این که هوا گرم شده و با گرمی آن، طالبان به شدت حملات شان افزوده، درست و اینکه آنان توانسته اند با چندین و چند عدد از این گونه حمله ها در میان مردم ایجاد رعب و وحشت کنند، درست و حتی اینکه طالبان توانسته اند با انجام این گونه حملات و عملیاتهای دهشتبار و غیر انسانی، از خود و رهبری و گروه خویش در سطح افغانستان و منطقه، چهره های رعب آور و خوفناکی به نمایش بگذارند، باز هم درست بوده و واقعیت نیز دارد.
اما پرسش اساسی و اصولی این است که انصافاً و در واقع آیا با یک یا ده و یا صدها مورد از حملات مذکور که هر شب و روز در گوشه و کنار کشور به وسیله طالبان و مخالفان مسلح، انجام می گیرد و هر بار قسمتی از آبادی های وطن تخریب شده و تعدادی از هموطنان بی گناه ما کشته و زخمی می شوند، می توان دولت و حکومتی را از میان بر داشت و نظام و سیستمی را از هم فرو پاشید؟!
تا کنون بیش از دهها مورد اتفاق افتاده که طالبان و مخالفان مسلح، بر علاقه داری و یا ولسوالی ای مسلط شده اند؛ اما به قول معروف:” پای شان گرم نیامده” که نیروهای اردو و پولیس کشور و با یک یورش نه چندان جدی و فراگیری، خاک آنان را به توبره کشیده و بیرون شان رانده اند.
باز پس گیری یمگان بدخشان در کمتر از چند روز، فقط نمونه بسیار کوچک از توانمندی نیروهای مسلح پولیس و اردوی کشور در برابر عمال و مزدوران دولت و استخبارات همسایه جنوبی ما است. البته این واقعیت، چیزی نیست که مخالفان مسلح و خط دهندگان خارجی آنان از آن بی اطلاع باشند و ندانند که نمی شود با این گونه تحرکات و حملاتی، نظام و حکومتی را شکست داد.
اما آنان تمام امید و انگیزه شان در کش دادن ناامنی ها و پر دامنه ساختن آن در سراسر کشور است تا در سایه آن بتوانند بر دولت و ملت افغانستان و نیز حامیان منطقه ای و خارجی آنان فشار بیاورند که در صورت نادیده گرفتن منافع آنها و نیز میدان دادن به رقبای منطقه ای آنان، دولت و ملت افغانستان نیز روز خوشی را نخواهند دید و این اوضاعِ نا بهنجار و رقت انگیز، همچنان ادامه خواهد داشت.
با تاسف باید گفت که حضور طالبان و همراه با فعالیتهای تخریبی و شرارت بار آنان، به عنوان اهرم فشارِ فوق العاده قوی و کارساز در اختیار دولت پاکستان قرار گرفته است و آنان هر زمان که بخواهند از این اهرم در برابر دولت و ملت افغانستان، استفاده می کنند؛ چنانکه تا کنون کرده اند و پس از این نیز از آن حربه سود خواهند برد.
در برابر، درد و غصه ای که وجود دارد این واقعیت تلخ و دردناک است که تعدادی از هموطنان ساده و کوته فکر ما، فریب دستگاه جهنمی استخبارات کشور همسایه جنوبی را خورده و به گمان آنکه پاکستان یک کشور اسلامی بوده و مقامات اسلام آباد آنان را در رساندن به امارت اسلامی در افغانستان یاری می کنند، نیروی فکر و امکانات مادی و معنوی خویش را در اختیار (آی.اس.آی) قرار داده و برای احیای منافع استعماری پاکستان، کشور و مردم خویش را به خاک و خون می کشند!.
طالبان چه بخواهند و چه نخواهند و چه خوش شان بیاید و چه برای آنان مکروه باشد، در شرایط فعلی، فلسفه وجودی آنان، خلاصه شده در خدمتِ به منافع استعماری و نامشروع دولت و استخبارات همسایه جنوبی ما یعنی پاکستان! و این خدمت رسانی آنان به پاکستان نیز به یک سنت و قانون جبری و غیر اختیاری در آمده است و به گونه ای نیست که هر زمان که بخواهند، بتوانند خویش را از آن گردونه خطر خیز نجات دهند و کاری را انجام بدهند که دل آنان می خواهد!.
تجربه ثابت ساخته که مخالفان مسلح دولت با اشاره پاکستانی ها زنده اند و با اشاره و فرمان آنان نیز سر بریده می شوند و خبر اخیر رسانه ها مبنی بر ترور برخی از فرماندهان برجسته طالبان بدست پنجابی های پاکستانی، خود روشن ترین دلیل بر این ادعاست.
به نظر می رسد زمان آن رسیده باشد که طالبانی که اصل و ریشه افغانی دارند و به نوعی خود را وام دار این آب و خاک می دانند، راه خویش را از بی راهه پاکستان و استخبارات جهنمی آن جدا کنند و تا خیلی دیر نشده، به آغوش ملت محروم و ستمدیده خویش بر گردند.
طالبان و مخالفان دولت اگر از حکومت ناراضی اند و از بی عدالتی و اجحاف حاکم در جامعه رنج می برند و یا از وفور فساد و فحشای اداری و دولتی، قلب آنان به درد آمده و فقر و بیکاری مفرط، آنان را راهی کوه و بیابان وطن کرده است؛ باید بدانند که این تنها آنان نیستند که از این نابسامانی های طاقت فرسا و استخوان سوز، در تب و تابند؛ بلکه بخش بزرگی از مردم افغانستان با این مشکلات و معضلات دست و پنجه نرم می کنند و به قول معروف:” می سوزند و می سازند” و علاوه بر همه ی اینها، ظلم و ستمی که از ناحیه شما و حملات انتحاری و انفجاری تان بر آنان تحمیل می شود، را نیز با بردباری و بیچارگی، پذیرا شده، تحمل می کنند!.
سخن آخر مردم افغانستان به طالبان و تمامی مخالفان مسلح این است که اگر سخن خدا و خلق خدا را گوش دادید و بر گشتید به آغوش پر مهر مردم و میهن تان که هم خدا را راضی کرده اید و هم در دل مردم تان جای خواهید گرفت و اما اگر همچنان راه شیطان و استخبارات جهنمی پاکستان را ادامه داده و همچنان با خون و اتش و ویرانی، به مردم و کشور خویش حمله ور شدید، پس بدانید که اولاً هیچگاهی به حکومت و قدرت نخواهید رسید و در ثانی، عمر تان در دامنه کوهها و دشتهای بی آب و علف سرحدات افغانستان و پاکستان، به بی حاصلی و بی ثمری کامل، تلف شده و روز یا شبی نیز به دست اولاد خلف این آب و خاک، به هلاکت خواهید رسید و صد البته که هیچ چشمی از جنس پاکستانی، به کشته تان نخواهد گریست!.