دفتر والی بدخشان میگوید که ۲۴ نفر از ۲۷ مأمور پولیس که در حمله سه روز پیش طالبان به ولسوالی یمگان اسیر شده بودند، آزاد شدند.
گلمحمد بیدار؛ معاون والی بدخشان گفت که در ادامه تلاشها به هدف رهایی سربازان، ۲۴ تن از آنان با پا درمیانی بزرگان محلی و ریشسفیدان ولسوالیهای یمگان، جرم و کران و منجان از چنگ طالبان رهایی یافتند و به خانههای خود برگشتند.
معاون والی بدخشان افزود که افراد رهاشده سرباز بودند؛ اما ۳ نفر از فرماندهان نیروی پولیس هنوز در چنگ طالبان هستند.
گروه طالبان با انتشار خبرنامهای گفته که افراد پلیس را با "وساطت بزرگان قومی در محل" رها کرده است. در خبرنامه طالبان آمده که تصمیم گیری در مورد سه نفر از مسئولان پلیس به فرماندهان ارشد این گروه واگذار شده تا در مورد آنها به قول این گروه بر اساس شریعت اسلامی برخورد شود.
این نخستین بار نیست که ریش سفیدان و بزرگان قومی میان دولت و مخالفان مسلح دولت میانجیگری می کنند و در نتیجه این میانجیگری چیزی به دست می آید که مطلوب دولت و مردم افغانستان است.
بدون شک آزادی ۲۴ سرباز پولیس از چنگ طالبان آنهم در شرایطی که آنها در نتیجه جنگ و درگیری به اسارت نیروهای طالبان درآمده بودند کار آسانی نبوده است؛ اما استفاده از ظرفیت ها و پتانسیل های محلی به دولت این امکان را داده است که سخت ترین کار ممکن را انجام دهد و در نتیجه، ۲۴ سرباز پولیس را آزاد کند.
البته در این شکی نیست که این آزادی در قبال آزادی گروه گروه از افراد تروریستی که همه روزه از زندان های دولت افغانستان بدون محاکمه رها می شوند، تفاوت فاحشی دارد. تروریست هایی که از زندان آزاد می شوند بار دیگر به صفوف مخالفان می پیوندند و به جنگ با دولت و نیروهای امنیتی و مردم ادامه می دهند.
این در حالی است که دولت می تواند مهره های خطرناک تروریست ها را حداقل تا زمانی در زندان نگهدارد که در چنین مواقعی بتواند از آنها به عنوان بدیلی برای آزادی سربازان پولیس و فرماندهان آنها استفاده کند.
با این همه، استفاده از قدرت و نفوذ ریش سفیدان و بزرگان محلی می تواند یکی از اهرم های مهم در برقراری صلح در کشور نیز به حساب آید.
دولت تاکنون به چنین اهرمی اهمیت کمتری داده است. این در حالی است که شواهد آشکاری وجود دارد که نشان می دهد طالبان ریشه های نیرومندی در میان مردم نیز دارند و اگر این ریشه ها به خوبی شناسایی و با آنها به صورت منطقی و حساب شده تعامل یا تقابل صورت گیرد، بعید نیست که این امر به برقراری امنیت در کشور کمک شایان توجهی نماید.
ریش سفیدان و بزرگان محلی بدون شک، یکی از همین اهرم های مهم و نیرومند هستند.
آنها یا خود با طالبان ارتباط دارند و یا اینکه به مثابه رابط میان نیروهای طالبان، مردم و دولت عمل می کنند و طالبان نیز نمی تواند بدون توجه به آرا و خواسته های آنان به اهداف خود دست یابند. به همین دلیل، بیشتر از دولت، به خواسته های ریش سفیدان محلی بها و اهمیت می دهند.
طالبان، هم به دلیل ساختار سنتی و قبیله ای شان و هم از نقطه نظر بالا بردن قدرت نفوذ و تحمل پذیری شان برای مردم و نیروهای محلی، به همکاری و ارتباط با ریش سفیدان و بزرگان قومی نیاز دارند.
بزرگان قومی نیز وقتی می بینند آنچه را از دولت می خواهند تامین و برآورده نمی شود و یا حداقل به خواسته های آنها از سوی دولت، کمتر توجه می شود، ناگزیر به همکاری و ارتباط با طالبان تن درمی دهند و این امر، قدرت و نفوذ دولت در محلات را کاهش می دهد.
با این حساب، همکاری طالبان و ریش سفیدان محلی یک همکاری متقابل است. اگر دولت بتواند با زیرکی و هوشمندی مدیریت این رابطه را به دست بگیرد و به بخشی از خواسته های ریش سفیدان توجه نشان دهد، این امر بدون تردید، موجب ایجاد صلح در ابعاد کوچک محلی شده و تعمیم این الگو به سراسر حوزه های ناامن کشور، موجب ایجاد شبکه ای از همکاری های صلح آمیز محلی و در نهایت شکل گیری یک صلح فراگیر خواهد شد.
افزون بر این، این مساله می تواند به همکاری بخشی از مردم و ریش سفیدان آنها با طالبان پایان داده و قدرت دولت در محلات را افزایش دهد.
در سوی دیگر، دولت با گسترش همکاری و ارتباط خود با عناصر ذینفوذ محلی می تواند آندسته از کسانی که زیر نام طالبان و... دست به آشوب و ناامنی و خودسری می زنند را به راحتی سرکوب کند، بدون آنکه این اقدام، واکنش عمومی مردم محل و ریش سفیدان را برانگیزد.