در تاریخ معاصر ما، کشور دیگری را داریم که دولت آن با امریکا پیمان امضا کرد و براساس آن کاپیتالاسیون رسمیت پیدا کرد. اما طرفی نبست. ایران را می گویم. رژیم شاه، بر رغم خواسته مردم مسلمان ایران، اقدام به عقد پیمان امنیتی با امریکا، با لحاظ مصؤنیت قضایی نیروهای آن در ایران، کرد. اما چه شد؟ آیا این پیمان ادامه پیدا کرد؟ آیا رژیم وقت ایران توانست برخلاف خواست مردمش ادامه حیات دهد؟ خیر! در نهایت، حاکمیت زور و تهدید، سقوط کرد و پیمان، بی پیمان شد و هم اکنون، ایران اسلامی نه تنها آمریکای خود است، بلکه به مراتب عزتمندتر و قدرتمند تر در بسیاری جهات است.
حجت الاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری، رئیس عمومی مرکزفعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان، با انتشار مطلبی تازه در صفحه فیسبوک خود، پیرامون امضای پیمان امنیتی میان افغانستان وامریکا، که اخیرا در ارگ ریاست جمهوری و با حضور رئیس جمهور و رئیس اجرایی کابینه صورت گرفت، اظهار نظر کرد.
وی در این مطلب آورده است:
طرف اصلی پذیرش و عدم پذیرش یک پیمان، مردم مسلمان افغانستان است. اگر مردم افغانستان چیزی را نخواهند، نه دولت افغانستان و نه امریکا و نه هیچ قدرت دیگر توان تحمیل خواسته های خود را بر ملتی آنهم چون مردم افغانستان که در مبارزه و مقابله با اجانبی که برخلاف منافع دینی و ملی آن عمل کنند، قهرمان تاریخ اند، نخواهند داشت. چنانچه انگلیس با آنهمه قدرت کذایی خود نتوانست مردم افغانستان را وادار به تسلیم شدن کند و بزرگترین ابرقدرت دیگر یعنی شوروی نیز با صرف تمام توان خود نتوانست عزم و قصد مردم ما را در راستای مسلمان و آزاد زیستن بشکند و موفق به توسعه کشورهای تحت سیطره خود شود و درشرایط کنونی، قدرت های موجود هم نخواهند توانست برخلاف خواست و اراده مردم افغانستان تصمیم بگیرند و در عزم شان هم توفیق پیدا نمایند.
اصل متن آقای حسینی مزاریدر صفحه فیسبوک وی، به شرح زیر است:
امضای پیمان امنیتی با امریکا، پایان کار نیست
در روزهای اخیر و به خصوص پس از امضای پیمان امنیتی میان افغانستان و امریکا، برخی دوستان از من سؤال کردند که سال گذشته، به ویژه قبل از برگزاری لویه جرگه پیمان امنیتی، موضع من در رابطه با عقد این پیمان به خصوص مصؤنیت قضایی نیروهای امریکایی در افغانستان، منفی بود و حتی مصؤنیت قضایی را حرام قطعی اعلام کردم اما حالا که این پیمان امضا شده است نظر من چه خواهد بود؟
در جواب گفتم: مواضع دینی، آن هم در رابطه با اصول، چیزی نیستند که دیروز یک چیز باشد و امروز چیز دیگر. بلکه دین اسلام 14 صد سال پیش گفته است: "لن یجعل الله للکافرین علی المسلمین سبیلا" هرگز راه تسلطی از سوی کافران بر مسلمانان وجود ندارد. و حالا هم همین را می گوید و من هم سال گذشته غیر ازین چیزی نگفته ام و قطعا حالا نیز نظر من همین است یعنی "حرمت اعطای مصؤنیت قضایی به سربازان خارجی"، ولو تمام دنیا برخلاف این نظر، اعلام موضع کند، چه رسد به دست اندرکاران فعلی دولت افغانستان و برخی حلقات و جریان های داخلی وخارجی و مطمئنا به عنوان یک شهروند مسلمان افغانستان که عمری را در عرصه های جهاد و مبارزه گذرانده و برای نجات کشور و مردمش از چنگال استبداد و استعمار از هیچ تلاش و کوششی دریغ نورزیده ام و حق اظهار نظر و موضع دارم، امضای پیمان امنیتی دولت افغانستان را با امریکا مردود می شمارم، ولو اینکه یکی از حلقات حامی این امضاء، تیم انتخاباتی ی باشد که در هر دو دور انتخابات با تمام توان و امکانات شخصی و تشکیلاتی، از آن حمایت نموده ام.
برخی دیگر گفتند: این همه داد و بیداد کردید که پیمان امنیتی میان افغانستان و امریکا، امضا نشود سودی نبخشید و بالآخره امضا شد. پس بیخودی خود را خراب نکنید و ازین پس حد اقل ساکت بمانید. من گفتم: اگرچه هنوز پایان کار نیست و نوبت کار پارلمان باقی مانده و ممکن است اعضای پارلمان بیدار باشند و نگذارند که امضای این پیمان به تایید همه آنها برسد و در نتیجه رد شود. ولی با آنهم، به معنای رفع تکلیف و وظیفه اظهار نظر و موضع براساس عمل به اصل امر به معروف ونهی از منکر نمی باشد، چه مطابق نظرم عمل شود و یا نشود، وظیفه هرمسلمان اینست که به موقع، امربه معروف و نهی ازمنکر نماید، در غیر آن، می بایست منتظر عقوبت سنگین الهی، هم در دنیا و هم در آخرت باشد. از این رو من هم به عنوان یک مسلمان، براساس گفته قرآن کریم؛ امر به معروف و نهی از منکر کردم.
همانطوری که بسیاری از شخصیت های دیگر به این وظیفه مهم و عمده عمل کردند.
این درحالی است که طرف اصلی پذیرش و عدم پذیرش یک پیمان، مردم مسلمان افغانستان است. اگر مردم افغانستان چیزی را نخواهند، نه دولت افغانستان و نه امریکا و نه هیچ قدرت دیگر توان تحمیل خواسته های خود را بر ملتی آنهم چون مردم افغانستان که در مبارزه و مقابله با اجانبی که برخلاف منافع دینی و ملی آن عمل کنند، قهرمان تاریخ اند، نخواهند داشت. چنانچه انگلیس با آنهمه قدرت کذایی خود نتوانست مردم افغانستان را وادار به تسلیم شدن کند و بزرگترین ابرقدرت دیگر یعنی شوروی نیز با صرف تمام توان خود نتوانست عزم و قصد مردم ما را در راستای مسلمان و آزاد زیستن بشکند و موفق به توسعه کشورهای تحت سیطره خود شود و درشرایط کنونی، قدرت های موجود هم نخواهند توانست برخلاف خواست و اراده مردم افغانستان تصمیم بگیرند و در عزم شان هم توفیق پیدا نمایند.
در تاریخ معاصر ما، کشور دیگری را داریم که دولت آن با امریکا پیمان امضا کرد و براساس آن کاپیتالاسیون رسمیت پیدا کرد. اما طرفی نبست. ایران را می گویم. رژیم شاه، بر رغم خواسته مردم مسلمان ایران، اقدام به عقد پیمان امنیتی با امریکا، با لحاظ مصؤنیت قضایی نیروهای آن در ایران، کرد. اما چه شد؟ آیا این پیمان ادامه پیدا کرد؟ آیا رژیم وقت ایران توانست برخلاف خواست مردمش ادامه حیات دهد؟ خیر! در نهایت، حاکمیت زور و تهدید، سقوط کرد و پیمان، بی پیمان شد و هم اکنون، ایران اسلامی نه تنها آمریکای خود است، بلکه به مراتب عزتمندتر و قدرتمند تر در بسیاری جهات است.
امیدوارم اعضای محترم پارلمان بیش از گذشته به هوش باشند و نگذارند تا پیمانی مورد تایید پارلمان قراربگیرد که برخی از بند های این پیمان به ویژه مصؤنیت قضایی سربازان امریکا،، مالیات ندادن امریکایی ها به افغانستان و تلاشی خانه های افغان ها به وسیله سربازان امریکایی، صد درصد به ضرر افغانستان است.
به امید آن روز
13/7/1393 ساعت 8 و 51 دقیقه
به امید آن روز