در افغانستان تاکنون آمار دقیقی در زمینه شمار افراد معتاد به مواد مخدر وجود ندارد؛ همانگونه که در هیچ زمینه ای آمار دقیقی در دست نیست؛ اما به نظر می رسد اکنون بحران اعتیاد در کشور به درجه ای از اهمیت و تاثیرگذاری رسیده که بتوان آن را یکی از بزرگ ترین بحران های اجتماعی به حساب آورد. بحرانی که به نظر می رسد هیچ اداره ای خود را مسئول رسیدگی به آن نمی داند و مشخص نیست که کدام نهاد مسئول باید به این وضعیت اسفبار و البته عمیقا نگران کننده و خطرناک پایان دهد.
زندگی شماری از جوانان معتاد به مواد مخدر در اماکن عمومی و محلات شلوغ و مزدحم کابل؛ پایتخت در ذهن هر بیننده ای این گمانه را ایجاد می کند که به نظر می رسد دولت و مردم افغانستان اکنون این واقعیت تلخ را پذیرفته اند که معتادان نیز طیفی از جامعه افغانستان هستند و همانند هر شهروند عادی دیگر حق دارند آزادانه به خرید و فروش و مصرف مواد مخدر بپردازند و هریک از شهروندان جوان کشور نیز اگر بخواهد می تواند با دسترسی آسان به مواد مخدر رو به اعتیاد بیاورد و به عضویت این مجموعه عظیم و البته رو به افزایش و گسترش بپیوندد.
در این شکی نیست که اعتیاد فی نفسه جرم نیست و نباید با معتادان نیز همانند مجرمانی برخورد کرد که با ارتکاب جرم و برهم زدن نظم و امنیت اجتماعی و نقض قوانین کشور، می بایست مورد محاکمه و مجازات قرار گیرند و اعتیاد خود نوعی مجازاتی است که این محکومان بدون جرم و بدون محاکمه مستحق و مستوجب تحمل آن هستند؛ اما متاسفانه نگاه به معتادان و پدیده اعتیاد در افغانستان اغلب مبتنی بر همین نگرش است و دید کلی مردم و حتی دولت افغانستان نسبت به این بحران بر همین اصل استوار است؛ این در حالی است که نه اعتیاد جرم است و نه کسانی که بنا به هر دلیلی به این عمل روی آورده اند مجرمان و محکومان ابدی هستند که تا ابدالآباد می بایست بار گناهی را تحمل کنند که شاید خود هیچ تقصیری در انجام آن نداشته اند و این شرایط بد زندگی، ناکارآمدی دولت، نبود اشتغال، فقر فرهنگی، مهاجرت و... بوده است که زمینه ساز چنین مصیبت عظیم برای آنان گردیده است.
دولت افغانستان نیز هیچ مسئولیتی را در این زمینه نمی پذیرد و هر از گاهی اگر در یکی از شهرهای کشور، شفاخانه ای به منظور مداوای معتادان ایجاد می گردد نیز امکانات آن به اندازه ای محدود است که معتادان یک شهر را نیز نمی تواند به صورت همزمان تحت پوشش خدمات درمانی خویش قرار دهد.
این در حالی است که در تشکیل حکومت افغانستان، وزارتی به نام وزارت مبارزه با مواد مخدر وجود دارد که وظیفه رسمی و قانونی آن مبارزه با مواد مخدر و موضوعات جانبی آن مانند اعتیاد و... است.
براساس گزارش ها این وزارت به منظور مبارزه با مواد مخدر به اکثر ولایات کشور تنها یک میلیون دالر اختصاص داده است؛ پولی که با توجه به بودجه ای که این وزارت دریافت می کند و نیز حجم مشکلاتی که در زمینه مبارزه با مواد مخدر و موضوعات دیگر ناشی از آن مانند اعتیاد و... وجود دارد، بسیار اندک و ناکافی است.
از سوی دیگر، هنوز و بعد از ۱۳ سال از ایجاد اداره کنونی، یکی از مناظر دیدنی کابل؛ پایتخت، معتادانی هستند که در معابر عمومی، زیر پل ها و نقاط پر رفت و آمد و مزدحم شهر، زندگی می کنند و هیچ نهادی به صورت جدی و پیگیر به دنبال انتقال آنها و اسکان شان در یک منطقه خاص دور از شهر و تحت مراقبت دولت نیست؛ بنابراین زیستگاه های معتادان در شهر کابل یکی از دیدنی ترین مناظر پایتخت است که همه روزه توجه شمار قابل توجهی از مردم را به خود جلب می کند. این امر افزون بر اینکه برای وجهه و جایگاه یک پایتخت بسیار زننده و شرم آور است؛ از نظر تبعات سنگین اجتماعی نیز با عادی جلوه دادن پدیده اعتیاد و نیز وسوسه شدن افراد به ویژه جوانان و نوجوانان به مصرف مواد مخدری که هیچ محدودیتی در زمینه دسترسی به آن وجود ندارد، پیامدهای بسیار مخرب و ویرانگری در پی خواهد داشت.
اعتیاد اکنون یکی از مدهش ترین خطرات اجتماعی در افغانستان است؛ خطری که شاید اطلاق عنوان قتل عام خزنده در مورد آن، هرگز اغراق آمیز نباشد.
با این حساب، به نظ می رسد هنوزهم برای مهار این مرگبارترین و خزنده ترین بحران اجتماعی در کشور، دیر نشده است و هرچه زودتر باید به این بحران مدهش و مرگ آفرین پایان داد.