سخنگوی شورای حراست و ثبات در گفتوگویی با خبرنگار آوا تأکید میکند که امروزه اجماع برای صلح فقط در مرحله شعار وجود دارد، اما در عمل تا هنوز دیده نشده است که حکومت یا سیاسیون یک طرح واحد و آجندای مورد قبول همه را روی میز گذاشته، در موارد اختلافی بحث کرده و با تک صدایی به طرف مذاکرات صلح رفته باشند؛ به همین دلیل جبههای که در داخل برای صلح کار میکند، ضعیف است. مسعود ترشتوال در عین حال خواستار ابهامزدایی در مواد توافقنامه امریکا و طالبان شد.
خبرگزاری صدای افغان(آوا) – کابل: مسعود ترشتوال در این گفتوگو در پاسخ به این سوال که تاکنون جبهه صلح در برابر جنگ چقدر پیشرفت داشته است؟ گفت: در حال حاضر هم در افغانستان و هم در مباحث مربوط به پروسه صلح و جنگ در کشور، دو جبهه بیشتر نیست؛ یکی صلح و بازسازی و پایان قطعی جنگ و دیگر هم دوام وضعیت خشونتبار، منازعه بیثمر و تاکید بر ویرانگری.
او هرچند ظهور پیشرفتها را در نتیجه مذاکرات بینالافغانی قابل تصور میداند، اما تاکید میکند که هر حرکتی، چه از داخل و چه از سوی منطقه و جهان برای تقویت جبهه صلح و بازسازی افغانستان قابل قدر است، اما در مقابل هر اقدام که علیه جبهه صلح و تقویت جنگ باشد و یا شروع یک جنگ با چهرهای دیگر در کشور، معلوم است که برای تمام جهتهای که برای آینده افغانستان و سلامت کشور فکر میکنند، قابل قبول نیست.
به باور سخنگوی شورای حراست و ثبات، نکات مهمی که در باب مذاکرات برای پیروزی جبهه صلح علیه جنگ در حال حاضر وجود دارد، این است که آیا با عملی شدن تمام مواد مندرج در موافقتنامه اخیر میان امریکا و گروه طالبان، مردم افغانستان شاهد پایان قطعی جنگ در کشور خواهند بود یا نه؟ که جواب این سوال برمیگردد به ابهامزدایی از مواد این موافقتنامه که اساسا باید نکات مبهم روشن شود و همچنین تعهداتی که هر دو طرف دادهاند، به درستی عملی شود؛ در آنصورت میتواند این موافقتنامه دهلیز ورود به اصل مذاکرات باشد.
با اینکه موافقتنامه اخیر میان امریکا و طالبان بدون حضور دولت و مردم افغانستان صورت گرفته است، اما ترشتوال میگوید که مردم ملکی و نیروهای امنیتی و دفاعی کشور قربانی اصلی جنگ هستند و هیچ فیصله کلان ملی نباید در غیاب مردم و دولت گرفته شود.
از نظر ترشتوال، به دلیل اینکه این موافقتنامه از نقش دولت و مردم عاری بوده است، از اصل ناقص است، چه رسد که زمینهساز گفتگوهای بینالافغانی و یا پایان جنگ در کشور باشد.
از طرفی هم وی تاکید دارد که باید مذاکرات بینالافغانی آغاز شود، زیرا یک بخش مهم آنچه مربوط به پروسه صلح است، در این بخشی از دیالوگ نهفته است و بدون آن، رسیدن به صلح غیرممکن است و یقینا شکست مذاکرات، شکست پروسه صلح خواهد بود.
این استاد دانشگاه به اختلافات داخلی نیز اشاره کرد و گفت: "اگر این اختلافات حل نشود و همچنان ادامه پیدا کند و هیچ طرف تمکین نکند، فرصت پیش آمده نیز از دست حکومت و جهتهای سیاسی خواهد رفت و مخالفین هم از یک جهت به هدفی که دارند، نخواهند رسید".
به گفته وی از اختلافات داخلی، همسایه ما که هم در شرق و هم در جنوب با افغانستان هممرز است، همواره بهره برده و اگر همچنان ادامه پیدا کند، دست آنها برای مداخله بازتر خواهد شد.
سخنگوی شورای حراست و ثبات در پاسخ به سوال دیگر که تلاشها برای صلح دایمی در افغانستان از سوی طرفهای ذیدخل در قضایای افغانستان تاکنون چقدر صادقانه و واقعبینانه بوده است؟ گفت: حکومت و سیاسیون افغانستان تا زمانی که آجنداهای شخصی و تماسهای خصوصی را با طرفهای درگیر جنگ کنار نگذارند، ملی فکر نکنند و در صدد تعامل همه جانبه در راستای آوردن صلح در کشور نباشند، معلوم است که جبهه صلح آسیب میبینید.
وی تصریح کرد که اگر قرار بر این باشد که هر جناح سیاسی تلاش کند حکومت را دور بزند و حکومت هم کوشش کند تا سیاسیون را به حاشیه براند و مردم افغانستان که قربانی اصلی جنگ و اختلافات هستند، به فراموشی سپرده شوند، آینده وخیمتر از وضعیت موجود خواهد بود؛ در این صورت سلامت کشور در عرصههای مختلف نیز مورد سوال جدی قرار خواهد گرفت.
ترشتوال در پاسخ به سوال دیگر که با تمام چالشها و پیچیدگیهای ناشی از اختلافات داخلی، چقدر به یک اجماع ملی و تامین صلح پایدار در کشور باورمند هستید؟ خاطرنشان کرد: "متاسفانه امروزه اجماع برای صلح فقط در مرحله شعار وجود دارد، اما درعمل تا هنوز دیده نشده است که حکومت یا سیاسیون یک طرح واحد و آجندای مورد قبول همه را روی میز گذاشته باشند، در موارد اختلافی آن بحث کرده باشند و با تک صدایی به طرف مذاکرات صلح رفته باشند".
به عقیده وی، نه تنها در داخل افغانستان، که اجماع در داخل منطقه نیز برای صلح افغانستان وجود ندارد و همسایگان دور و نزدیک هنوز هم دید واحد در این زمینه ندارند و دلیلش هم این است که آنها آجندای خود را دنبال میکنند و کشورهای فرامنطقه نیز بیشتر به دنبال منافع خود هستند تا تامین صلح در کشور، بنابراین خلای موجود فقط در سایه اجماع داخلی پرخواهد شد.
سخنگوی شورای حراست و ثبات افزود: گشوده شدن گره اصلی جنگ و رسیدن به صلح به اجماع مهم داخلی برمیگردد، به این معنی که صلح باید اپوزیسیون نداشته باشد و همه باید در یک محور واحد برای تامین صلح تلاش کنند.
وی در ادامه در پاسخ سوال دیگر که اگر دو جناح مسلط بر اوضاع سیاسی افغانستان؛ غنی و عبدالله با هم توافق کنند، چه چالشهای دیگری فرا راه اجماع ملی برای صلح وجود دارد؟ گفت: "بحث صلح بحثی است که نیاز به مشوره ملی دارد و حکومت افغانستان مکلفیت دارد آنچه را که معلومات دارد، به صورت واقعی در یک مجلس کلان تحت عنوان مشارکت ملی با مردم شریک بسازد و نقاط ضعف و قوت را پیدا کرده و راهکارها را در این نشست جستجو کند. در غیر آن صورت، تنها توافق غنی و عبدالله کارساز نخواهد بود".
ترشتوال، حل اختلافات میان عبدالله و غنی را یک گام مهم دانسته و تاکید میکند که دلیل این اختلافات نیز مشخص است که هرکدام آجندای خود را دارند و تماسها با مخالفین نیز به صورت خصوصی انجام میشود، به همین دلیل جبههای که در داخل برای صلح کار میکند، فعلا ضعیف است.
به گفته وی، بسیار واضح است که طرف مقابل که گروه طالبان یا هر گروه دیگر باشد، از این اختلافات استفاده کرده و حکومت و غیرحکومت که در ظرف واحد نظام "جمهوری اسلامی" قابل تعریف است، ضعیفتر شوند.
این استاد دانشگاه در صورت ادامه اختلافات داخلی نسبت به تقویت جبهه مخالفین ابراز نگرانی کرده، میگوید: "طرفهای مقابل استفادههای خود را از هرگونه صدای اختلاف و ندای نفاقآمیز میبرند، اما این رهبران حکومت و سیاسیون هستند که یا درست بازی نمیکنند، یا بازی را بلد نیستند و یا اینکه نمیخواهند که بدانند، بنابراین ابهامات در رفتار و گفتار آنها، اوضاع را پچیدهتر کرده است".
خبرگزاری صدای افغان(آوا) – کابل: مسعود ترشتوال در این گفتوگو در پاسخ به این سوال که تاکنون جبهه صلح در برابر جنگ چقدر پیشرفت داشته است؟ گفت: در حال حاضر هم در افغانستان و هم در مباحث مربوط به پروسه صلح و جنگ در کشور، دو جبهه بیشتر نیست؛ یکی صلح و بازسازی و پایان قطعی جنگ و دیگر هم دوام وضعیت خشونتبار، منازعه بیثمر و تاکید بر ویرانگری.
او هرچند ظهور پیشرفتها را در نتیجه مذاکرات بینالافغانی قابل تصور میداند، اما تاکید میکند که هر حرکتی، چه از داخل و چه از سوی منطقه و جهان برای تقویت جبهه صلح و بازسازی افغانستان قابل قدر است، اما در مقابل هر اقدام که علیه جبهه صلح و تقویت جنگ باشد و یا شروع یک جنگ با چهرهای دیگر در کشور، معلوم است که برای تمام جهتهای که برای آینده افغانستان و سلامت کشور فکر میکنند، قابل قبول نیست.
به باور سخنگوی شورای حراست و ثبات، نکات مهمی که در باب مذاکرات برای پیروزی جبهه صلح علیه جنگ در حال حاضر وجود دارد، این است که آیا با عملی شدن تمام مواد مندرج در موافقتنامه اخیر میان امریکا و گروه طالبان، مردم افغانستان شاهد پایان قطعی جنگ در کشور خواهند بود یا نه؟ که جواب این سوال برمیگردد به ابهامزدایی از مواد این موافقتنامه که اساسا باید نکات مبهم روشن شود و همچنین تعهداتی که هر دو طرف دادهاند، به درستی عملی شود؛ در آنصورت میتواند این موافقتنامه دهلیز ورود به اصل مذاکرات باشد.
با اینکه موافقتنامه اخیر میان امریکا و طالبان بدون حضور دولت و مردم افغانستان صورت گرفته است، اما ترشتوال میگوید که مردم ملکی و نیروهای امنیتی و دفاعی کشور قربانی اصلی جنگ هستند و هیچ فیصله کلان ملی نباید در غیاب مردم و دولت گرفته شود.
از نظر ترشتوال، به دلیل اینکه این موافقتنامه از نقش دولت و مردم عاری بوده است، از اصل ناقص است، چه رسد که زمینهساز گفتگوهای بینالافغانی و یا پایان جنگ در کشور باشد.
از طرفی هم وی تاکید دارد که باید مذاکرات بینالافغانی آغاز شود، زیرا یک بخش مهم آنچه مربوط به پروسه صلح است، در این بخشی از دیالوگ نهفته است و بدون آن، رسیدن به صلح غیرممکن است و یقینا شکست مذاکرات، شکست پروسه صلح خواهد بود.
این استاد دانشگاه به اختلافات داخلی نیز اشاره کرد و گفت: "اگر این اختلافات حل نشود و همچنان ادامه پیدا کند و هیچ طرف تمکین نکند، فرصت پیش آمده نیز از دست حکومت و جهتهای سیاسی خواهد رفت و مخالفین هم از یک جهت به هدفی که دارند، نخواهند رسید".
به گفته وی از اختلافات داخلی، همسایه ما که هم در شرق و هم در جنوب با افغانستان هممرز است، همواره بهره برده و اگر همچنان ادامه پیدا کند، دست آنها برای مداخله بازتر خواهد شد.
سخنگوی شورای حراست و ثبات در پاسخ به سوال دیگر که تلاشها برای صلح دایمی در افغانستان از سوی طرفهای ذیدخل در قضایای افغانستان تاکنون چقدر صادقانه و واقعبینانه بوده است؟ گفت: حکومت و سیاسیون افغانستان تا زمانی که آجنداهای شخصی و تماسهای خصوصی را با طرفهای درگیر جنگ کنار نگذارند، ملی فکر نکنند و در صدد تعامل همه جانبه در راستای آوردن صلح در کشور نباشند، معلوم است که جبهه صلح آسیب میبینید.
وی تصریح کرد که اگر قرار بر این باشد که هر جناح سیاسی تلاش کند حکومت را دور بزند و حکومت هم کوشش کند تا سیاسیون را به حاشیه براند و مردم افغانستان که قربانی اصلی جنگ و اختلافات هستند، به فراموشی سپرده شوند، آینده وخیمتر از وضعیت موجود خواهد بود؛ در این صورت سلامت کشور در عرصههای مختلف نیز مورد سوال جدی قرار خواهد گرفت.
ترشتوال در پاسخ به سوال دیگر که با تمام چالشها و پیچیدگیهای ناشی از اختلافات داخلی، چقدر به یک اجماع ملی و تامین صلح پایدار در کشور باورمند هستید؟ خاطرنشان کرد: "متاسفانه امروزه اجماع برای صلح فقط در مرحله شعار وجود دارد، اما درعمل تا هنوز دیده نشده است که حکومت یا سیاسیون یک طرح واحد و آجندای مورد قبول همه را روی میز گذاشته باشند، در موارد اختلافی آن بحث کرده باشند و با تک صدایی به طرف مذاکرات صلح رفته باشند".
به عقیده وی، نه تنها در داخل افغانستان، که اجماع در داخل منطقه نیز برای صلح افغانستان وجود ندارد و همسایگان دور و نزدیک هنوز هم دید واحد در این زمینه ندارند و دلیلش هم این است که آنها آجندای خود را دنبال میکنند و کشورهای فرامنطقه نیز بیشتر به دنبال منافع خود هستند تا تامین صلح در کشور، بنابراین خلای موجود فقط در سایه اجماع داخلی پرخواهد شد.
سخنگوی شورای حراست و ثبات افزود: گشوده شدن گره اصلی جنگ و رسیدن به صلح به اجماع مهم داخلی برمیگردد، به این معنی که صلح باید اپوزیسیون نداشته باشد و همه باید در یک محور واحد برای تامین صلح تلاش کنند.
وی در ادامه در پاسخ سوال دیگر که اگر دو جناح مسلط بر اوضاع سیاسی افغانستان؛ غنی و عبدالله با هم توافق کنند، چه چالشهای دیگری فرا راه اجماع ملی برای صلح وجود دارد؟ گفت: "بحث صلح بحثی است که نیاز به مشوره ملی دارد و حکومت افغانستان مکلفیت دارد آنچه را که معلومات دارد، به صورت واقعی در یک مجلس کلان تحت عنوان مشارکت ملی با مردم شریک بسازد و نقاط ضعف و قوت را پیدا کرده و راهکارها را در این نشست جستجو کند. در غیر آن صورت، تنها توافق غنی و عبدالله کارساز نخواهد بود".
ترشتوال، حل اختلافات میان عبدالله و غنی را یک گام مهم دانسته و تاکید میکند که دلیل این اختلافات نیز مشخص است که هرکدام آجندای خود را دارند و تماسها با مخالفین نیز به صورت خصوصی انجام میشود، به همین دلیل جبههای که در داخل برای صلح کار میکند، فعلا ضعیف است.
به گفته وی، بسیار واضح است که طرف مقابل که گروه طالبان یا هر گروه دیگر باشد، از این اختلافات استفاده کرده و حکومت و غیرحکومت که در ظرف واحد نظام "جمهوری اسلامی" قابل تعریف است، ضعیفتر شوند.
این استاد دانشگاه در صورت ادامه اختلافات داخلی نسبت به تقویت جبهه مخالفین ابراز نگرانی کرده، میگوید: "طرفهای مقابل استفادههای خود را از هرگونه صدای اختلاف و ندای نفاقآمیز میبرند، اما این رهبران حکومت و سیاسیون هستند که یا درست بازی نمیکنند، یا بازی را بلد نیستند و یا اینکه نمیخواهند که بدانند، بنابراین ابهامات در رفتار و گفتار آنها، اوضاع را پچیدهتر کرده است".