در افغانستان مربوط است به بعد محول کردند و احتمالا در آینده قریب اعلان خواهند کرد.
آوا. تا چه زمانی می جنگید؟
تا زمانی که کشورم در اشغال اجانب و ملتم اسیر باشد و دشمن مستقیما و یا از طریق عمال خود بر کشورم مسلط باشد، و تا زمانی که تلاش های خائنانه برای تجزیه کشورم را شاهد باشم و تا روزی که جنگ یک وجیبه دینی بوده و آزادی کشور و ملتم آن را ایجاب کند، به جهاد ادامه خواهم داد، و ملتم را هیچگاهی تنها نخواهم گذاشت. حاضرم تا پایان زندگی ام در کوه ها و دور از خانواده و فرزندانم زندگی کنم؛ ولی هرگز به دشمن تسلیم نخواهم شد و در یک وجب کشور خود نیز حضور قوای اشغالگر را حتی برای یک لحظه، تحمل نخواهم کرد.
من سرباز عادی سپاه مجاهدین اسلام ام، بر مقاومت فخرآفرین ملت دلیر و سربلندم افتخار می کنم، یقینا آنچه از افتخارات بزرگ نصیب کشورم گردید در قدم اول به اسلام عزیز برمی گردد و سپس به ملت شهیدپرور و خداپرستم که تمامی دشواری های جانکاه و جانفرسای دو جنگ طولانی را با صبر و صمود تحمل کرد، نه دشواری های جنگ پاهایش را لرزاند و نه شهادت فرزندانش ایمانش را متزلزل ساخت و نه ظاهر نیرومند دشمن و تجهیزاتش واهمه ای در دلش ایجاد کرد و اعتماد و توکلش را بر خدا تضعیف کرد.
به آنان که در پی تجزیه افغانستان اند می گوییم: امکان تجزیه افغانستان وجود ندارد، تجزیه طلبان با مشت آهنین افغان ها مواجه خواهند شد. ان شاءالله هیچ نیرویی قادر نخواهد شد که افغان ها را از هم جدا کند و خانه مشترک شان را تجزیه نماید.
غائله تجزیه افغانستان را گروه هایی عنوان می کنند که بیگانه پرست، خائن به کشور و دشمن وحدت ملی اند. همین گروه های ذلیل و مزدور اند که تعصبات قومی و نژادی را دامن می زنند، می خواهند شمال را علیه جنوب، اقلیت ها را علیه اکثریت و شیعه را علیه سنی بجنگانند.
آوا. فکر نمی کنید آثار منفی جنگ های طولانی بر زندگی مردم بیش از تبعات مثبت آن بوده و اکنون زمان آن است که به آن پایان داده شود؟
جنگ، انتخاب افغان نبوده؛ بلکه بر آنان تحمیل شده. آیا افغان ها چاره ای جز تحمل دشواری های جنگ را داشته اند؟ مجبور بودند در برابر این جنگ تحمیلی با همه آثار منفی و تبعات مثبت آن ایستادگی کنند. کلید خاتمه جنگ در دست سردمداران واشنگتن و ناتو است، نه افغان ها.
مشکل افغانستان از یک نگاه مشکل افغان ها با اشغالگران است و از ناحیه دیگر مشکل جهان اسلام با غرب، زمانی می توان به صلح در افغانستان دست یافت که نیروهای اشغالگر از کشور ما خارج شوند و افغان ها را بگذارند که حکومت دلخواه شان، نظامی مطابق عقیده شان و زمامداران مورد اعتماد شان را داشته باشند، و مشکل غرب با جهان اسلام زمانی حل خواهد شد که غرب از سیطره بر کشورهای اسلامی، غارت منابع شان، اشغال سرزمین های شان، تحمیل حکومت های دست نشانده و حمایت از نظام های استبدادی و مطلقه دست بردارد.
بحران افغانستان تنها یک راه حل دارد: خروج بلاقید و شرط تمامی نیروهای خارجی، توقف مداخلات بیرونی در امور افغانستان و برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه پس از آزادی کشور.
غرب در عقب تمامی جنگ هایی قرار دارد که در کشورهای اسلامی جریان دارد، شکست غرب در افغانستان باعث خواهد شد که توان و امکان جنگ افروزی ها را از دست دهد، و طمعی به پیام های آن نداشته باشد. هیچ کسی نمی تواند از این حقیقت انکار کند که ناتو این بزرگترین ائتلاف نظامی جهان در افغانستان شکست خورده، علل این شکست را باید در سیاست های ناکام سردمداران ناتو جستجو کرد، ناتو اسلحه پیشرفته دارد؛ ولی سرباز خوب ندارد، خواست این خلأ را با استخدام جنگجویان مزدور و اجیر پر کند، گروه هایی را استخدام کرد که در گذشته باعث رسوایی و شکست اتحاد شوروی شده بودند. کسانی را که تا دیروز و تا زمانی که در خدمت مسکو و مؤتلفین منطقوی اش بودند؛ جنایتکاران جنگی می خواندند، پس از اشغال کابل همین ها را بر اریکه قدرت نشاندند.
حقیقت این است که ناتو تا زمانی در جنگ دست بالا دارد که عنصر تعیین کننده در جنگ هواپیماها، راکت ها و تانک های پیشرفته باشد، زمانی که با جنگی روبرو شود که این وسایل در آن کاربرد نداشته باشد طعم شکست را می چشد. به دلیل برتری های تجهیزات نظامی اش حکومت ها را به آسانی می تواند سقوط دهد و نیروهای نظامی کشورهای جهان سوم را به آسانی می تواند شکست دهد؛ ولی از اشغال کشورها و شکستن مقاومت های مردمی عاجز است، این کار را باید به کمک سربازان خود نه؛ بلکه با استخدام سربازان اجیر بومی انجام دهد. غرب در مجموع شایستگی سیادت دنیا را از دست داده، دوران سیادت غرب بر دنیا پایان یافته، تنها به زور اسلحه نمی توان بر دنیا حکومت کرد.
آوا. اگر قرار شود دولتی با حضور شما تشکیل شود نگاهش نسبت به کشورهای همسایه، منطقه، جهان اسلام و همچنین غرب چگونه خواهد بود و سیاست خارجی کنونی کشور چه کاستی هایی در این زمینه دارد؟
ما خواهان روابط خوب و دوستانه با تمامی کشورهای جهان مخصوصا کشورهای همسایه و جهان اسلام هستیم، روابطی که مبتنی بر احترام متقابل باشد، به استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور ما احترام گذاشته شود، از مداخله در امور داخلی افغانستان خودداری شود، هیچ کشوری به خود حق ندهد از گروه خاصی در کشور ما حمایت کند، ما حق معامله بالمثل در برابر کشورهایی را به خود می دهیم که در امور کشور ما مداخله می کنند و با ارسال سلاح و پول به گروه های وابسته شان ادامه جنگ و بی امنیتی در کشور ما می شوند.
حکومت کابل نه در سیاست داخلی اش استقلالی داشته و نه در سیاست خارجی اش. خطوط سیاست های داخلی و خارجی اش از بیرون ترسیم گردیده، در تمامی امور مجری سیاست های اجانب بوده و همواره منافع افغانستان را فدای منافع حامیان بیرونی اش کرده، در برابر تجاوزات سرحدی همسایه ها و تأسیس پسته ها در نقاط حساس داخل خاک افغانستان نیز مهر سکوت بر دهن زده، حتی به یکی از همسایه ها اجازه داد؛ تا مرزهایش با افغانستان را طبق دلخواه خود ترسیم و موقعیت پسته های دو طرف به خواست این کشور مشخص شود، کار اعمار پسته های مربوط به افغانستان را نیز به آن واگذار شد.
آوا. می خواهید رئیس جمهور شوید؟
علاقه ای خاص به این ندارم که در رأس حزب یا حکومت قرار گیرم. من حتی از امارت حزب نیز استعفا دادم؛ ولی بنابر الحاح برادران این مسئولیت را پذیرفتم. می خواهم کشورم زعیم صالح، مؤمن، خداپرست، متقی و اهل داشته باشد، کسی که شایستگی رهبری ملت سربلند افغان را داشته و در دفاع از عزت و آزادی کشور جسارت لازم را دارا باشد. ما مردم را به مقاومت علیه اشغالگران دعوت می کنیم، نه به اینکه در آینده چه کسی رئیس جمهور خواهد بود و کدام گروهی حکومت خواهد کرد. انتخاب رئیس جمهور آینده کشور توسط خود مردم، بدون فشار و مداخله بیرونی و در افغانستان آزاد و مستقل صورت خواهد گرفت. در شرایط کنونی هر کی به چیزی غیر از این می اندیشد اشتباه می کند.
آوا. به عنوان آخرین سؤال، دیدگاه تان در خصوص گشایش دفتر طالبان چیست و چه تأثیری در روند صلح دارد؟
این یکی دیگر از اشتباه بزرگ و تاریخی طالبان بود. هیچ تفاوتی میان باز کردن دفتر در کابل و دوحه وجود ندارد. امروز موقعیت کابل و دوحه از لحاظ نقش و تأثیر امریکا در آن یکسان است. اگر طالبان با مطالبی که وزیر خارجه امریکا به آن اشاره کرد توافق کرده باشند، حیرت آور خواهد بود.
مقامات امریکایی به شمول وزیر خارجه و سفیر این کشور در کابل، ادعا کردند که گشایش دفتر طالبان در قطر مشروط به آغاز مذاکرات با حکومت کابل، آتش بس و بحث بر چگونگی حضور نیروهای امریکایی پس از ۲۰۱۴ بوده و عدول از توافقات قبلی باعث خواهد شد؛ تا این دفتر مسدود گردد.
ما معتقدیم که بعد از اعلان قصر سفید مبنی بر اینکه برخی از نیروهای امریکایی پس از ۲۰۱۴ نیز در افغانستان حضور خواهند داشت و نیروهای جرمنی، ایتالیا و ترکیه آنان را همراهی خواهند کرد، آغاز مذاکرات با امریکا نه از لحاظ دینی جوازی دارد و نه از لحاظ سیاسی توجیهی قابل قبول.