قیام دوم سرطان کابل، اسطوره قدرت پوشالی حزب کمونیست افغانستان را شکست و مهمترین فصل خونین مبارزه را در تاریخ کشور رقم زد. با زدودن ترس از دل شهروندان و کاشتن بذر امید و بیداری در دل آنان، سرآغاز تحولات و دگرگونی های شگرفی در تاریخ جهاد اسلامی افغانستان گردید که تاثیر بزرگی بر قیام های بعدی کابل وسایر ولایات به جا گذاشت و آرمان های ملت مسلمان ما در قالب این قیام متجلی گردید
قیام پر افتخار دوم سرطان ۱۳۵۸ چنداول در تاریخ ملت ظلم ستیز و سر افراز افغانستان، نقطۀ تحول بزرگ و فراموش نشدنی، برای آزادی افغانستان از چنگال دژخیمان وابسته به شوروی سابق بوده است. این قیام که به نام اسلام و نجات مردم افغانستان، از چنداول آغاز گردید، درحقیقت سر آغاز شگوفائی، آزادی و استقلال این ملت شد!
مهمترین ویژگی قیام چنداول کابل که جهان را سخت شگفت زده کرد اینست که این قیام زمانی آغاز می گردد که، سکوت و سیاهی ظلم همه جا را فراگرفته و سایۀ شوم جلادان حزب دموکراتیک خلق در سرتا سر کابل گسترده بود. پرچم افرازان ستم و الحاد، جهت ایجاد رعب و وحشت و تحکیم سلطۀ جابرانه شان اقدام به دستگیری علمای جیّد دینی، روشنفکران مذهبی و سیاستمداران ملی اعم از تشیع و تسنن نمودند. هر روز هزاران زن و مرد مؤمن را در زیر تیغه های گیوتین قرون وسطائی، سر به نیست می کردند و هزاران سرو بلند قامت و نان آورخانواده های این سر زمین را دسته دسته در جوخه های مرگ کشانیده و زنده زنده در پولگونهای پل چرخی در زیر خاک مدفون می کردند.
ازطرفی هم این قیام، اولین قیام مردمی است که از قلب کابل و چند قدمی ارگ (مرکزیت قدرت جلادان چکمه پوش حزب خلق و پرچم) در روز روشن و انظار عامه آغاز گردید و علم برداران آن که لباس شهادت برتن و جادۀ سرخ شهادت را می پیمودند با نعره های الله اکبر شان کاخ ظلم و بیداد را به لرزه درآورد، که بازتاب پرشتاب آن در سرتاسر افغانستان نغمۀ آزادی و آزادگی را طنین افگند و اولین صاعقه ای بود برظلمتکدۀ ستم و ابرهای تیرۀ باطل!
این حرکت، روح سلحشوری و آزادمردی را در تمامی میهن دمید و موج بیداری اسلامی را جلایش داد و.از این روز به بعد تمامی قدرت، ابهت و غرور اهریمنی رژیم کودتا به زمین خورد، یعنی:" آن قدح بشکست و آن ساقی نماند " و جرئت قیام و خیزش را در سرتا سر این کشور به ارمغان آورد. با شکستن سکوت و سیاهی شب، الهام بخش پیروزی مردم این سرزمین گردید، با خون و شهادت شان فریاد کشیدند و به مردم نوید دادند که: " الیس الصبح بقریب ".
حقیقتأ دوم سرطان، روز حماسه و تولد جدید اسلام و آزادگی در افغانستان بود.
ما درود می فرستیم بر این قیام خودجوش، که از متن توده ها با خود آگاهی و خدا آگاهی برخاست.
و درود می فرستیم بر پیشگامان، شهیدان سلحشور و حماسه آفرینان آن، که اسطورۀ قدرت دیکتاتوری پرولتاریا را درهم شکست و افسونها و افسانه های خیالی کمونیسم را باطل کرد.
قیام مظلوم و اسطوره های گمنام
قیام چنداول، مظلوم ترین قیام در تاریخ جهاد میهنی ما است، زیرا این حرکت هم به فراموشی سپرده شده و هم وارونه تبلیغ گردیده، زیرا به اثر عدم آگاهی از تشکیلات وشناسائی از قهرمانان این قیام، هرکس به ظن و منافع خود چیزی نگاشته و تاریخ سازی و واقعه نگاری کردند. یکی این قیام را، قیام محصلین فاکولتۀ انجینری پوهنتون کابل نوشته اند و دیگری آنرا قیام شهید عمرخان، پسرعمۀ شهید احمدشاه مسعود قلمداد نموده و آن دیگری هم آن را قیام حاجی نوروز و... خواندند(!؟).
این یک حقیقت غیر قابل انکار است، که قیام چنداول یک خیزش همگانی در کابل بود و جای شک نیست که این عزیزان و امثال اینها در این آهنگ جاودانی سهیم بوده اند. از آنجائیکه این قلم درآن زمان در متن آن تحول قرار داشت، به وضاحت می توان گفت که این قیام ممثل وحدت ملی و اخوت اسلامی در کابل بود و به هیچ تنظیم و گروه خاص، تبار خاص، مذهب خاص و افراد خاص خلاصه نمی شد. سلسله جنبانان این حرکت مردمی، بیشتر از جوانان مسلمان دانشگاهی، عده ای از روحانیون مبارز، بعضی از متنفذین قومی، عده ای از پیشه وران و تجار ملی...از تمامی اقوام، اقشار و مذاهب اسلامی افغانستان بودند که در قالب گروه و تشکلات خود جوش و مجزا ازهم در فعالیت بودند که آهسته ، آهسته همدیگر را درک نموده و با تعیین یک فرد ارتباطی به شکل تشکیلات مخفی خوشه انگوری و یا مثلثی باهم ارتباط می گرفتند، که در سرتاسر کابل این حرکت در جریان بود.
می توان به عنوان مثال یادآور شد که یکی از مهمترین تشکیلات مخفی که در قیام کابل نقش برازندۀ داشت "سازمان دفاع از اسلام" بود، که از افراد کلیدی آن می توان از شهید قاضی غلام سخی قرقیزی باشندۀ اصلی خان آباد ولایت کندوز، دانشمند محترم قاضی صاحب محمد صفا کریمی باشندۀ کابل و اصالتأ از ولایت غزنی، حجت الاسلام شهید شیخ عباس غزنوی، قاضی رازمحمد دلیلی از ولسوالی اندر ولایت غزنی، شهید حاجی چغل ترکمنی، شاعر وگویندۀ توانا حجت الاسلام سید عبدالعظیم مبین، دانشمند شهیرفضل من الله فضلی، اصغر بختیاری و...نامبرد.که تشکیلات موصوف مراکز متعدد در شهر کابل داشت. همچنین در منطقۀ چنداول چندین مرکز با تشکیلات مخفی وجود داشت، که یکی از این مراکز به عنوان " شورای انقلاب چنداول" نامیده می شد. مقر اصلی این شورا در محله کردها ( قرتا ) ی چنداول درمنزل سید ابراهیم معروف به سیدآغاگل، داماد سید عنایت الله حیدری از بزرگان سادات ششپر ولسوالی جاغوری بود. هستۀ مرکزی این شورا تحت رهبری دانشمند محترم حجت الاسلام سید موسی رضوی (وکیل اسبق ولسوالی مالستان درمجلس شورای نمایندگان) فعالیت می نمود. کادر رهبری این شورا مرکب از هشت تن بود، که چهار نفر آن از اهل تشیع و چهار نفر دیگر از اهل تسنن بودند مانند: میرعبدالصمد حدید اهل هرات، شهیدالله رحمانی، سارنوال حبیب، سید عنایت الله حیدری، شیخ توسلی از همکاران مرحوم طالب حسین قندهاری، همچنان حاجی سید حسین علی و برادرمحترم ایشان استاد سید شرف سنگلاخی...
این شورا علاوه از منطقۀ چنداول درمناطق دیگری مانند: باغ علیمردان، شهدای صالحین و... نیز فعالیت داشتند. همچنان درچنداول درمنزل شهید حسین قلندر زاده (بشیر ) جنب تکیه خانۀ مرحوم آقای لسان یکی از پایگاههای مخفی " اسلام مکتب توحید " قرار داشت که علاوه از این قلم، شخصیتهایی مانند شهید نصیر احمد عظیمی از وزیرآباد کابل، شهید سید داوود کارمند مطبعه دولتی، محمد اسماعیل معروف به پسر مرحوم کاکاحسن شیخعلی، سید رضا اطهر، شهید ظاهر عطائی پسر مرحوم انوربوت دوز از بالاجوی قلعۀ هزاره ها... تجمع می نمودند. این تشکیلات علاوه از منزل شهید قلندر زاده، در تکیه خانۀ کشمیری ها، منزل شهید قاری سید مبین آقا، منزل اسماعیل پسر مرحوم کاکا حسن واقع گذر چهارسوق، همچنان در سایرمناطق کابل مانند وزیرآباد، گذرگاه، افشار، کارتۀ سخی و...فعال بودند.
همچنان درچهار سوق و سپاه منصورها منازل شهید میرعلی احمد "ضیأ "، شهید معلم ولی "شیونی" پسرمرحوم فقیرحسین خان تکیه دار، پایگاه های مهم قیام چنداول به شمار می رفتند. در سایر نقاط چنداول اماکن و شخصیتهای فعال مانند شهید مظفرالدین شاه ظهوری لسانزاده (شاه جان )، شهید عباس هزاره معروف به عباس پوچوق، قهرمان ملی کشتی الحاج پهلوان ابراهیم، حاجی تاج محمد(صاحب هاشمی هوتل و رستورانت که در آن زمان در دهنه سه دوکان چنداول موقعیت داشت)، الحاج شهید آخوند کاظم، مرحوم سیدحسن جوادی، مرحوم حاجی نوروزعلی هدایت، مرحوم پهلوان ابوالحسن، سید ظاهر پرویزی و ... همچنان در سایر اماکن، خونجامگان لاله گون دیگری مانند شهدای والامقامی چون شهید ضامن علی واحدی، شهید ابوذر، شهید رضایی، شهید انجنیرامینی، شهید استاد سیدعلی" پیشتاز " (باشندۀ کابل از سادات یکاولنگ) که در آن زمان سازمان رسالت اسلامی را سامان داده بود، در مناطق شاه شهید، کارته سخی وجاهای دیگری فعالیت داشتند وصدها خداجوی اهریمن ستیز دیگری نیز وجود داشتند که در قیام پرافتخار چنداول کابل با تمامی وجود، بذل مساعی نمودند؛ اجرهم علی الله.
قیام چنداول در حقیقت اولین قیام مردم کابل است که افتخاری بر افتخارات جهاد مقدس ملت مسلمان افغانستان افزود .قرار بود این حرکت در روز دوم سرطان همزمان در سرتاسر کابل از چندین منطقه صورت گیرد اما متأسفانه غیر ازمنطقۀ چنداول از هیچ جای دیگری حرکت همسو با این خروش تاریخی صورت نگرفت.
تصمیم و روز سرنوشت
دو روز قبل از روز قیام، با دعوت مخفیانۀ سازمان دفاع از اسلام، از تمامی افراد ارتباطی، در محل شش درک کابل محفل پرشکوهی دایر گردید در این جلسه پلانهایی جهت براندازی دولت حزب دموکراتیک خلق و تشکیل کابینۀ جدید، بحث و تعهداتی صورت گرفت. شور وهلهله تمامی مجلس را فرا گرفته بود، در این اثنا جناب حجت الاسلام آقای مبین شعری را که سروده بود، به خوانش گرفت:
بیا آخوند به این طوفان چه میگی = جواب ملت حیران چه میگی
به باغ وحدت ما رخنه کردی = زخشکیی گل و بوستان چه میگی
به لفظ وامسحوا بس جنگ و دعواست = کنون با منکر قرآن چه میگی
به بازار فروش است دین و کشور = تو با این بایع نادان چه میگی
مگر در دین ما رسم د فاع نیست = دفاع از دین و از ایمان چه میگی
به زندان واعظ است و حضرت هردو= اگر کشتند تو با وجدان چه میگی
"مبین" کم نما این جنگ و دعوا= سخن با مردم بیجان چه میگی
این سروده در آن زمان طوفانی در روح و روان مجلس دمید و حاضرین با اوج احساسات آن را استقبال نموده و تصمیم گرفته شد که روز سه شنبه دوم سرطان رأس ساعت ۱۰ و۳۰ دقیقۀ صبح بعد از قرائت آیاتی از کلام الله مجید از طریق رادیو ( که مسؤلیت آن به عهدۀ آقای حسینی سنگلاخی گذاشته شد) قیام و انقلاب در سرتاسر کابل و تمامی افغانستان همزمان از طریق نظامی و ملکی آغاز گردد. غیرنظامیان با برافراشتن بیرق ها و دادن شعارها، مردم را در صحنه کشانیده و نظم بازار و اماکن دولتی را به دست گیرند و از چپاول منازل و مغازه ها جلوگیری نمایند. جهت شناسایی افراد خودی از دیگران شفر این بود که ساعت ها در دست راست بند گردد و با انگشت شصت چپ اشاره صورت گیرد. اما در روز موعود برخلاف تعهد و انتظار هیچ صدایی از جائی بر نه خاست مگر از منطقۀ مرد خیز و شهید پرور چنداول!
قرار معلوم این حرکت از جانب بعضی حلقات چپی که در این نهضت پیوسته بودند، افشا می گردد و شب همان روز در خیلی از اماکن تماس حاصل گرفته می شود تا از قیام جلوگیری صورت گیرد، اما مردم چنداول از این مسئله بی خبر بودند. انقلابیون از ساعت ۹ صبح به بعد در مساجد و تکایا به صور ت مخفی و یا دسته های محدود برای بوسیدن قرآن و زیارت علم امام حسین( ع) با دعا جهت پیروزی مسلمین و بیعت با شهدای کربلا حضور بهم می رساندند و در جاهای معینه حرکت می کردند. جوانان چنداول و عده زیادی از شیعیان کابل از مناطق کارته سخی، قلعه شهاده، دشت برچی، مراد خانی و ... گرد هم جمع شده و بیشتر در مناطق مختلف جاده میوند، یعنی در دهنه قلعه هزاره های چنداول، سینما پامیر، سه دکان چنداول، دهنه مندوی و قسمتهای سرچوک به طرف مرادخانی همراه با پارچه های سبز جهت برافراشتن پرچم، تجمع نموده بودند.
وقت موعود فرا رسید! بعد از ساعت ده صبح، دسته ای که مسئولیت خلع سلاح ساختمان چهارده طبقه سینما پامیر را داشتند، که در پشت بام آن خلقی ها مقداری سلاح و مهمات را جهت سرکوبی مردم و امنیت خودشان در این مکان انبار نموده بودند، از طرف کوچه های قرتا و چهارسوق به اطراف سینما پامیر و مقابل ساختمان نساجی مستقر گردیدند و دسته ای که مسئولیت خلع سلاح ماموریت چنداول و دیگر مراکز انتظامی محلی را به عهده گرفته بودند از باغ قاضی که محل تجمع آنها بود به طرف سه دکان چنداول، سمت مندوی و قسماً هم از کوچه های سردارجان خان و بابای خودی به طرف جاده میوند حرکت نمودند. در این قیام عده زیادی از مردم اهل تسنن دوشادوش برادران اهل تشیع شان همگام بودند. ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه، ماموریت چنداول توسط حاجی تاج محمد و همراهانشان خلع سلاح می شود که در این قضیه یکی از مامورین پولیس این حوزه قبلاً هماهنگ گردیده بود. همزمان با خلع سلاح درگیری در داخل حوزه پولیس چنداول آغاز می گردد و عمال تا دندان مسلح رژیم حزب خلق و پرچم که از قضیه تا جایی با خبر و همه جاها را تحت نظاره گرفته بود، جهت سرکوب این قیام از زمین و آسمان منطقه چنداول و جاده میوند را به رگبار گلوله بستند و چنداول در محاصره کامل رژیم کمونیستی قرار گرفت. تعداد زیادی از مردم شهید و تعداد زیادی هم مجروح و عده زیادی از مردم دستگیر می شوند. قیام کننده گان پس از دستگیری اعدام و زخمی ها و شهدا در کوچه ها و به خانه ها انتقال می یابند. مجروحین عاجل که با ضایع شدن خون زیاد از بدنشان برای امر تداوی در بعضی از شفاخانه ها انتقال می یابند، خیلی از شفاخانه ها از ترس عمال رژیم از پذیرش مجروحین ابا می ورزند.
استاد غلامعلی دلجو (استاد شیرین) از خاطرات خودش در این قیام می گوید: شهیدعباس هزاره (عباس پوچوق) وقتی که زخمی شد به علت جراحت سنگین و خونریزی زیاد تداوی آن در خانه امکان پذیر نبود؛ عده ای از جوانان چنداول آنرا به شفاخانه ابن سینا انتقال دادند. عباس، شخصیت خلیق و طبیعت شوخ داشت و حتی در حال نزدیک به احتضار هم با رفقایش شوخی و مزاح می کرد، ناگهان فریاد کشید... نزدیک است از تشنگی هلاک شوم، یک گیلاس آب بیاورید. یکی از بچه ها دنبال آب رفت، وقتی که آب را حاضر نمود و گیلاس آب را می خواست به دست عباس بدهد، عباس با خنده ملیحی گفت: آب را بگذار، همین حالا سیراب شدم. این کلمه را گفت و با لبان متبسم، جان به جان آفرین تسلیم نمود.
نشان مرد مومن با تو گویم = که چون مرگش رسد خندان بمیرد
با استفاده از سیاهی شب، شهدا دفن شدند و یا به جای دیگری انتقال داده شدند و در سپیده دم فردای آن روز از اول قلعه هزاره های چنداول تا دهنه ی سه دکان، چندین کامیون نفربری و باربری عسکری در سرک متوقف گردیدند. هر کسی که از منازل شان خارج می گردید، بدون هیچگونه تحقیق به کامیون ها سوار و به جای نامعلومی برده می شد، که اکثریت اینها از لحاظ اقتصادی از پایین ترین قشر اجتماعی محسوب می گردیدند. مانند جوالی ها، کراچی وان ها، میوه فروشان دوره گرد، دست فروش ها، دوکان داران و ... از این روز به بعد دستگیری و تصفیه طبقه روشنفکران و تحصیلکرده گان جامعه هزاره، قزلباش، بیات، سادات و سایر اقوام تشیع از تمامی نقاط شیعه نشین شهر کابل، مانند چنداول، مرادخانی، قلعچه، کارته سخی، قلعه شهاده، دشت برچی، افشار سیلو، افشار دارالامان، وزیرآباد، قلعه فتح الله خان، قلعه فتوح و ... شروع گردید، که بیش از سه هزار انسان زنده به گور و مفقود الاثر گردیدند و هزاران خانواده داغدار و بی خانمان شدند.
پیامد قیام
این قیام لکه ننگی بود بر دامان جلادان بیرحم و جنایتکاران خلقی و پرچمی که جنایاتشان در تاریخ میهن فراموش نشدنی خواهند ماند.
قیام دوم سرطان کابل، اسطوره قدرت پوشالی حزب کمونیست افغانستان را شکست و مهمترین فصل خونین مبارزه را در تاریخ کشور رقم زد. با زدودن ترس از دل شهروندان و کاشتن بذر امید و بیداری در دل آنان، سرآغاز تحولات و دگرگونی های شگرفی در تاریخ جهاد اسلامی افغانستان گردید که تاثیر بزرگی بر قیام های بعدی کابل وسایر ولایات به جا گذاشت و آرمان های ملت مسلمان ما در قالب این قیام متجلی گردید.
سرانجام، این قیام نشانگر حفظ وحدت کلمه و یکپارچگی و بیداری ملتی است که با شور و شوق، با شناخت و بصیرت عاشقانه و مشتاقانه با ندای توحید و تبر ابراهیمی شهادت را برگزیدند و راه سرخ عاشورائیان را که از کربلا آغاز گردیده بود، به چنداول کابل پیوند دادند که: یادشان گرامی .........و راهشان پر رهرو باد!
نویسنده: میرآقا حقجو؛ شخصیت آگاه سیاسی و فرد حاضر در قیام دوم سرطان جنداول