کد خبر 162388
تاریخ انتشار: پنج شنبه 5 سَرَطان 139916:25
- 0 نظر
- چاپ
وضعیت پیچیده افغاستان؛ آیا امریکا به دنبال صلح است؟

مؤسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان با مشارکت انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان وبیناری را با موضوع «اجماع منطقهای، دیدگاه ایران؛ صلح افغانستان» در تاریخ شنبه 31 جوزای 1399 برگزار کرد.
سخنرانان این وبینار، دکتر «سیما سمر»، وزیر دولت در امور حقوق بشر افغانستان؛ دکتر «سیدمحمدکاظم سجادپور»، رئیس دفتر مطالعات سیاسی و بینالملل وزارت خارجه ایران؛ «عبدالکریم خرم»، وزیر پیشین اطلاعات و فرهنگ؛ دکتر «سیدرسول موسوی»، دستیار وزیر و مدیرکل آسیای غربی وزارت خارجه ایران، دکتر «مجیب رحیمی»، سخنگوی دکتر عبدالله عبدالله و دکتر «غلامعلی چگنیزاده»، استاد روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی بودند. گردانندگی این برنامه را دکتر «شهربانو تاجبخش»، استاد دانشگاه پاریس بر عهده داشت.
این برنامه در مدت یک ساعت و نیم برگزار گردید و به صورت گردشی مهمانان دیدگاههای خود را بیان کردند. شرح تفصیلی این وبینار به قرار ذیل است:
دکتر تاجبخش، گرداننده وبینار:
موضوع میزگرد ما روابط مستقیم بین ایران و افغانستان نیست، فراتر از آن میخواهیم درباره موضوع اجماع منطقهای و دیدگاه ایران درباره صلح افغانستان صحبت کنیم. من چند دقیقه اول میخواهم چارچوب عمومی را پیشنهاد کنم و پس از آن از سخنرانان خود خواهشمندیم 4 یا 5 دقیقهای صحبت کنند و سپس سؤال و جواب را شروع خواهیم کرد.
اگر بخواهیم فراتر از مسئله صلح افغانستان به موضوع گستردهتری بپردازیم که شامل صلح پایدار در منطقه است، مسلم است که اجماع منطقهای یکی از شرایط مهم آن میباشد ولی اجماع منطقهای و صلح پایدار را چگونه میتوان تشریح و تعریف کرد؟ به نظر من برای این که بفهمیم تا چه اندازه جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی افغانستان میتوانند با هم در ساختن چنین صلح پایداری همکاری کنند، باید به سه ویژگی بپردازیم. یکی مسئله منفعت است دوم مسئله امکانات و سوم مسئله مشروعیت میباشد.
از لحاظ منفعت اگر نگاه کنیم آیا منافع ایران و افغانستان برای صلح پایدار در منطقه مشترک هستند؟ یا در تضاد هم قرار میگیرند؟ شکست صلح در افغانستان، چه فرصتها و چه چالشهایی برای کشورهای منطقه در پی خواهد داشت؟ چه آلترناتیوی وجود دارد؟
در مورد امکانات اگر بخواهیم صحبت کنیم، آیا امکانات راهبردی، معنوی، مالی، رهبری و فکری در منطقه وجود دارند که بتوانند از صلح پایدار دفاع کنند؟ چه عوامل داخلی و خارجی و مخصوصاً فرامنطقهای میتواند این امکانات را فراهم کند که صلح پایدار در این منطقه به وجود بیاید؟ یا بر عکس به آن ضرر میرسانند؟
سومین مسئله مهم مسئله مشروعیت است. آیا همدیگر فهمی، احترام و خوشبینی نسبت به کشورهای منطقه و کشورهای همسایه وجود دارد یا نه؟ تا چه اندازه مردمان منطقه و همسایه و در اینجا یعنی مردم ایران و افغانستان از اهداف و نگاه خیرخواهانه یکدیگر مطلع هستند؟ یا با وهم و وحشت از هم دوری میکنند؟ چگونه میتوان بدبینی را کنار گذاشته و همکاری منطقهای ایجاد کنیم؟
اینها سؤالات عمومی هستند که سخنرانان میتوانند از آنها استفاده کنند یا صحبتهای خود را آغاز کنند. در نخست از خانم سیما ثمر به عنوان یک شهروند میخواهیم صبحت خود را شروع کنند. حتی سایر مهمانان دیگری هم که اینجا هستند اگر نماینده دولت هستند قرار است از جانب خود به عنوان یک شهروند صحبت کنند.
دکتر سمر:
سلام به شما و میهمانان این برنامه، تشکر از شما که اول به یک زن فرصت صحبت دادید. اجازه میخواهم که یادی کنم از قربانیان جنگ در افغانستان چه در کشور خودمان و همچنین در کشورهای همسایه و یاد آنها را گرامی دارم. همچنین امروز روز جهانی پناهندگان است و در همین راستا میخواهم یادآوری کنم که کشورهای همسایه ما به پناهندگان افغانستانی بیش از 30 تا 40 سال است که جای دادهاند که از آنها تشکر میکنیم، ولی حقوق بشر و احترام به کرامت انسانی آنان باید در هر زمانی محفوظ باشد.
همان گونه که شما گفتید جنگ در افغانستان بیش از 40 سال است که جریان دارد و در این جنگ متأسفانه کشورهای منطقه و کشورهای فرامنطقهای دخیل بودهاند و این یک واقعیت انکارناپذیر است. جنگ در همه جای دنیا ویرانگر است و به خصوص در افغانستان جنگ چیزهایی (معضلاتی) در این کشور به وجود آورده که میتواند کشورهای منطقهای و کشورهای فرامنطقهای را متضرر کند. یکی از این موارد تولید و قاچاق مواد مخدر است که همه میدانیم تا چه حد کشورهای همسایه و کشور خودمان را متضرر کرده است. دومین مسئله که به صورت عینی شاهد آن هستیم، ایجاد گروههای تروریستی، وحشتافکن و خشونتزا است. (ارتباط خانم ثمر قطع شد)
دکتر تاجبخش:
تا زمانی که خانم سمر باز میگردند، میخواهم ادامه صحبتها را به دکتر سجادپور واگذار کنم.
دکتر سجادپور:
بسمالله الرحمن الرحیم. سلام عرض میکنم خدمت سرکار و همکاران و دوستان عزیز افغانستانی و ایرانی و از دو مؤسسه برگزار کننده، ایران شرقی و مؤسسه مطالعات استراتژیک افغانستان تقدیر میکنم و امیدوارم در مدتی که در خدمت شما هستیم بحثی که شما فرمودید را به خوبی به پیش ببریم. در رابطه با سؤالاتی که سرکار فرمودید، (این) سؤالات بسیار اساسی هستند ولی من فکر میکنم دو سه نکته کوتاه را باید عرض کنم. اول این که در ضرورت صلح هیچ تردیدی نیست، صلح به نفع همه است، یعنی صلح یک کالای عمومی است که بدون آن هیچچیز دیگری امکانپذیر نیست. لذا منفعت ایران، منفعت افغانستان، منفعت منطقه و منفعت جامعه و در سطح وسیعتر، جامعه بینالمللی قطعاً صلح است. به نظر من در مورد منفعت که ویژگی اصلی بود که شما ذکر کردید این مسئله، محرز است. اما در رابطه با امکانات و مشروعیتی که فرمودید، به نظر من امکانات به دو مسئله بر میگردد که یکی امکانات عینی و دیگری امکانات ذهنی است. امکانات عینی که در صحنه است و امکانات ذهنی به نقشه ذهنی افراد و جریانات، گروهها و ملتها باز میگردد که چگونه میاندیشند. به نظر من باز در این زمینه شرایطی که در 40 سال گذشته در کشور همسایه و عزیز ما اتفاق افتاده، شرایطی است که رسیدن به صلح را تبدیل به یک امکان میکند. چه کسی از ادامه خونریزی خوشحال میشود؟ چه کسی از تنش خوشحال میشود؟ شاید گروهها و جریانهایی از خونریزی بهرهمند شوند، اما در یک سطح عمومی و متعارف همه میپذیرند که صلح و آشتی بهترین راهحل است.
تردیدی نیست که جمهوری اسلامی ایران از صلح در افغانستان نه تنها بهرهمند میشود، بلکه در این زمینه تلاش میکند و به نظر من ایران یک بازیگر و کنشگری است که در کل روندهای صلح در افغانستان با توجه به امکاناتی که داشته، نقش مؤثری ایفا کرده است.
نیت استراتژیک ایران و امکانات استراتژیک ایران روشن است و حرکت و کنشگری ایران هم بسیار روشن است که صلح و ثبات در افغانستان به نفع مردم افغانستان، مردم ایران و منطقه است. در ایران با همه تنوعی که وجود دارد این یک اجماع ملی است که صلح در افغانستان همراه با ثبات و توسعه، یک ضرورت بوده و شدنی است و همچنین کنشگری ایران در این رابطه نیز یک فاکتور و عنصر قابل توجه است.
عبدالکریم خرم:
بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض سلام به همه دوستانی که در این بحث حاضر هستند. من میخواهم از اینجا شروع کنم که منطقه ما به صورت بالقوه ظرفیت بسیار بزرگ همکاریها و ظرفیت بزرگ اجماع را دارد. من زمانی فکر میکردم «سازمان اکو» بهترین زمینه برای به وجود آوردن چنین همکاریهایی است. به طوری که ما در اروپا بعد از جنگ جهانی دوم اتحادیه اروپا را داشتیم. اما در حال حاضر اکو از ذهن مردم فراموش شده، به خاطر این که بازیهای ژئواستراتژیکی که جریان دارد، نمیگذارد (این سازمان) نقش خود را ایفا کند و بازیگر بزرگی که در راستای منافع استراتژیک خود در اینجا بازی میکند، آمریکا است. به نظر من بعد از 11 سپتامبر یک موقعیت بسیار خوب فراهم شد. تمام کشورهای منطقه از جمله آنهایی که با آمریکا مشکلات بسیار اساسی داشتند، مثل جمهوری اسلامی ایران، روسیه و تا حدی چین، با آمریکا همکار شدند و حتی در آمدن آمریکاییها به افغانستان همکاری کردند. شاید شما به خاطر داشته باشید، زمانی که مسیر تدارکاتی نیروهای نظامی آمریکا از پاکستان مسدود شد، روسها به آمریکاییها اجازه انتقال تجهیزات از مسیر خود را دادند. اما آمریکاییها همان گونه که پس از جنگ سرد موقعیت به وجود آمده را با موضوع ناتو ضایع کرد، این موقعیت را نیز در افغانستان از بین برد. عملکرد آمریکا باعث شد، نوعی بیاعتمادی در منطقه و کشورهای همسایه نسبت به آمریکا به وجود آید. این بیاعتمادی و فضای شک و تردیدی که آمریکا به وجود آورده حتی اگر صلح در افغانستان برقرار شود نیز من فکر میکنم میتواند منجر به ایجاد تقابل و جنگهای نیابتی شود. (با توجه به این که هر کسی اینجا دوستان خود را دارد.) اگر بخواهم صحبت خود را خلاصه کنم، باید بگویم ظرفیتها موجود است، اما بازیگر اصلی (آمریکا) تا زمانی که یا مجبور نشود یا اراده این را نداشته باشد که به این همکاری و موقعیت تن دهد زمینه همکاریها و اجماع مشکل خواهد بود. صلح تنها راهی است که ما را به این همکاری رسانده بود.
دکتر تاجبخش:
ممنونم آقای خرم، شما اهمیت آمریکا را مطرح کردید و در ادامه بحث باید ببینیم آیا میتوان مستقیم با کشورها کار کرد و این که رابطه بین ایران و آمریکا در این موضوع چه میتواند باشد؟ در ادامه صحبت را به آقای سید رسول موسوی واگذار میکنیم.
دکتر موسوی:
سلام عرض میکنم خدمت شما خانم تاجبخش و همه دوستانی که در این جمع حضور دارند و از مؤسسه ایران شرقی و مؤسسه مطالعات استراتژیک افغانستان به خاطر برگزاری چنین برنامه خوبی تشکر میکنم. در ارتباط با پاسخ سؤال مشخص شما، من به عنوان یک شهروند میخواهم نظرات شخصی خود را بیان کنم، درست است که کار دولتی دارم و هماکنون که خدمت شما هستم مشغول تدارک سفر هیئت بزرگ 48 نفره از افغانستان به ایران به سرپرستی آقای اتمر هستم و مشغله زیادی هم این روزها به همین خاطر داشتم. فردا در تهران و ساعت 9 صبح این هیئت برنامههای مفصلی دارند. البته من خوشحالم که در سرآغاز و پیش از دیدار رسمی هیئت افغانستان از ایران این میزگرد برگزار میشود.
در ارتباط با سؤال مشخص شما من معتقدم بحث را باید از دید منطقهای نگاه کنیم، در افغانستان برای ایجاد اجماع منطقهای یک نوع اجماع ملی و یک نوع اجماع بینالمللی لازم است، همانطور که جناب آقای خرم هم اشاره کردند در مقطعی از زمان نوعی اجماع سازی صورت گرفت و اتفاقاتی در افغانستان افتاد. از لحظهای که این اجماع برداشته شد متأسفانه مسیر حوادث تغییر کرد.
من معتقدم برای رسیدن به اجماع ما باید در گفتن 3 نه و 3 بله توافق داشته باشیم. اول از همه 3 نه را میگویم، چه در داخل افغانستان و چه در سطح بینالمللی باید به 3 مسئله نه بگویند: نه به نوعی تضعیف و سقوط دولت مرکزی کابل چون من معتقدم باید همیشه کابل دولت مرکزی مستحکمی داشته باشد. تجربه و تاریخ نشان داده که اگر کابل ضعیف شود افغانستان ضعیف خواهد شد و بحثهایی که این اواخر مطرح میشود باید سبب تقویت کابل شود. نه دوم باید به از دست دادن دستاوردهای دو دهه گذشته گفته شود، نباید به کسی اجازه داد چه در سطح ملی، منطقهای و چه در سطح بینالمللی به آنچه که در 20 سال گذشته به دست آمده دست بزند و بالاخره نه به هرگونه disintegration (ازهمگسیختگی) درونی گفته شود.
در 3 بحث هم باید بله گفته شود. بله گفتن به داشتن نوعی نقشه راه برای صلح افغانستان در سطح ملی، در سطح منطقهای و در سطح بینالمللی زیرا این روزها به یک نقشه راه نیاز داریم. بله دوم ما باید برای داشتن رهبری با موضوع صلح در افغانستان باشد که من فکر میکنم با ایجاد شورای عالی مصالحه این رهبری عملاً ایجاد شده و بله آخر اینکه نوعی اجماع بینالمللی برای کمک به افغانستان باید وجود داشته باشد. چون اگر این کمکها قطع شود افغانستان با مشکلات زیادی روبهرو خواهد شد و در نهایت به نظر من این 3 نه و 3 بله باید محور اجماع منطقهای برای همه مسائل مربوط به افغانستان باشد.
دکتر مجیب رحیمی:
من از انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان و همچنین مؤسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان به خاطر برگزاری این میزگرد با موضوع افغانستان، منطقه و جهان تشکر میکنم. من هم به عنوان یک شهروند صحبت میکنم و هم تلاش میکنم که دیدگاههای رسمی شورای عالی مصالحه ملی را بازتاب دهم و باید تأکید کنم من هنوز به عنوان سخنگوی شورای عالی مصالحه تعیین نشدم. ولی میتوان گفت که از مشاوران جناب دکتر عبدالله هستم و با ایشان همکاری میکنم.
برقراری صلح و تلاشها برای دستیابی به صلح دائمی عادلانه و با عزت، محور اصلی تلاشهای مردم افغانستان را تشکیل میدهد و مردم افغانستان طی سالهای جنگ و بحران تلاشهایشان را برای دستیابی به صلح ادامه دادند و درب مذاکره و گفتوگو با مخالفان مسلح نظام شامل طالبان همیشه باز بوده به ویژه تلاشهای داخلی، منطقهای و بینالمللی به هیچ وجه متوقف نشده است.
تلاشها برای صلح با طالبان تاریخی طولانی دارد ولی در این مرحله شاید بیشتر از هر زمان دیگر زمینههای دستیابی به یک صلح پایدار و واقعی در افغانستان عملیتر به نظر میرسد. در سطح داخلی با عبور از بحران انتخاباتی که در افغانستان داشتیم و تشکیل شورای عالی مصالحه به ریاست دکتر عبدالله عبدالله برای دست یافتن به صلح به اجماع داخلی دست یافتهایم، چون تمام رهبران سیاسی در افغانستان از این روند حمایت میکنند.
شورای مصالحه ملی این بار متفاوتتر از ساختارها و نهادهای گذشته عمل میکند این شورا با مشورت انتخاباتی و حمایت گسترده مردمی و توافق و همکاری حکومت به میان آمده و بر این اساس یک نهاد حکومتی با پشتوانه مردمی و همکاری حکومت وارد عمل شده است و در رأس این شورا هم یکی از مطرحترین چهرههای داخلی و بینالمللی افغانستان قرار دارد که جناب دکتر عبدالله عبدالله است و صلح هم از شعارهای کلیدیشان در جریان مبارزات انتخاباتی بود و گفته بودند که حتی اگر رئیسجمهور شوند و از ایشان خواسته شود که برای دستیابی به صلح از مقامشان کنار روند حتماً این کار را خواهند کرد.
یک طرف معامله دولت و مردم افغانستان است و طرف دیگر طالبان قرار دارد. نمیتوان با قاطعیت صحبت کرد، اما نشانههایی وجود داد که طالبان هم آماده همکاری در روند صلح است، تا ما به یک صلح دائمی دست یابیم. از کارهای دیگری که صورت گرفته، تشکیل هیئت مذاکره جمهوری اسلامی افغانستان است، کار روی نهایی سازی تشکیلات و ساختار رهبری و اداری و ملی به شدت ادامه دارد و امیدواریم که به زودی تکمیل شود در روزهایی که شاهد آتشبس بودیم شاهد کاهش عدم خشونت نیز بودیم اما به صورت کامل این خشونتها قطع نشد، روند رهایی اسیران دو طرف همچنان ادامه دارد. من میتوانم بگویم برای نخستین بار در سطح جمهوری اسلامی افغانستان به یک صدا و با اتحاد از روند صلح و تلاشهای صلح به رغم مخالفتهای خرد و کوچکی که وجود دارد حمایت صورت میگیرد و ما امیدواریم که این روند نتیجه مثبت داشته باشد.
در سطح بینالمللی پس از توافقی که بین آمریکا و طالبان صورت گرفته ما شاهد یک اجماع و حمایت گسترده بینالمللی از تلاشهای صلح هستیم. ایالات متحده و متحدان این کشور و همچنین فدراسیون روسیه، جمهوری خلق چین و کشورهای اسلامی در مجموع از صلح حمایت میکنند و ما تا همین لحظه شاهد مخالفت صریح و آشکار کشورها علیه صلح نیستیم؛ شاید در جزئیات و در رویکردها تفاوتهایی وجود داشته باشد.
همچنین سازمانهای بینالمللی، سازمان ملل متحد، سازمان همکاری اسلامی و سازمانهای منطقهای هم از روندی که برای حمایت از صلح در افغانستان در پیش گرفته شده حمایت و پشتیبانی خود را اعلام کردند. در سطح منطقهای که شامل کشورهای منطقه و همسایههای افغانستان است باید بگویم که حمایت خود را از روند صلح افغانستان اعلام کردند و از نظر ما برقراری صلح در افغانستان بدون حمایت بینالمللی و اجماع منطقهای ممکن نیست. ما به اجماع منطقهای برای دست یافتن به یک صلح پایدار در افغانستان اهمیت ویژهای قائل هستیم. در مورد نقش جمهوری اسلامی ایران به طور مشخص باید بگویم که کشور دوست و برادر ما است و کشوری است که با ما تاریخ و فرهنگ مشترک دارد و همیشه در کنار مردم افغانستان بوده در زمان تجاوز روسها و همچنین جنگ علیه تروریزم از حکومت و مردم افغانستان دفاع کرده و از تحولات اخیر افغانستان حمایت کرده و در عرصههای مختلف سرمایه گذاری و کمک به افغانستان نقش سازندهای ایفا کردند و همچنین از تلاشهای صلح به رهبری و مالکیت افغانها و با تأکید روی حفظ دستاوردهای سالهای اخیر حمایت کردند و از این بابت از جمهوری اسلامی ایران سپاسگزاریم و با تأکید بر اینکه صلح بدون حضور و همکاری همسایهها تحقق پیدا نکند از جمهوری اسلامی ایران میخواهیم که به حمایتهایشان ادامه دهند.
دکتر چگنیزاده:
من از دوستان در مؤسسه انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان و مؤسسه ایران شرقی سپاسگزارم. من میخواهم خیلی متفاوت صحبت کنم چون من معلمم و نگاهم به موضوع از دید معلمی است من یاد گرفتم در هر تحلیل مربوط به صلح و امنیت، کلیدیترین مفهوم برایم دولت باشد در نتیجه هر زمان در مورد صلح صحبت میکنم میخواهم ببینم این چه ارتباطی با دولت دارد در نتیجه دولت در افغانستان نقطه آغازین فکر من است، باور من این است که تحولاتی در یک سال و نیم گذشته اتفاق افتاد که پروژه دولت سازی پس از طالبان را با چالش جدی در افغانستان مواجه کرد، در نتیجه از دید من آن چیزی که ما در افغانستان شاهد آن هستیم چالشهای بسیار جدی در برابر پروژه دولت سازی است که پس از سقوط طالبان شکل گرفته است. اینکه چه عواملی به این چالشها مرتبط هستند از محور صحبتهای من خارج است منتهی کلیدیترین بحث من این است که توازن قوا هم به لحاظ حقوقی و هم نظامی در افغانستان بسیار متحول شده و طالبان اکنون در موقعیتی است که موقعیت بسیار جدیدی به نسبت گذشته این گروه است. طالبان چند معارض جدی داشته و همه این معارضان جدی تقریباً کنار رفتند. من باورم این است که طالبان ایالات متحد آمریکا، ایران و هند را شناسایی کرده است. در نتیجه نسبت طالبان با پروژه دولت سازی پس از سقوط باید مشخص شود و از دید من پروژه دولت سازی طالبان یک پروژه دولت سازی power sharing (مشارکت در قدرت) نیست بلکه یک پروژه power transion (انتقال قدرت) است، اگر این را بپذیریم و اگر این را بدانیم که کل تفکر راهبردی طالبان نوعی از power transion را مطالبه میکند آن وقت باید نسبت اقدامات فعلی دولت افغانستان را با این پروژه به صورت جدی مدنظر قرار بدهیم.
من اگر خواسته باشم سریع جمعبندی کنم، جمعبندی من این خواهد بود که طالبان اکنون از یک موقعیت بسیار متفاوتتر به نسبت سایر نیروها در صحنه افغانستان ایفای نقش میکند. در صحنه منطقهای، ابهامات بسیار جدی را در بازیگران متفاوت داریم. در خصوص آینده افغانستان، دلم نمیخواهد این را بگویم اما باور من این است که به جز پاکستان همه بازیگران منطقهای نگاهی تاکتیکی به افغانستان دارند و از یک نگاه راهبردی محروم هستند. در سطح بینالمللی هم میگویم که تمام بازیگران بینالمللی با تأکید بر ایالات متحد آمریکا هیچ نوع نگاه راهبردی به افغانستان ندارند و در نتیجه اگر بخواهم جمع جبری انجام دهم این میشود که ما با آیندهای در افغانستان روبهرو هستیم که بالندگی طالبان را دارد، ضعف ایدهای و منابع منطقهای را افغانستان خواهد داشت و عدم تمایل به بازیگری جدی از سوی بازیگران بینالمللی را نیز شاهد خواهیم بود و اگر اینها را کنار هم بگذاریم به نظر میرسد آینده افغانستان با تمی که شما انتخاب کردید به نام صلح بسیار نگران کننده است. آینده افغانستان از دید من و با تحلیل من آیندهای خواهد بود که در آن بیثباتی یک مقدار بیش از حال حاضر نمایان خواهد شد و من استنباطم این است که پروژه صلح بینالافغانی باید ایدههای جدیدی داشته باشد. ای
سخنرانان این وبینار، دکتر «سیما سمر»، وزیر دولت در امور حقوق بشر افغانستان؛ دکتر «سیدمحمدکاظم سجادپور»، رئیس دفتر مطالعات سیاسی و بینالملل وزارت خارجه ایران؛ «عبدالکریم خرم»، وزیر پیشین اطلاعات و فرهنگ؛ دکتر «سیدرسول موسوی»، دستیار وزیر و مدیرکل آسیای غربی وزارت خارجه ایران، دکتر «مجیب رحیمی»، سخنگوی دکتر عبدالله عبدالله و دکتر «غلامعلی چگنیزاده»، استاد روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی بودند. گردانندگی این برنامه را دکتر «شهربانو تاجبخش»، استاد دانشگاه پاریس بر عهده داشت.
این برنامه در مدت یک ساعت و نیم برگزار گردید و به صورت گردشی مهمانان دیدگاههای خود را بیان کردند. شرح تفصیلی این وبینار به قرار ذیل است:
دکتر تاجبخش، گرداننده وبینار:
موضوع میزگرد ما روابط مستقیم بین ایران و افغانستان نیست، فراتر از آن میخواهیم درباره موضوع اجماع منطقهای و دیدگاه ایران درباره صلح افغانستان صحبت کنیم. من چند دقیقه اول میخواهم چارچوب عمومی را پیشنهاد کنم و پس از آن از سخنرانان خود خواهشمندیم 4 یا 5 دقیقهای صحبت کنند و سپس سؤال و جواب را شروع خواهیم کرد.
اگر بخواهیم فراتر از مسئله صلح افغانستان به موضوع گستردهتری بپردازیم که شامل صلح پایدار در منطقه است، مسلم است که اجماع منطقهای یکی از شرایط مهم آن میباشد ولی اجماع منطقهای و صلح پایدار را چگونه میتوان تشریح و تعریف کرد؟ به نظر من برای این که بفهمیم تا چه اندازه جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی افغانستان میتوانند با هم در ساختن چنین صلح پایداری همکاری کنند، باید به سه ویژگی بپردازیم. یکی مسئله منفعت است دوم مسئله امکانات و سوم مسئله مشروعیت میباشد.
از لحاظ منفعت اگر نگاه کنیم آیا منافع ایران و افغانستان برای صلح پایدار در منطقه مشترک هستند؟ یا در تضاد هم قرار میگیرند؟ شکست صلح در افغانستان، چه فرصتها و چه چالشهایی برای کشورهای منطقه در پی خواهد داشت؟ چه آلترناتیوی وجود دارد؟
در مورد امکانات اگر بخواهیم صحبت کنیم، آیا امکانات راهبردی، معنوی، مالی، رهبری و فکری در منطقه وجود دارند که بتوانند از صلح پایدار دفاع کنند؟ چه عوامل داخلی و خارجی و مخصوصاً فرامنطقهای میتواند این امکانات را فراهم کند که صلح پایدار در این منطقه به وجود بیاید؟ یا بر عکس به آن ضرر میرسانند؟
سومین مسئله مهم مسئله مشروعیت است. آیا همدیگر فهمی، احترام و خوشبینی نسبت به کشورهای منطقه و کشورهای همسایه وجود دارد یا نه؟ تا چه اندازه مردمان منطقه و همسایه و در اینجا یعنی مردم ایران و افغانستان از اهداف و نگاه خیرخواهانه یکدیگر مطلع هستند؟ یا با وهم و وحشت از هم دوری میکنند؟ چگونه میتوان بدبینی را کنار گذاشته و همکاری منطقهای ایجاد کنیم؟
اینها سؤالات عمومی هستند که سخنرانان میتوانند از آنها استفاده کنند یا صحبتهای خود را آغاز کنند. در نخست از خانم سیما ثمر به عنوان یک شهروند میخواهیم صبحت خود را شروع کنند. حتی سایر مهمانان دیگری هم که اینجا هستند اگر نماینده دولت هستند قرار است از جانب خود به عنوان یک شهروند صحبت کنند.
دکتر سمر:
سلام به شما و میهمانان این برنامه، تشکر از شما که اول به یک زن فرصت صحبت دادید. اجازه میخواهم که یادی کنم از قربانیان جنگ در افغانستان چه در کشور خودمان و همچنین در کشورهای همسایه و یاد آنها را گرامی دارم. همچنین امروز روز جهانی پناهندگان است و در همین راستا میخواهم یادآوری کنم که کشورهای همسایه ما به پناهندگان افغانستانی بیش از 30 تا 40 سال است که جای دادهاند که از آنها تشکر میکنیم، ولی حقوق بشر و احترام به کرامت انسانی آنان باید در هر زمانی محفوظ باشد.
همان گونه که شما گفتید جنگ در افغانستان بیش از 40 سال است که جریان دارد و در این جنگ متأسفانه کشورهای منطقه و کشورهای فرامنطقهای دخیل بودهاند و این یک واقعیت انکارناپذیر است. جنگ در همه جای دنیا ویرانگر است و به خصوص در افغانستان جنگ چیزهایی (معضلاتی) در این کشور به وجود آورده که میتواند کشورهای منطقهای و کشورهای فرامنطقهای را متضرر کند. یکی از این موارد تولید و قاچاق مواد مخدر است که همه میدانیم تا چه حد کشورهای همسایه و کشور خودمان را متضرر کرده است. دومین مسئله که به صورت عینی شاهد آن هستیم، ایجاد گروههای تروریستی، وحشتافکن و خشونتزا است. (ارتباط خانم ثمر قطع شد)
دکتر تاجبخش:
تا زمانی که خانم سمر باز میگردند، میخواهم ادامه صحبتها را به دکتر سجادپور واگذار کنم.
دکتر سجادپور:
بسمالله الرحمن الرحیم. سلام عرض میکنم خدمت سرکار و همکاران و دوستان عزیز افغانستانی و ایرانی و از دو مؤسسه برگزار کننده، ایران شرقی و مؤسسه مطالعات استراتژیک افغانستان تقدیر میکنم و امیدوارم در مدتی که در خدمت شما هستیم بحثی که شما فرمودید را به خوبی به پیش ببریم. در رابطه با سؤالاتی که سرکار فرمودید، (این) سؤالات بسیار اساسی هستند ولی من فکر میکنم دو سه نکته کوتاه را باید عرض کنم. اول این که در ضرورت صلح هیچ تردیدی نیست، صلح به نفع همه است، یعنی صلح یک کالای عمومی است که بدون آن هیچچیز دیگری امکانپذیر نیست. لذا منفعت ایران، منفعت افغانستان، منفعت منطقه و منفعت جامعه و در سطح وسیعتر، جامعه بینالمللی قطعاً صلح است. به نظر من در مورد منفعت که ویژگی اصلی بود که شما ذکر کردید این مسئله، محرز است. اما در رابطه با امکانات و مشروعیتی که فرمودید، به نظر من امکانات به دو مسئله بر میگردد که یکی امکانات عینی و دیگری امکانات ذهنی است. امکانات عینی که در صحنه است و امکانات ذهنی به نقشه ذهنی افراد و جریانات، گروهها و ملتها باز میگردد که چگونه میاندیشند. به نظر من باز در این زمینه شرایطی که در 40 سال گذشته در کشور همسایه و عزیز ما اتفاق افتاده، شرایطی است که رسیدن به صلح را تبدیل به یک امکان میکند. چه کسی از ادامه خونریزی خوشحال میشود؟ چه کسی از تنش خوشحال میشود؟ شاید گروهها و جریانهایی از خونریزی بهرهمند شوند، اما در یک سطح عمومی و متعارف همه میپذیرند که صلح و آشتی بهترین راهحل است.
تردیدی نیست که جمهوری اسلامی ایران از صلح در افغانستان نه تنها بهرهمند میشود، بلکه در این زمینه تلاش میکند و به نظر من ایران یک بازیگر و کنشگری است که در کل روندهای صلح در افغانستان با توجه به امکاناتی که داشته، نقش مؤثری ایفا کرده است.
نیت استراتژیک ایران و امکانات استراتژیک ایران روشن است و حرکت و کنشگری ایران هم بسیار روشن است که صلح و ثبات در افغانستان به نفع مردم افغانستان، مردم ایران و منطقه است. در ایران با همه تنوعی که وجود دارد این یک اجماع ملی است که صلح در افغانستان همراه با ثبات و توسعه، یک ضرورت بوده و شدنی است و همچنین کنشگری ایران در این رابطه نیز یک فاکتور و عنصر قابل توجه است.
عبدالکریم خرم:
بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض سلام به همه دوستانی که در این بحث حاضر هستند. من میخواهم از اینجا شروع کنم که منطقه ما به صورت بالقوه ظرفیت بسیار بزرگ همکاریها و ظرفیت بزرگ اجماع را دارد. من زمانی فکر میکردم «سازمان اکو» بهترین زمینه برای به وجود آوردن چنین همکاریهایی است. به طوری که ما در اروپا بعد از جنگ جهانی دوم اتحادیه اروپا را داشتیم. اما در حال حاضر اکو از ذهن مردم فراموش شده، به خاطر این که بازیهای ژئواستراتژیکی که جریان دارد، نمیگذارد (این سازمان) نقش خود را ایفا کند و بازیگر بزرگی که در راستای منافع استراتژیک خود در اینجا بازی میکند، آمریکا است. به نظر من بعد از 11 سپتامبر یک موقعیت بسیار خوب فراهم شد. تمام کشورهای منطقه از جمله آنهایی که با آمریکا مشکلات بسیار اساسی داشتند، مثل جمهوری اسلامی ایران، روسیه و تا حدی چین، با آمریکا همکار شدند و حتی در آمدن آمریکاییها به افغانستان همکاری کردند. شاید شما به خاطر داشته باشید، زمانی که مسیر تدارکاتی نیروهای نظامی آمریکا از پاکستان مسدود شد، روسها به آمریکاییها اجازه انتقال تجهیزات از مسیر خود را دادند. اما آمریکاییها همان گونه که پس از جنگ سرد موقعیت به وجود آمده را با موضوع ناتو ضایع کرد، این موقعیت را نیز در افغانستان از بین برد. عملکرد آمریکا باعث شد، نوعی بیاعتمادی در منطقه و کشورهای همسایه نسبت به آمریکا به وجود آید. این بیاعتمادی و فضای شک و تردیدی که آمریکا به وجود آورده حتی اگر صلح در افغانستان برقرار شود نیز من فکر میکنم میتواند منجر به ایجاد تقابل و جنگهای نیابتی شود. (با توجه به این که هر کسی اینجا دوستان خود را دارد.) اگر بخواهم صحبت خود را خلاصه کنم، باید بگویم ظرفیتها موجود است، اما بازیگر اصلی (آمریکا) تا زمانی که یا مجبور نشود یا اراده این را نداشته باشد که به این همکاری و موقعیت تن دهد زمینه همکاریها و اجماع مشکل خواهد بود. صلح تنها راهی است که ما را به این همکاری رسانده بود.
دکتر تاجبخش:
ممنونم آقای خرم، شما اهمیت آمریکا را مطرح کردید و در ادامه بحث باید ببینیم آیا میتوان مستقیم با کشورها کار کرد و این که رابطه بین ایران و آمریکا در این موضوع چه میتواند باشد؟ در ادامه صحبت را به آقای سید رسول موسوی واگذار میکنیم.
دکتر موسوی:
سلام عرض میکنم خدمت شما خانم تاجبخش و همه دوستانی که در این جمع حضور دارند و از مؤسسه ایران شرقی و مؤسسه مطالعات استراتژیک افغانستان به خاطر برگزاری چنین برنامه خوبی تشکر میکنم. در ارتباط با پاسخ سؤال مشخص شما، من به عنوان یک شهروند میخواهم نظرات شخصی خود را بیان کنم، درست است که کار دولتی دارم و هماکنون که خدمت شما هستم مشغول تدارک سفر هیئت بزرگ 48 نفره از افغانستان به ایران به سرپرستی آقای اتمر هستم و مشغله زیادی هم این روزها به همین خاطر داشتم. فردا در تهران و ساعت 9 صبح این هیئت برنامههای مفصلی دارند. البته من خوشحالم که در سرآغاز و پیش از دیدار رسمی هیئت افغانستان از ایران این میزگرد برگزار میشود.
در ارتباط با سؤال مشخص شما من معتقدم بحث را باید از دید منطقهای نگاه کنیم، در افغانستان برای ایجاد اجماع منطقهای یک نوع اجماع ملی و یک نوع اجماع بینالمللی لازم است، همانطور که جناب آقای خرم هم اشاره کردند در مقطعی از زمان نوعی اجماع سازی صورت گرفت و اتفاقاتی در افغانستان افتاد. از لحظهای که این اجماع برداشته شد متأسفانه مسیر حوادث تغییر کرد.
من معتقدم برای رسیدن به اجماع ما باید در گفتن 3 نه و 3 بله توافق داشته باشیم. اول از همه 3 نه را میگویم، چه در داخل افغانستان و چه در سطح بینالمللی باید به 3 مسئله نه بگویند: نه به نوعی تضعیف و سقوط دولت مرکزی کابل چون من معتقدم باید همیشه کابل دولت مرکزی مستحکمی داشته باشد. تجربه و تاریخ نشان داده که اگر کابل ضعیف شود افغانستان ضعیف خواهد شد و بحثهایی که این اواخر مطرح میشود باید سبب تقویت کابل شود. نه دوم باید به از دست دادن دستاوردهای دو دهه گذشته گفته شود، نباید به کسی اجازه داد چه در سطح ملی، منطقهای و چه در سطح بینالمللی به آنچه که در 20 سال گذشته به دست آمده دست بزند و بالاخره نه به هرگونه disintegration (ازهمگسیختگی) درونی گفته شود.
در 3 بحث هم باید بله گفته شود. بله گفتن به داشتن نوعی نقشه راه برای صلح افغانستان در سطح ملی، در سطح منطقهای و در سطح بینالمللی زیرا این روزها به یک نقشه راه نیاز داریم. بله دوم ما باید برای داشتن رهبری با موضوع صلح در افغانستان باشد که من فکر میکنم با ایجاد شورای عالی مصالحه این رهبری عملاً ایجاد شده و بله آخر اینکه نوعی اجماع بینالمللی برای کمک به افغانستان باید وجود داشته باشد. چون اگر این کمکها قطع شود افغانستان با مشکلات زیادی روبهرو خواهد شد و در نهایت به نظر من این 3 نه و 3 بله باید محور اجماع منطقهای برای همه مسائل مربوط به افغانستان باشد.
دکتر مجیب رحیمی:
من از انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان و همچنین مؤسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان به خاطر برگزاری این میزگرد با موضوع افغانستان، منطقه و جهان تشکر میکنم. من هم به عنوان یک شهروند صحبت میکنم و هم تلاش میکنم که دیدگاههای رسمی شورای عالی مصالحه ملی را بازتاب دهم و باید تأکید کنم من هنوز به عنوان سخنگوی شورای عالی مصالحه تعیین نشدم. ولی میتوان گفت که از مشاوران جناب دکتر عبدالله هستم و با ایشان همکاری میکنم.
برقراری صلح و تلاشها برای دستیابی به صلح دائمی عادلانه و با عزت، محور اصلی تلاشهای مردم افغانستان را تشکیل میدهد و مردم افغانستان طی سالهای جنگ و بحران تلاشهایشان را برای دستیابی به صلح ادامه دادند و درب مذاکره و گفتوگو با مخالفان مسلح نظام شامل طالبان همیشه باز بوده به ویژه تلاشهای داخلی، منطقهای و بینالمللی به هیچ وجه متوقف نشده است.
تلاشها برای صلح با طالبان تاریخی طولانی دارد ولی در این مرحله شاید بیشتر از هر زمان دیگر زمینههای دستیابی به یک صلح پایدار و واقعی در افغانستان عملیتر به نظر میرسد. در سطح داخلی با عبور از بحران انتخاباتی که در افغانستان داشتیم و تشکیل شورای عالی مصالحه به ریاست دکتر عبدالله عبدالله برای دست یافتن به صلح به اجماع داخلی دست یافتهایم، چون تمام رهبران سیاسی در افغانستان از این روند حمایت میکنند.
شورای مصالحه ملی این بار متفاوتتر از ساختارها و نهادهای گذشته عمل میکند این شورا با مشورت انتخاباتی و حمایت گسترده مردمی و توافق و همکاری حکومت به میان آمده و بر این اساس یک نهاد حکومتی با پشتوانه مردمی و همکاری حکومت وارد عمل شده است و در رأس این شورا هم یکی از مطرحترین چهرههای داخلی و بینالمللی افغانستان قرار دارد که جناب دکتر عبدالله عبدالله است و صلح هم از شعارهای کلیدیشان در جریان مبارزات انتخاباتی بود و گفته بودند که حتی اگر رئیسجمهور شوند و از ایشان خواسته شود که برای دستیابی به صلح از مقامشان کنار روند حتماً این کار را خواهند کرد.
یک طرف معامله دولت و مردم افغانستان است و طرف دیگر طالبان قرار دارد. نمیتوان با قاطعیت صحبت کرد، اما نشانههایی وجود داد که طالبان هم آماده همکاری در روند صلح است، تا ما به یک صلح دائمی دست یابیم. از کارهای دیگری که صورت گرفته، تشکیل هیئت مذاکره جمهوری اسلامی افغانستان است، کار روی نهایی سازی تشکیلات و ساختار رهبری و اداری و ملی به شدت ادامه دارد و امیدواریم که به زودی تکمیل شود در روزهایی که شاهد آتشبس بودیم شاهد کاهش عدم خشونت نیز بودیم اما به صورت کامل این خشونتها قطع نشد، روند رهایی اسیران دو طرف همچنان ادامه دارد. من میتوانم بگویم برای نخستین بار در سطح جمهوری اسلامی افغانستان به یک صدا و با اتحاد از روند صلح و تلاشهای صلح به رغم مخالفتهای خرد و کوچکی که وجود دارد حمایت صورت میگیرد و ما امیدواریم که این روند نتیجه مثبت داشته باشد.
در سطح بینالمللی پس از توافقی که بین آمریکا و طالبان صورت گرفته ما شاهد یک اجماع و حمایت گسترده بینالمللی از تلاشهای صلح هستیم. ایالات متحده و متحدان این کشور و همچنین فدراسیون روسیه، جمهوری خلق چین و کشورهای اسلامی در مجموع از صلح حمایت میکنند و ما تا همین لحظه شاهد مخالفت صریح و آشکار کشورها علیه صلح نیستیم؛ شاید در جزئیات و در رویکردها تفاوتهایی وجود داشته باشد.
همچنین سازمانهای بینالمللی، سازمان ملل متحد، سازمان همکاری اسلامی و سازمانهای منطقهای هم از روندی که برای حمایت از صلح در افغانستان در پیش گرفته شده حمایت و پشتیبانی خود را اعلام کردند. در سطح منطقهای که شامل کشورهای منطقه و همسایههای افغانستان است باید بگویم که حمایت خود را از روند صلح افغانستان اعلام کردند و از نظر ما برقراری صلح در افغانستان بدون حمایت بینالمللی و اجماع منطقهای ممکن نیست. ما به اجماع منطقهای برای دست یافتن به یک صلح پایدار در افغانستان اهمیت ویژهای قائل هستیم. در مورد نقش جمهوری اسلامی ایران به طور مشخص باید بگویم که کشور دوست و برادر ما است و کشوری است که با ما تاریخ و فرهنگ مشترک دارد و همیشه در کنار مردم افغانستان بوده در زمان تجاوز روسها و همچنین جنگ علیه تروریزم از حکومت و مردم افغانستان دفاع کرده و از تحولات اخیر افغانستان حمایت کرده و در عرصههای مختلف سرمایه گذاری و کمک به افغانستان نقش سازندهای ایفا کردند و همچنین از تلاشهای صلح به رهبری و مالکیت افغانها و با تأکید روی حفظ دستاوردهای سالهای اخیر حمایت کردند و از این بابت از جمهوری اسلامی ایران سپاسگزاریم و با تأکید بر اینکه صلح بدون حضور و همکاری همسایهها تحقق پیدا نکند از جمهوری اسلامی ایران میخواهیم که به حمایتهایشان ادامه دهند.
دکتر چگنیزاده:
من از دوستان در مؤسسه انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان و مؤسسه ایران شرقی سپاسگزارم. من میخواهم خیلی متفاوت صحبت کنم چون من معلمم و نگاهم به موضوع از دید معلمی است من یاد گرفتم در هر تحلیل مربوط به صلح و امنیت، کلیدیترین مفهوم برایم دولت باشد در نتیجه هر زمان در مورد صلح صحبت میکنم میخواهم ببینم این چه ارتباطی با دولت دارد در نتیجه دولت در افغانستان نقطه آغازین فکر من است، باور من این است که تحولاتی در یک سال و نیم گذشته اتفاق افتاد که پروژه دولت سازی پس از طالبان را با چالش جدی در افغانستان مواجه کرد، در نتیجه از دید من آن چیزی که ما در افغانستان شاهد آن هستیم چالشهای بسیار جدی در برابر پروژه دولت سازی است که پس از سقوط طالبان شکل گرفته است. اینکه چه عواملی به این چالشها مرتبط هستند از محور صحبتهای من خارج است منتهی کلیدیترین بحث من این است که توازن قوا هم به لحاظ حقوقی و هم نظامی در افغانستان بسیار متحول شده و طالبان اکنون در موقعیتی است که موقعیت بسیار جدیدی به نسبت گذشته این گروه است. طالبان چند معارض جدی داشته و همه این معارضان جدی تقریباً کنار رفتند. من باورم این است که طالبان ایالات متحد آمریکا، ایران و هند را شناسایی کرده است. در نتیجه نسبت طالبان با پروژه دولت سازی پس از سقوط باید مشخص شود و از دید من پروژه دولت سازی طالبان یک پروژه دولت سازی power sharing (مشارکت در قدرت) نیست بلکه یک پروژه power transion (انتقال قدرت) است، اگر این را بپذیریم و اگر این را بدانیم که کل تفکر راهبردی طالبان نوعی از power transion را مطالبه میکند آن وقت باید نسبت اقدامات فعلی دولت افغانستان را با این پروژه به صورت جدی مدنظر قرار بدهیم.
من اگر خواسته باشم سریع جمعبندی کنم، جمعبندی من این خواهد بود که طالبان اکنون از یک موقعیت بسیار متفاوتتر به نسبت سایر نیروها در صحنه افغانستان ایفای نقش میکند. در صحنه منطقهای، ابهامات بسیار جدی را در بازیگران متفاوت داریم. در خصوص آینده افغانستان، دلم نمیخواهد این را بگویم اما باور من این است که به جز پاکستان همه بازیگران منطقهای نگاهی تاکتیکی به افغانستان دارند و از یک نگاه راهبردی محروم هستند. در سطح بینالمللی هم میگویم که تمام بازیگران بینالمللی با تأکید بر ایالات متحد آمریکا هیچ نوع نگاه راهبردی به افغانستان ندارند و در نتیجه اگر بخواهم جمع جبری انجام دهم این میشود که ما با آیندهای در افغانستان روبهرو هستیم که بالندگی طالبان را دارد، ضعف ایدهای و منابع منطقهای را افغانستان خواهد داشت و عدم تمایل به بازیگری جدی از سوی بازیگران بینالمللی را نیز شاهد خواهیم بود و اگر اینها را کنار هم بگذاریم به نظر میرسد آینده افغانستان با تمی که شما انتخاب کردید به نام صلح بسیار نگران کننده است. آینده افغانستان از دید من و با تحلیل من آیندهای خواهد بود که در آن بیثباتی یک مقدار بیش از حال حاضر نمایان خواهد شد و من استنباطم این است که پروژه صلح بینالافغانی باید ایدههای جدیدی داشته باشد. ای