“رسانه ها از گشایش دفتر برای طالبان، این بار در ترکیه و یا عربستان می دهند.
به گفته یک مقام پاکستانی، نوازشریف صدر اعظم این کشور و حامد کرزی؛ رئیس جمهوری افغانستان به منظور پایان جنگ و برقراری صلح در افغانستان بر روی یک میکانیزم به توافق رسیده اند.
به گزارش رسانه به نقل از وبسایت پشتو زبان تاند، این مقام پاکستانی به روزنامه تریبیون گفته است، بر اساس این توافق بزودی دفتر طالبان در ترکیه و یا عربستان سعودی افتتاح می شود.
این مقام پاکستان بدون ذکر نام خود به تریبیون گفته است که پیشنهاد مطرح شده از سوی حامد کرزی مبنی بر گشایش دفتر طالبان در پاکستان از سوی نواز شریف پذیرفته نشده اما بر تاسیس دفتر سیاسی طالبان در عربستان یا ترکیه تاکید کرده است.”
بر رغم وجود خوشبینی ها در میان حکومت گران و حلقاتی از آگاهان و سیاست مداران وابسته به حکومت نسبت به گشایش دفتر برای طالبان در عربستان و یا ترکیه، به نظر می رسد این طرح افغاننستانی- پاکستانی، چندان هم که می نماید، سهل و آسان نیست.
ظاهر امر چنان نشان می دهد که دو دولت افغانستان و پاکستان و البته به دور از چشم امریکا و متحدان غربی آن، روی طرحی تلاش شان را متمرکز کرده اند که طبق آن، نخست دفتری برای طالبان در عربستان و یا ترکیه ایجاد شده و پس از آن دولت پاکستان با استفاده از نفوذ خویش در میان رهبران این گروه، آنان را بر سر میز مذاکره با دولت افغانستان حاضر می سازد.
سر باز زدن رییس جمهور کرزی از بستن پیمان امنیتی با امریکا شدیدا این گمانه را تقویت می کند که حامد کرزی ترجیح می دهد تا به جای بستن یک پیمان سراسر خطر و درد سر ساز با ایالات متحده، به سازش با همسایگان و کشورهای منطقه روی بیاورد.
سکوت تا کنون سخنگویان طالبان، نشانگر این واقعیت است که آنان نیز از برنامه تنظیم شده به وسیله مقامات پاکستانی، چندان هم ناراضی نیستند و به نظر می رسد دفتر مذکور به همین زودی ها در یکی از دو کشور یاد شده و با حضور نمایندگانی از چهار کشور عربستان، ترکیه، پاکستان و افغانستان باز خواهد شد.
اگر فرض را بر این بگذاریم که دفتر طالبان بدون هماهنگی با مقامات امریکایی و بالاتر با هدف مخالفت با پیمان امنیتی و دهن کجی به آنها و از سوی دو رییس جمهور پاکستان و افغانستان، گشایش میابد، باید مطمئن بود که این خود می تواند آغاز بحران جدید و مهار ناپذیری را به مردم افغانستان هشدار دهد.
به نظر می رسد عبور از کمند شرارت امریکایی ها بیشتر از گذشتن از سد شرارت پاکستانی ها، سخت و جان فرسا باشد. اوضاع کنونی عراق که شب و روز مردم آن با خون و آتشِ انتحار و انفجار عجین شده، شاید درس عبرتی مناسبی باشد برای دولتمردان ما مبادا برای نجات از شر امریکایی ها، به دامن جنایت و شرارت مقامات پاکستانی، پناهنده شوند.
آنچه واضح است برای مقامات کاخ سفید ابداً پذیرفتنی نیست که دولتهایی چون پاکستان و افغانستان، آنها را دور بزند. کمترین اقدام امریکا علیه دو دولت پاکستان و افغانستان، قطع کمکها و به دنبال آن گسیل سیل آسای نیروهای جنایت کار القاعد به این دو کشور و به خصوص افغانستان خواهد بود.
اقدامی که امریکایی ها و با هدف انتقام از دولت و مردم عراق در آن کشور اسلامی انجام دادند و با به اجرا گذاشتن گزینه”صفر” و به وسیله القاعده و بقایای رژیم بعث، عراق را به جهنمی از خون و آتش تبدیل کردند!.
تمام این پیامدها در صورتی است که پاکستان و افغانستان بدون مشوره و هماهنگی با مقامات کاخ سفید، اقدام به سازش و مصالحه با طالبان کنند. اما بنا بر باور برخی دیگر از آگاهان، بسیار دور از ذهن است که نواز شریف و به خصوص کرزی، بدون رخصت گرفتن از دولتمردان امریکایی، دست به اجرایی کردن این برنامه زده باشند.
از دیدگاه این دسته از آگاهان، مخالفت رییس جمهور کرزی با امضای پیمان امنیتی با امریکا، نمی تواند زیاد جدی باشد و کرزی این بازی مخالفت را تا زمانی طول خواهد داد که قابلیت طول دادن را داشته باشد و به اصطلاح معروف: وی” تا زمانی ناز خواهد کرد که نازش خریدار و بازار داشته باشد” و اما به محض آنکه احساس کند که زمان ناز به پایان خودش نزدیک می شود، بلافاصله دست نیاز به سوی متحدان امریکایی و غربی دراز خواهد کرد!.
از همه اینها که بگذریم به نظر می رسد گشایش دفتر دیگربار برای طالبان، بازی جدید و تخدیر کننده ای برای مردم افغانستان، بیش نیست. دقیقاً مانند سایر بازیهایی که تا کنون وجود داشته و در آینده نیز وجود خواهد داشت.
گمان بر این است که وضعیت فعلی حاکم در افغانستان، بر اساس نقشه و برنامه ای است که از سوی برنامه ریزان امریکایی، غربی و منطقه ای برای دولت و مردم افغانستان، تهیه و تنظیم شده است.
گویا اجماعی وجود دارد که افغانستان و مردم آن بایستی در همین اوضاع و شرایط امنیتی و اقتصادی، همواره گرفتار بوده و در جا بزند تا فرصتهای رشد همه جانبه از این مردم مستعد و کوشا گرفته شده و در پرتو آن، کشورهای رقیب و استعماری منطقه و برخی از همسایگان، به امنیت و رفاه مناسب دست پیدا کنند.