توجه به فضای فرهنگی افغانستان که رسانههای صوتی و تصویری جزء آن است؛ ضرورت و اهمیت کار فرهنگی را برجسته و نمایانتر میکند. در افغانستان حدود 2600 رسانه فعال است، که 100 تای آن شبکه تلویزیونی است. ناگفته نماند، هزینه فرهنگی دشمن در افغانستان، نسبت به خود افغانستان بالاست و اگر این هزینه را محاسبه نمائیم و در مقایسه با کشورهای همسایه بسنجیم، آن وقت متوجه میشویم که چقدر این هجمهها سنگین و پرهزینه بوده است.
از طرف دیگر، هدفگیری دشمن نسبت به مواضع مهم و کلیدی و ارزشهای فرهنگی کشور بسیار دقیق و هوشیارانه بوده، و این مسأله، عامل گسست فرهنگی در افغانستان گردیده است. اما این از همگسستگی فرهنگی، پیامدهای نامطلبوب زیادی نیز در پی دارد.
در حالی که در دانشگاهها، مدارس، مساجد و مکاتب ظرفیتهای بالایی برای کار فرهنگی وجود دارد، ولی متأسفانه گروههای فرهنگی در افغانستان فاقد فکر استراتژیک بوده و نمیدانند از کجا شروع کنند و به کجا ختم نمایند؟ چند گام و چه گامی بردارند؟ این گامها را چگونه بردارد؟ و صدها نمونه از این قبیل!
فکر بلند، استراتژی کلان و دورنگری
اما اگر میخواهیم کار قرآنی کنیم، باید بدانیم که چه کسانی از دوستان ما در این عرصه کار میکنند؟ هستند کسانی که مدتها فعالیت میکنند، ولی تا هنوز نتوانستهاند، یک مانیفست برای خود تعریف کنند که مثلا "من میخواهم فرهنگ قرآنی را در جامعه خود حاکم نمایم"؛ در نتیجه زمانی که یک نهاد و مرکز قرآنی چنین تصویری را در جامعه از خود نشان داد، آن وقت لازم است که با معارف قرآن آشنا بشود و بقیه را نیز با مدریت درست، با معارف قرآنی آشنا نماید؛ قرآن را در قدم اول در زندگی خود پیاده نموده و در مرحله بعد، در زندگی اجتماعی و فراتر از آن. اینجاست که: فکر بلند، بزرگ و استراتژی کلان و دورنگری نیاز است تا اگر پرسیده شود که در کجا هستید؟ و چه شرایطی دارید؟ بتواند و بفهمد که در کجای کار قرار دارد!
مدیریت تنوع فرهنگی
یکی از ظرفیتها و پتانسیل موجود برای گروههای فرهنگی در کشور، "تنوع فرهنگی" جامعه افغانستان است و این تنوع فرهنگی جامعه، نیاز به مدیریت فرهنگی دارد. ما که کار فرهنگی میکنیم، نباید در حاشیه مسائل قومی، سمتی و حزبی قرار بگیریم، زیرا اگر به قومیت خود توجه کنیم و با نگاه کوتاه و کور به مسائل مذهبی فکر کنیم و یا به کدام حلقه خاص انحرافی تعلق خاطر جدی پیدا کنیم، هیچ وقت نمیتوانیم فراگیر شویم؛ در حالی که اگر به بالا و والا نگاه داشته باشیم، همه این مسائل در جای خودش حل میشود.
اگر واقعا میخواهیم افغانستانی آباد، آزاد و سربلند داشته باشیم، هنر این است که تنوع فرهنگی را مدیریت کنیم. چون در گذشتهها نتوانستیم تنوع را مدیریت کنیم، از همدیگر فاصله گرفتیم، اما اگر بخواهیم همزیستی مسالمتآمیز داشته باشیم، نیاز است که مدیریت درست و حساب شده داشته باشیم. مدیریت تنوع فرهنگی در پیشبرد کار فرهنگی یک اصل جدی و قابل توجه است و نمیشود آن را انکار کرد.
نگاه اقتصادی داشته باشیم
نکته دیگر اینکه باید به حوزه فرهنگی خود، نگاه کسب و کاری هم داشته باشیم، زیرا اگر تنها نگاه ما آرمانی و به دور از مسائل اقتصادی باشد، در مدت زمان کوتاهی دچار مشکل اقتصادی میشویم؛ خصوصا اگر افراد کارمند در ادارات فرهنگ و رسانه، به مسائل اقتصادی توجه نداشته باشند، در این صورت وابستگی به وجود خواهد آمد و از قدیم گفتهاند: "آنکه نان دهد، فرمان دهد".
البته وابستگی مسلمانان را به یکدیگر نفی نمیکنیم، اما فراموش نکنیم که درست نوشتن در روزنامه و مقالات علمی بر توفیق و اعتبار ما میافزاید و در رفع نیازمندیهای اقتصادی ما تأثیرگذار است. بر این اساس، باید تمام نیازمندیهای اقتصادی خود را نیز جدی بگیریم و برطرف نماییم تا روند موفقیتهای ما ادامه داشته باشد؛ البته نه به شیوهای مرام و معرفت ما را زیر سوال ببرد و خطوط سرخ فرهنگی ما را نقض کند.
خود را به روز کنیم
از سوی دیگر، برای کار فرهنگی و تشکیلاتی، ساعتی از روز را برای بهروز نمودن خود اختصاص دهیم. اگر به فکر بهروز شدن نباشیم، تاوان و زیان خواهیم کرد. هر سفرهای که پهن است، لحظهای هم جمع میشود و بر ماست که بهره لازم را ببریم. همه فرصتهایی که به ما داده شده، زود هم گرفته میشود. جوانی یک فرصت است که زود هم جمع میشود.
اگر چندین سال فرصت داشتیم تا به مردم خدمت کنیم، ولی خدمت نکردیم و فرصتهای پیش آمده تلف گردید، نتیجهای جز پشیمانی نخواهد داشت؛ "از گندم است که گندم میروید" و چیزی که بکاریم، همان را برمیداریم. لذاست که باید ساعتی از روز را برای بهروز شدن و بهروز نمودن خود اختصاص دهیم.
خود را رها شده در نظر نگیریم، آنچه که قابلیت اجرا را دارد، و نیاز است، باید انجام شود؛ از فرصتهای پیش آمده درست استفاده نمائیم.
به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی
نویسنده: سید اسدالله بهشتی
از طرف دیگر، هدفگیری دشمن نسبت به مواضع مهم و کلیدی و ارزشهای فرهنگی کشور بسیار دقیق و هوشیارانه بوده، و این مسأله، عامل گسست فرهنگی در افغانستان گردیده است. اما این از همگسستگی فرهنگی، پیامدهای نامطلبوب زیادی نیز در پی دارد.
در حالی که در دانشگاهها، مدارس، مساجد و مکاتب ظرفیتهای بالایی برای کار فرهنگی وجود دارد، ولی متأسفانه گروههای فرهنگی در افغانستان فاقد فکر استراتژیک بوده و نمیدانند از کجا شروع کنند و به کجا ختم نمایند؟ چند گام و چه گامی بردارند؟ این گامها را چگونه بردارد؟ و صدها نمونه از این قبیل!
فکر بلند، استراتژی کلان و دورنگری
اما اگر میخواهیم کار قرآنی کنیم، باید بدانیم که چه کسانی از دوستان ما در این عرصه کار میکنند؟ هستند کسانی که مدتها فعالیت میکنند، ولی تا هنوز نتوانستهاند، یک مانیفست برای خود تعریف کنند که مثلا "من میخواهم فرهنگ قرآنی را در جامعه خود حاکم نمایم"؛ در نتیجه زمانی که یک نهاد و مرکز قرآنی چنین تصویری را در جامعه از خود نشان داد، آن وقت لازم است که با معارف قرآن آشنا بشود و بقیه را نیز با مدریت درست، با معارف قرآنی آشنا نماید؛ قرآن را در قدم اول در زندگی خود پیاده نموده و در مرحله بعد، در زندگی اجتماعی و فراتر از آن. اینجاست که: فکر بلند، بزرگ و استراتژی کلان و دورنگری نیاز است تا اگر پرسیده شود که در کجا هستید؟ و چه شرایطی دارید؟ بتواند و بفهمد که در کجای کار قرار دارد!
مدیریت تنوع فرهنگی
یکی از ظرفیتها و پتانسیل موجود برای گروههای فرهنگی در کشور، "تنوع فرهنگی" جامعه افغانستان است و این تنوع فرهنگی جامعه، نیاز به مدیریت فرهنگی دارد. ما که کار فرهنگی میکنیم، نباید در حاشیه مسائل قومی، سمتی و حزبی قرار بگیریم، زیرا اگر به قومیت خود توجه کنیم و با نگاه کوتاه و کور به مسائل مذهبی فکر کنیم و یا به کدام حلقه خاص انحرافی تعلق خاطر جدی پیدا کنیم، هیچ وقت نمیتوانیم فراگیر شویم؛ در حالی که اگر به بالا و والا نگاه داشته باشیم، همه این مسائل در جای خودش حل میشود.
اگر واقعا میخواهیم افغانستانی آباد، آزاد و سربلند داشته باشیم، هنر این است که تنوع فرهنگی را مدیریت کنیم. چون در گذشتهها نتوانستیم تنوع را مدیریت کنیم، از همدیگر فاصله گرفتیم، اما اگر بخواهیم همزیستی مسالمتآمیز داشته باشیم، نیاز است که مدیریت درست و حساب شده داشته باشیم. مدیریت تنوع فرهنگی در پیشبرد کار فرهنگی یک اصل جدی و قابل توجه است و نمیشود آن را انکار کرد.
نگاه اقتصادی داشته باشیم
نکته دیگر اینکه باید به حوزه فرهنگی خود، نگاه کسب و کاری هم داشته باشیم، زیرا اگر تنها نگاه ما آرمانی و به دور از مسائل اقتصادی باشد، در مدت زمان کوتاهی دچار مشکل اقتصادی میشویم؛ خصوصا اگر افراد کارمند در ادارات فرهنگ و رسانه، به مسائل اقتصادی توجه نداشته باشند، در این صورت وابستگی به وجود خواهد آمد و از قدیم گفتهاند: "آنکه نان دهد، فرمان دهد".
البته وابستگی مسلمانان را به یکدیگر نفی نمیکنیم، اما فراموش نکنیم که درست نوشتن در روزنامه و مقالات علمی بر توفیق و اعتبار ما میافزاید و در رفع نیازمندیهای اقتصادی ما تأثیرگذار است. بر این اساس، باید تمام نیازمندیهای اقتصادی خود را نیز جدی بگیریم و برطرف نماییم تا روند موفقیتهای ما ادامه داشته باشد؛ البته نه به شیوهای مرام و معرفت ما را زیر سوال ببرد و خطوط سرخ فرهنگی ما را نقض کند.
خود را به روز کنیم
از سوی دیگر، برای کار فرهنگی و تشکیلاتی، ساعتی از روز را برای بهروز نمودن خود اختصاص دهیم. اگر به فکر بهروز شدن نباشیم، تاوان و زیان خواهیم کرد. هر سفرهای که پهن است، لحظهای هم جمع میشود و بر ماست که بهره لازم را ببریم. همه فرصتهایی که به ما داده شده، زود هم گرفته میشود. جوانی یک فرصت است که زود هم جمع میشود.
اگر چندین سال فرصت داشتیم تا به مردم خدمت کنیم، ولی خدمت نکردیم و فرصتهای پیش آمده تلف گردید، نتیجهای جز پشیمانی نخواهد داشت؛ "از گندم است که گندم میروید" و چیزی که بکاریم، همان را برمیداریم. لذاست که باید ساعتی از روز را برای بهروز شدن و بهروز نمودن خود اختصاص دهیم.
خود را رها شده در نظر نگیریم، آنچه که قابلیت اجرا را دارد، و نیاز است، باید انجام شود؛ از فرصتهای پیش آمده درست استفاده نمائیم.
به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی
نویسنده: سید اسدالله بهشتی