چند روزی است که برادران ناراضی عملیات بهاره خویش بنام”خیبر” را در سراسر کشور راه اندازی کرده اند.
این عملیات که دقیقاً در آستانه برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در کشور آغاز شده و قطعاً تا آخر آن ادامه خواهد داشت، مردم را به شدت نگران کرده است.
نگرانی مردم زمانی بیشتر می شود که رسانه های افغانستان خبری را منتشر می کنند مبنی بر خشمگین بودن دولت همسایه جنوبی ما از ناکامی طالبان در بر هم زدن اوضاع کشور در زمان برگزاری دور اول انتخابات ریاست جمهوری در کشور.
مردم از این هراس دارند که طالبان و مخالفان مسلح دولت، برای جبران شکست شان در دور اول و گرفتن انتقام از مردم، در دور دوم توانایی خویش را به رخ دولت و مردم افغانستان کشیده و به دستور جنرالهای آی.اس.آی، تا می توانند اوضاع کشور را آشفته و ناامن جلوه دهند تا دیگر کسی جرئت اشتراک در پای صندقهای رای را نداشته باشد.
البته برخی از آگاهان در زمینه نظر متفاوتی دارند و بر این باوراند که ناامنی ها در آستانه برگزاری دور دوم انتخابات تا اندازه ای حساب شده و مهندسی شده است. این دسته از آگاهان معتقدند که حلقاتی هم در دولت و هم در حکومت وجود دارند که از وضعیت کنونی حاکم در کشور سود می برند و در نتیجه طولانی شدن زمان انتخابات برای آنان از دو ناحیه می تواند سود آور و مغتنم باشد.
جهت اول آن است که با انتخابات و حواشی آن نه به عنوان یک پروسه و برنامه ملی که به عنوان یک پروژه و فرصت مالی- اقتصادی، برخورد می شود و با این رویکرد هر اندازه که زمان انتخابات طولانی تر باشد و انتخابات به دور دوم و حتی سوم هم برود، دوام پروژه بیشتر و سود حاصل از آن نیز چند برابر خواهد بود.
اما جهت دوم این است که از جانب همان حلقات سعی بر آن است تا با پیروزی یکی از دو تیم پیشتاز در انتخابات، مسئولیت امضای پیمان امنیتی از دوش حکومت کنونی برداشته شده و بر شانه های تیم پیروز انتخابات ریاست جمهوری، سنگینی کند و حلقات مذکور ترجیح می دهند تا امضا کننده این بارِ پیمان با اجانب نه از قوم پشتون که از سایر اقوام دارای نفوس بیشتر در افغانستان باشد.
بنائن اگر زمان انتخابات طولانی و پر جنجال باشد، حلقات خاص به آسانی به هر دو مراد شان نائل می شوند و کسی هم نمی تواند نسبت به روند جاری اعتراض و انتقادی داشته باشد؛ چرا که عمل طبق قانون اساسی کشور، توجیهی است که حلقات مذکور در برابر مخالفان آرای خویش، آماده دارند.
گمانه ای نیز وجود دارد مبنی بر آنکه بدامنی ها در کشور خود بهانه ای باشد و شود برای عدم برگزاری دور دوم انتخابات و در نتیجه، مراجعه شود به نتیجه ای که در دور اول انتخابات بدست آمده و همان، میزان و معیار قرار داده شود برای انتصاب یکی از دو نامزدی که بیشترین آرا را از آن خود کرده برای احراز پست ریاست جمهوری و اگر چه ۵۰ به علاوه ۱ در صد آرا را هم اخذ نکرده باشد.
اینها همه فرضیه ها و گمانه هایی اند که خیلی نمی توان بر درستی و نادرستی آنها اعتماد کرد و اما اینکه بدامنی در شرایط کنونی و به خصوص در آستانه دور دوم انتخابات، به عنوان هیولای ترسناک و وحشت آوری در برابر روندگان به دور دوم و رای دهندگان، قد علم کرده، جای هیچ گونه شک و تردیدی نیست.
البته این را هم نباید از نظر دور داشت که پدیده بدامنی و گاهاً ناامنی در دور اول انتخابات نیز وجود داشت و مردم با امکان و احتمال بالای خطر مرگ و معیوب شدن بود که با گامهای آهنین و عزمی پولادین، به انتخاب رئیس جمهور آینده خویش به پای صندقهای رای رفتند و خواستند تا خود سر نوشت شان را به دست خویش رقم بزنند.
با تمام این حرفها، به نظر می رسد برای مردم کشور راهی به جز اشتراک وسیع و گسترده در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نمانده است و با تمام مثبت نگری ها و منفی اندیشی هایی که از این و آن سوی مخابره می شود، مردم لااقل با واقعیتی می توانند امیدوارانه و دلگرم به دور دوم انتخابات هم وارد شوند که در دور اول وارد شدند و نتیجه نسبتاً شیرین آن را هم لمس کردند.
اگر شرکت در دور دوم انتخابات برای مردم ما هیچ سودی نداشته باشد، لااقل این سود و ثمر را خواهد داشت که آنان را در برابر دولت و جهانیان، پیروز همیشه میدانها و حرکتهای مدنی و انسانی، معرفی و برجسته کند و مارک بسیاری از نسبتهای ناروا را از پیشانی بلند و نجیب آنها بزداید.
به علاوه آنکه اگر بخواهیم بر خلاف دیدگاههای بالا اندکی خوشبینانه تر به قضایا نگاه کنیم، شاید دور دوم آخرین فرصتی باشد برای مردم آگاه و همیشه در صحنه افغانستان تا بتوانند طلسم قوم گرایی و عشیره پرستی های منحط و جاهلانه را برای ابد به زباله دان تاریخ فرستاده و با دست همت و اراده خویش، افغانستان و دولت و حکومتی را پایه گذاری کنند که در آن به همه اقوام و نژادهای ساکن در کشور، به گونه یکسان و آن گونه که دین مبین اسلام توصیه نموده، نگاه و پرداخته شود.