شماری از کارشناسان سیاسی با تأکید بر اینکه شرایط کنونی شباهتهایی با دوران شاه امان الله دارد، معتقدند که ما یک انگلیس را بیرون کردیم؛ اما امروز ۴۵ کشور ناتو در افغانستان حضور دارند.
به گزارش آوا، به مناسبت نودوهفتمین سالگرد استرداد استقلال کشور، میزگردی با حضور کارشناسان سیاسی در دفتر مرکزی خبرگزاری صدای افغان (آوا) در کابل برگزار شد.
این میزگرد با حضور محمد آصف وردک، سید مظفرشاه درهصوفی و سید ناصر موسوی امروز(پنجشنبه، ۲۸ اسد) با گردانندگی سید حسن حسینی، مسوول دفتر خبرگزاری آوا در کابل دایر شد.
این کارشناسان سیاسی از زاویههای مختلف به استقلال و مقایسه آن زمان با وضعیت کنونی افغانستان پرداختند.
سید ناصر موسوی، کارشناس سیاسی و فعال جامعه مدنی گفت که افغانستان در شرایطی استقلال خود را به دست آورد که متغییرهای اساسی در سطح بین المللی در حال تحول بود.
آقای موسوی با بیان که اینکه عوامل خارجی، داخلی و طرز تفکر شاه امان الله دست به دست هم داد و زمینه استقلال کشور را فراهم کرد، افزود: اول اینکه انگلیسها گرفتار مسایل جدید شدند؛ قدرت اتحادیه جماهیر شوروی افزایش یافت. قدرتهای دیگری مثل فرانسه و آلمان در کشورهای خود ساحات بیشتر را تصاحب کردند و به نحوه انگلیس خود اولویتهای دیگری را در سطح منطقه پیدا کرد.
وی افزود: بحث دوم اینکه قبل از اینکه امان الله استقلال را اعلام کند، به نحوه زمینه و پیش زمینه استقلال فراهم بود. گروه های فکری به فعالیت های خود برای به دست آوردن استقلال را افزایش داده بودند.
وی تاکید کرد که استقلال برخی کشورهای منطقه در قرن نوزده رقم خورد و این نیز بر استقلال افغانستان تاثیر گذاشت.
موسوی در ادامه گفت: عامل سوم طرز فکر خود شاه امان الله بود. یعنی شاه افغانستان با توجه به این که در اروپا تعلیم یافته بود و علم و تفکیک قواه را میدانست، خواستار استقلال افغانستان شده بود.
اعلام استقلال با پشتگرمی ملت!
در همین حال، محمد آصف وردک، ژورنالیست آزاد و تحلیلگر مسایل سیاسی میگوید که امان الله خان به عنوان یک رهبر ملی مطرح بود و با پشت گرمی به همین اصل، توانست در جمع هزاران تن استقلال کشور را اعلام کند.
آقای وردک افزود: امانالله خان در یک جلسه کلان که هزاران نفر حضور داشت، میایستد و شمشیر میکشد و میگوید هر کسی مانع آزادی و استقلال کشورم شود، سرش را میبُرم. او به سفیر انگلیس اشاره میکند و به او نیز این موضوع را گوشزد میکند.
وردک شخصیت امان الله با رهبران کنونی کشور مقایسه کرد و گفت: حالا رهبران ما میروند اینجا و آنجا گدایی میکنند؛ از این و آن اجازه میگیرند. بااین حساب از دایره تعریف ملیگرایی و آزادی خارج میشویم. یک کشوری که آزادی نداشت هیچ غروری ندارد. یک ملت غلام و گدا هیچ گاه آبادی هم ندارد. ما زمانی آباد میشویم که آزاد شویم و تصمیم خود را خود ما بگریم.
این کارشناس سیاسی با ستایش از ویژگی شخصیت امانالله خان گفت: مردم افغانستان کشور استعماری مانند انگلیس را که فخرش این است که خورشید در سرزمینهایش غروب نمیکند، با فرهنگ بزرگ و عقیده خود سه بار شکست میدهد و این عزت و افتخار بزرگیست؛ اما اینها(بریتانیا) تا امروز آرام ننشستند و انتقام آن زمان را از هلمند، هزارهجات و شمال و جنوب کشور میگیرد.
شاه فریفته ظواهر غرب بود!
سید مظفرشاه درهصوفی، از تحلیلگران سیاسی نیز در میزگرد خبرگزاری صدای افغان(آوا) به بررسی کارکرد امان الله خان پرداخت.
آقای درهصوفی براین باور است که امان الله خان در ایجاد اصلاحات حسن نیت داشت؛ اما اشتباهی که امان الله مرتکب شد، این بود که غرب را درست نشناخته بود.
وی افزود: امان الله خان ظواهر غرب را دید، ویژگی های تمدنی غرب را دید که تکنالوژی، ماشین آلات و ساختمان های مدرن بود. درحالی که غرب زیرساخت های فکری نیز دارد. زیرساخت های فکری غرب فلسفه و علوم تجربیاش است.
این کارشناس سیاسی در ادامه گفت: بیشتر رهبران سیاسی در جهان سوم ظواهر فرهنگی غرب را دیده بودند و بیشتر فریفته ظواهر فرهنگی غرب شده بودند. در حالی که زمانی می خواهیم که اصلاحات به میان آوریم، لازمه اش این است که ما تفکر و مبناهای فکری غرب را بشناسیم. امروز تکنالوژی، میوه تمدن غرب است و نه اصل تمدن غرب. متاسفانه امان الله خان این اشتباه را مرتکب شد و زرق و برق غرب را دید و فریفته ظواهر تمدن غرب شد، بدون اینکه زیرساختها را بشناسد.
به باور وی، شاه آنچه از ظواهر غرب گرفته بود، تغییر لباس و ظاهر مردم بود. در حالی که این اصلاحات معطوف به زیرساخت های فکری است که در وجود امان نبود و مشاوران او نیز مشوره لازم را ندادند که در نتیجه انگلیسها با استفاده از فرصت مردم را علیه او تحریک کردند و سرانجام حکومتش شکست خورد.
افغانستانِ صدسال پس از استقلال
آقای درهصوفی در بخشی از صحبتهایش به مقایسه شرایط زمان اعلام استقلال و وضعیت کنونی کشور پرداخت و گفت: در شرایط فعلی افغانستان، متاسفانه هنوز همان مشکل گذشته را داریم.
وی تصریح کرد: ما امروز ساز از دموکراسی میزنیم بدون اینکه لوازم دموکراسی را داشته باشیم. دموکراسی لوازمی دارد. موجودیت ثروت، دانش عمومی و طبقه متوسط منفعت خود را در وجود دموکراسی گره زده باشد، از لوازم دموکراسی است که ما آنها را نداریم.
این آگاه مسایل سیاسی افزود: ما دموکراسی میگوییم سر از یخن قومی در می آوریم، فاشیستی عمل می کنیم و ما دموکراسی را به انتخابات سطحی تقلیل دادیم. ما از دموکراسی یک چهره زشت به مردم خود ارایه کردیم.
وی پیشنهاد میکند: برای اینکه به حکومت و جامعه دموکراتیک برسیم لازم است که قشر باسواد افغانستان واژه های مدرن را دوباره تعریف کنند و دوباره به ذهن مردم جا بگذارند؛ تا یک فهم درستی از این مقوله بهوجود آید.
افغانستان مستقل است؟
همزمان با نودو هفتمین سالروز استقلال کشور بازهم این پرسش در نزد محافل سیاسی و اقشار مختلف جامعه افغانستان مطرح است که افغانستان با توجه به حضور نظامیان خارجی و وضعیت بحرانی، آیا مستقل است یا خیر؟
سید ناصر موسوی، کارشناس سیاسی و فعال جامعه مدنی در پاسخ به این پرسش میگوید: به لحاظ حقوقی و سیاسی یک کشور زمانی می تواند به عنوان یک کشور مطرح باشد که چهار عنصر خاک، جمعیت، سرزمین و حاکمیت ملی را داشته باشد. یکی از عنصر بسیار اساسی که در شرایط فعلی بسیار مهم است، حاکمیت ملی و سیاسی است که هیچ اراده برتر از اراده ملی وجود داشته باشد. یعنی رئیس جمهور افغانستان وقتی تصمیم میگیرد، این باید فوق تصمیم قوت های خارجی باشد. هر تصمیمی که از جانب افغانستان گرفته شود و قدرت های خارجی بر او اثر بگذارد، حاکمیت ملی زیر سوال می رود.
آقای موسوی در ادامه گفت: بحث دیگری که مطرح است امروز خیلی از تعریف های کلاسیک معنای قبلی خود را ندارد. به این معنا که استقلال کشورها نسبی است. استقلال کشورها منوط می شود به قدرت اقتصادی، نظامی، علمی و تکنالوژی یک کشور. شما نمی توانید که استقلال افغانستان را با استقلال امریکا مقایسه کنید؛ بنابراین چون استقلال نسبی است با توجه به قدرت اقتصادی، نظامی، علمی و تکنالوژی یک کشور تعریف می شود. بااین حساب نمی شود گفت که افغانستان استقلال ندارد؛ اما چون استقلال نسبی است نمی توانیم آن حد اعلی استقلال را داشته باشیم.
از سوی دیگر، محمد آصف وردک با بیان اینکه «غازی امان الله خان یک افغانستان قوی و باعزت را میخواست» از کارکرد سران کنونی حکومت به شدت انتقاد کرد و آنان را مخاطب قرار داد و گفت: با قراردادی که امضا کردی چه کرد. گفت امنیت میآورم. جنگ تنها در هلمند بود؛ چرا افغانستان شمول شد؟
سیاسیون آهنگ دیگر میخوانند
سید ناصر موسوی ریشه مشکلات اساسی در افغانستان را در نبود ارتباط تنگاتنگ میان دولتمردان و مردم میداند.
آقای موسوی گفت: در افغانستان هیچگاهی بین مدیران و کارگزاران سیاسی با توده مردم یک ارتباط تنگاتنگ برقرار نشده است. در حالی که سیاستمدارانی که به دنبال استقلال بودند آهنگی می خواندند که مردم الفبای آن را تمرین میکردند.
وی در ادامه بیان کرد: علم تفسیر روابط بین المللی می گوید که هیچ کشوری حاضر نیست که به خاطر کشور دوم یک مرمی شلیک کند و یک دالر مصرف کند. نیروهای خارجی در افغانستان در قدم اول به دنبال منافع ملی خودشان است. بااین حال، این بر می گردد به مدیران سیاسی افغانستان که مانند جاپان یا کوریای جنوبی و یا مثل کشورهای عربی که جز غارت منابع زیرزمینی شان هیچ چیزی حاصل شان نشود. این برمی گردد به مدیریت سیاسیون افغانستان که چطور می توانند از استقلال و حیثت افغانستان دفاع کنند.
به باور وی، اگر کارگزاران سیاسی نتوانند روحیه سیاست و طرز عملکرد نظام بین الملل را که در کشورهای جهان سوم تاثیر دارد، درک کنند و از طرف دیگر خواست ملت را در یک چوکات جدید تنظیم نکند که از یک طرف دنیا را درک کند که از افغانستان چه می خواهد و ماچه گونه تعامل کنیم و از طرف دیگر مردم افغانستان به چه نیاز دارند و اولویت آنها چیست؟ اگر این ها را درک نکنند، چیز زیادی از استقلال نصیب ما نمی شود. ما یک انگلیس را کشیدیم؛ اما امروز ۴۵ کشور ناتو در افغانستان حضور دارند.