رئیس جمهور کرزی گفت که تامین اهداف افغانستان در پیمان امنیتی و دریافت ضمانت برای تحقق این اهداف را وظیفه خود می دانم و تا محقق نشدن این امر، اجازه امضای آن را نمی دهم.
رئیس جمهور افزود که هر اندازه این سند منافع امریکا را تامین می کند، همانقدر باید منافع مردم افغانستان نیز تامین شود و قبل از امضای موافقتنامه امنیتی، باید از آینده مصونیت، امنیت و صلح ملت افغانستان اطمینان کامل به دست آورم.
وی افزود که با توجه به اینکه اوباما به ما اطمینان داده بود، به خانه های افغانها، مانند خانه های اتباع امریکایی احترام خواهد گذاشت، پس از دو یا سه روز از برگزاری لویه جرگه، شاهد بودیم که منزل یک خانواده افغان در هلمند مورد حمله قرار گرفت و به همینگونه در روز برگزاری جرگه به شماری از خانه ها در نورستان از سوی نیروهای خارجی حمله شد و غیرنظامی در آن به شهادت رسیدند.
کرزی با بیان اینکه وعده های اوباما، واقعیت ندارد گفت مردم افغانستان خواستار قطع حملات نیروهای خارجی اند و تعهداتی که داده می شود، باید واقعی باشد، نه فقط حرف.
به گفته وی، ارزش جان یک فرد افغانستانی کمتر از جان یک امریکایی نیست.
اظهارات تازه آقای کرزی نشان می دهد که او هنوز و به رغم فشارهای سنگین امریکا برای امضای پیمان امنیتی به دنبال دست یافتن به تعهداتی است که طی ۱۲ سال گذشته وجود نداشته است.
آقای کرزی به گونه ای در رابطه به این تعهدات، سخن می گوید که به نظر می رسد تازه متوجه شده است که امریکا ۱۲ سال تمام مستمرا دست اندر کار نقض سیستماتیک آن تعهدات بوده است.
رییس جمهور با این موضع گیری ها تلویحا اذعان و اعتراف می کند که طی ۱۲ سال گذشته امریکا به صورت سیستماتیک حقوق مردم افغانستان را نقض کرده، حاکمیت ملی این کشور را نادیده گرفته، به خانه های مردم یورش برده و در نگاه امریکایی، جان یک امریکایی بسیار بسیار ارزشمندتر از جان یک افغانی است.
اینها واقعیت های تلخی هستند که حتی اگر آقای کرزی نیز به آنها تلویحا یا مستقیما اعتراف نکند به صورت گسترده در رفتارشناسی امریکایی ها در افغانستان مشهود و ملموس است؛ اما اینکه اکنون آقای کرزی سخن از این مسایل به میان می آورد می تواند معانی عمیقی داشته باشد.
شماری از ناظران می گویند که رییس جمهور بخشی از قدرت سیاسی خود طی ۱۲ سال گذشته را مدیون حمایت های بلافصل امریکا به ویژه در زمان قدرت و سلطه جمهوری خواهان بر کاخ سفید بود؛ اما اینک در پایان راه و به ویژه در آستانه امضای یکی از درد سرسازترین اسناد همکاری های دوجانبه یعنی پیمان امنیتی، او در پی آن است؛ تا نماینده مردمی باشد که طی ۱۲ سال گذشته، غایب بزرگ رابطه رییس جمهوری و امریکا بودند.
آقای کرزی از قضا، سخن منطقی و درستی را مطرح می کند و می گوید که افغانستان و امریکا در امضای پیمان امنیتی باید دارای حقوق و امتیازات برابر باشند.
این نکته مهمی است؛ نکته ای که به نظر می رسد کمتر کسی به آن توجه کرده است. به راستی هدف امریکا از امضای پیمان امنیتی با افغانستان و حضور درازمدت آن کشور در افغانستان چیست؟
در متن پیمان امنیتی جز آنکه به مصونیت ها، دایره اختیارات و صلاحیت ها و همچنین محلات استقرار نیروهای امریکایی پرداخته شده، اشاره ای به اینکه امریکا از ایجاد پایگاه و استقرار نیرو در افغانستان به دنبال چه هدفی است نشده است؛ با این حساب چگونه می توان از حقوق و امتیازات برابر امریکا و افغانستان در پیمان امنیتی سخن گفت؟
آیا قانع کننده و منطقی است که گفته شود امریکا به منظور مشوره دهی، آموزش و کمک به نیروها افغان و همچنین مبارزه با تروریزم، اصرار دارد پیمان امنیتی تحت هر شرایطی به امضا برسد؟!
ممکن است آنچه امریکا از امضای این سند در پی دست یافتن به آن است با آنچه افغانستان به دنبال آن است به لحاظ ارزش گذاری مادی، معنوی و استراتژیک، اساسا قابل مقایسه نباشد.
با این حال، نباید نادیده گرفت که اصرارها و پافشاری های آقای کرزی حتی اگر نتواند به دستیابی افغانستان به حقوق واقعی و برابر خود در امضای این پیمان و یا عدم امضای کامل این پیمان یکجانبه منجر نشود، می تواند به معنای دغدغه نسبی او در حفط منافع ملی و مصونیت جان و مال و ناموس و ارزش های دینی مردم افغانستان از دستبرد و تعرض و تجاوز و توهین نیروهای امریکایی باشد.