احمدولی مسعود، رئیس بنیاد شهید مسعود در ادامه گفتگو با خبرگزاری صدای افغان(آوا) می گوید که با پیوستن گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی به پروسه صلح، نه تنها صلح نیامده، بلکه جنگ و تنش و بحران در کشور بیش از پیش شده است.
آقای مسعود در واکنش به اظهارات اخیر حکمتیار در مورد شهید احمدشاه مسعود گفت که مردم دیگر آقای حکمتیار را قبول ندارند.
متن کامل بخش دوم این گفتوگو که خبرنگار ما سید حسن حسینی با آقای مسعود انجام داده است، به شرح زیر است:
نگاه شما به تحولات اخیر امنیتی در افغانستان چیست؟ درست است که مردم افغانستان در طول سال های اخیر به صورت برابر هدف حملات مختلف تروریستی قرار گرفته اند و در هر حادثه، مردم از اقشار مختلف کشته و زخمی شده اند، اما حوادث یک سال اخیر، به صورت مشخص یک قوم و مذهب خاص را هدف قرار داده، به خصوص حادثه میرزاولنگ؟ شما بیش از همه از تحولات پشت پرده آگاه هستید، چه برنامه و خطری روی دست است؟ حکومت تا چه اندازه متوجه این خطر است؟
احمدولی مسعود: همان قسم که یک قوم خاص خود را قربانی سیاست می داند، در این قسمت اطمینان می دهم هر قوم افغانستان به نحوی قربانی سیاست هستند و تمام این مسائل در چارچوب سیاست کلان به هم اندازی اقوام، مذاهب، گروه ها و به هم اندازی های درون قومی و درون قبلیه ای صورت می گیرد. متأسفانه سیاست عمومی یک تعداد از کارگزاران سیاست حکومت موجود هم دخیل است. این که چه دست هایی پشت این قضیه است، مطمئناً دست هایی است که می خواهند افغانستان را میدان کشمکش و نزاع بسازند و از افغانستان به عنوان یک میدان برای کشورهای منطقه و فرامنطقه استفاده کنند. همین ها پشت سر این حرف ها هستند. اما اصل حرف این است که بخش سیاست حکومت موجود، به هم اندازی اقوام، مذاهب، گروهها و حتی اختلافات درون قومی را دامن می زنند؛ پس این معلوم و روشن است.
در گذشته در افغانستان چنین فرهنگی نبوده و همه اقوام برادرانه باهم زندگی می کردند، مشکل، مشکل سیاسیون و نخبه های کشور بوده که بین خود مشکل داشتند، اما این مشکلات به آن ترتیب سرایت نکرده است که شما بروید در میزاولنگ مردم را قتل عام کنید، یا بروید انتحاری کنید و صدها نفر را بکشید. این کارها نبوده است. متاسفانه این فرهنگ به اساس سیاست های پشت پرده بوده که یک مقدار مدیریت آن از درون دستگاه خود قدرت صورت می گیرد و این گونه اعمال می شود.
ارزیابی شما از رویکرد جنگی و نظامی حکومت چیست؟ از یک طرف برخلاف بحث شایسته سالاری در نهادهای امنیتی، برخوردهای ضد و نقیض از سوی رییس جمهور صورت می گیرد و بیشتر مسئولین امنیتی که گماشته می شوند، تخصص و تجربه لازم را ندارند؟ از طرف دیگر پیرامون جنگ در بسیاری از ولایات، عملا حکومت به یک بن بست رسیده و ولسوالی ها و قریه ها بارها بین دو طرف دست به دست می شوند؟
احمد ولی مسعود: شکی نیست. اگر ما در هر بعد کشور ناکامی داریم، نتیجه همین سیاست ها است. همین رهبری موجود، آقای اشرف غنی احمدزی به نام قوم کار و آجندای خود را به پیش می برد و می خواهد از پایگاه قومی، دیکتاری خود را تحمیل کند؛ در حالی که اقوام افغانستان قطعا با این موافق نیستند، اما این کار را می کند. در سکتور امنیتی، تمام تغییرات به اساس همین رویه و فکر است. فقط بعضی از افراد را به شکل اجیر پیش خود گرفته تا بتواند بگوید که این ها از اقوام دیگر هستند، اما در فکر و برنامه اش و نقشه اش همین کار را می کند. مشکل کلانی که افغانستان دارد، اعمال سیاست قومی به خاطر آجندای شخصی است، که کشور را به این حالت رسانده است. هیچ کس از این حالت راضی نیست؛ حتی پشتون ها و اقوام دیگر راضی نیستند. حتی این ها به درون جنوب افغانستان رفتند و فقط به خاطر به هم اندازی قبیله قبیله ساخته اند. این فرهنگ سیاسی افغانستان نیست و این حرف جدیدی است که آقای اشرف غنی یک ادبیات سیاسی به هم اندازی اقوام را آورده تا بتواند برنامه های کلان خود را در تبانی با حلقات ذینفع بیرونی انجام بدهد.
در گرماگرم بحران ها و برنامه های سیاسی حکومت، پیوستن گلبدین حکمتیار به پروسه صلح و بازگشت او به کشور، با شدت تنش ها افزوده است. آقای حکمتیار با استقرار در کابل، در طول ماه های گذشته همواره صحبت ها و اظهار نظرهای جنجال برانگیزی داشته، از موضع گیری پیرامون ادبیات فارسی و واژه ها تا واکنش ها در برابر شخصیت های ملی و جهادی چون قهرمان ملی کشور، شهید احمدشاه مسعود و همچنین این که رییس جمهور آینده کسی خواهد بود که مورد تأیید حزب اسلامی باشد؟ دید و واکنش شما در مورد این اظهارات چیست؟ حکمتیار واقعا چه می خواهد؟
احمد ولی مسعود: حکومت موجود به تمام جهانیان و مردم افغانستان گفت که کلان ترین دست آورد آن ها این بود که گلبدین حکمتیار را به پروسه صلح آوردند، اما بعد از چند ماه دیدیم که نه تنها صلح نیامد، حتی جنگ ها بیشتر شد؛ تنش ها و بحران بیشتر شد؛ به هم اندازی اقوام و زبان بیشتر شد و به خصوص این که آقای حکمتیار بار بار این مسایل را دامن زده است. حالا این که به دنبال چه است؟ این سیاست حکومت افغانستان است که این ها مبلغ شان هستند و مثل این، کسانی دیگر هم باید دامن بزنند. در عین حال، توقع مردم این نبود که به حیث یک مسلمان و رهبر جهادی، بیاید به مسایل قومی، زبانی و مذهبی دامن بزند، اما متاسفانه این طور شد. شاید برای ما یک مقدار معلوم بود، اما کسانی که شناختی از حکمتیار نداشتند، متوجه شدند که عجیب است. این مسایل در ذهنیت عام بسیار تأثیر دارد؛ خصوصا زمانی که از جایگاه یک رهبر جهادی چنین مسایل را مطرح کنی! در حالی که از نقطه نظر دینی و شرعی، ملی و انسانی، این مسایل محکوم است؛ مخصوصا در این حالت بحرانی کشور. حالا مردم افغانستان شناخت پیدا کردند و فهمیدند که منشا مشکلات گذشته و حال در کجاست؟
عجیب این است که حکومت موجود به اساس سیاست ناکام خود، با کسانی که در مقابل تروریزم ایستاد بوده و به قانون اساسی متمسک هستند، درِ خصومت، دشمنی و جنگ را گرفته و بهانه تراشی می کند و به انواع مختلف می خواهد آنان را عقب بزند، ولی با کسانی که سال ها با مردم افغانستان جنگ کردند و مردمم را در انتحار و انفجار کشتند، با آن ها می گوید همراه شما صلح داریم؛ پس معنایش این است که حکومت در یک تناقض عجیب و غریب به سر میبرد؛ دقیقا نمی فهمد چه باید بکند؛ به هر حال هر برنامه ای است، ناکام است؛ چنان که ناکامی اش کاملا مشهود است.
شما صفحات اجتماعی را دیدید که مردم در مقابل حرف هایی که آقای حکمتیار به آدرس قهرمان ملی، به آدرس اقوام و زبان ها حواله کرده بود، هزاران عکس العمل نشان دادند. این چه را می رساند؛ معنایش این است که حرف هایت را قبول نداریم و یک نسل جوان با انرژی و با روحیه فداکاری، در عقب ارزش هایی قرار دارد که برای ما محترم است و خواهد بود و در پشت آن ایستاد هستیم.
به عنوان سوال پایانی، شما در طول چند سال گذشته، تمام وقت و هزینه خود را برای دریافت راه حل بحران افغانستان از طریق یک اجماع ملی و سیاسی گذاشته و پژوهش ها و برنامه های زیادی را برگزار کردید، چرا؟ شما راه حل بحران افغانستان را در چه می دانید؟
احمدولی مسعود: در سال ۲۰۱۴ قبل از انتخابات، ما یک راه حل سنجیده بودیم و گفتیم یک دولت وحدت ملی ایجاد شود. بالاخره یک قسمت کار انجام شد و نگذاشت بحران بیاید؛ اما متاسفانه نسخه وحدت ملی را عملی نکردند و به جای وحدت ملی، نفاق ملی و به جای مشارکت ملی، انحصار را آوردند. من فکر می کنیم کشور دارد به بحران نزدیک تر می شود، خصوصا این که انتخابات نزدیک می شود؛ بحران چند لبه می شود. بازهم تأکید می کنم که با ترکیب اجتماعی و کمیسیون انتخابات که داریم، با این حکومت که از راه تقلب به وجود آمده، ممکن نیست که خودش جوابگوی انتخابات باشد؛ الی این که ما راه حل را در یک چارچوب وفاق ملی ببینیم؛ وفاق ملی به این معنا که نیروهای همسو که دغدغه و نگرانی حالت موجود را دارند و معتقد به ناکامی این حکومت هستند و یک اندیشه ملی دارند، یک همسویی باهم ایجاد کنند و از این طریق به یک تفاهم تخنیکی و فنی رسید. زمانی که به چنین تفاهمی رسیده شود، در واقع یک اجماع می تواند در محور این ها شکل بگیرد و در نهایت می توانند منحیث یک قوت مشروعیت بخش عمل کنند.
راه حلی که در چارچوب وفاق پیشنهاد داریم، یا حکومت را مجبور می سازد اصلاحات بیاورد و یا خودشان به عنوان یک قوت مشروعیت بخش، همان قسمی که نیروهای مختلف بارها اعلان کردند؛ انتخابات زودهنگام، حکومت موقت و لویه جرگه قانون اساسی، اما ما می گوییم که این ها از طریق نیروهای مختلف اعلان شده، اما بیاید در چارچوب وفاق ملی به حداقل مشترکات برسیم تا یک برنامه واحد را اعلان کنیم و بتوانیم به حیث یک قدرت مشروعیت بخش به مردم افغانستان، عمل کنیم. این راهکار ما است.
حرف ما این است که قطعا منتظر نباشید انتخابات برسد، باز ما کاری کنیم. انتخابات آن اعتبار قبلی را ندارد؛ حتی انتخابات نسبتا شفاف هم باشد، نتیجه آن را کسی نمی پذیرد؛ چرا که همه از انتخابات یک برداشت منفی دارند. انتخابات باید یک اصل و به عنوان مشروعیت بخش باشد، اما باید قبل از آن در چارچوب وفاق ملی، یک سلسله توافقات صورت گیرد تا ما بتوانیم دموکراسی و انتخابات را موفق بگردانیم و هم اعتبار دست رفته مردم را احیا کنیم؛ انتخابات را موفق بگردانیم و هم یک روزنه امید برای مردم باز کنیم که البته این حکومت روزنه امید نیست.
چرا این برنامه همه جانبه شما برای اجماع ملی آن طور که باید مورد استقبال سیاسیون و حکومتی ها قرار نگرفته است؟ یعنی کسی نمی خواهد این بحران پایان یابد؟
احمدولی مسعود: اگر شما آقای اشرف غنی احمدزی را می گویید، این که یک آدم خودمحور است و برنامه خود را دارد و فکر می کند که عقل کل است، به این نسبت به راه خود روان است که نتیجه اش این است. متاسفانه از خانواده جهاد و مقاومت نیز زیاد برنامه محور نبوده یا علاقمندی نشان ندادند. به آن نسبت، یک خرد جمعی و تصمیم مشترک نبوده و هر کس به فکر خود، فکر می کند افغانستان را به جایی می رساند، اما دیدیم که ناکام هستند. متأسفانه این ها نه فکر برنامه ای، نه استراتژی ملی و نه هم اراده و تیم داشتند؛ به همین خاطر است که این حالت موجود را حفظ کرده و "یا الله خیر" کرده می رویم. بیشترین رهبران سیاسی افغانستان، رسالتمند و داعیه دار نیستند، این ها فکر می کنند وضعیت نابههنجار است، به اساس منافع خود یک جایی را داشته باشند، این که بعد از آن چه می شود، اعتنایی ندارند. این ها در واقع قدرت و سیاست را یک نوع امتیاز دانسته و رسالتی برای خدمت به مردم ندارند؛ زیرا نه فکرش را دارند و نه هم برنامه اش را.