همانگونه که پیش بینی می شد، امریکایی ها، عراق را با یک جراحی ناقص با وضعیت سخت درمان رها کردند، افغانستان نیز شرایط مشابهی دارد و پس از چندین سال جنگ به اعتراف امریکا و کشورهای هم پیمان اشغال این دو کشور، وعده های برقراری دموکراسی و آرامش ثبات و از نابودی تروریسم عملی نشد
به گزارش خبرگزاری آوا، در آخرين آمارها از تلفات عمليات تروريستي عراق در يك ماه گذشته، گفته شده كه ۸۰۰ شهروند عراقي قرباني اقدامات تروريستي القاعده شده اند و چهارشنبه گذشته نيز ۱۶ تن از اعضاي دو خانواده در لطيفه در جنوب بغداد قتل عام شدند و اين شرايطي است كه امروز به ملت عراق تحميل شده است.
افغانستان نيز مانند عراق هر روز شاهد كشته های بسیاری ناشي از فعاليت گروههاي تروريستي است و هر روزه بر جمع صدها هزار كشته و مجروح اشغال اين كشور افزوده مي شود.
اكنون ۱۰ سال پس از ماجراجويي جرج بوش كه منشور ملل متحد و قوانين قراردادي و عرفي بين المللي را نقض كرد و بدون مجوز به شوراي امنيت سازمان ملل به عراق حمله ور شد، مي گذرد و اين كشور همچنان اسير تروريسم است و زندگي به وضعيت طبيعي باز نگشته است.
نه تنها اوضاع بهبود نيافته، بلكه اختلافات سياسي و طايفه اي در روند سياسي، عراق را در ورطه هولناكي فروبرده است.
اكنون با توجه به اين دو تجربه ناكام جنگي امريكا، بايد پرسيد چه كسي پاسخگوي كشته شدن بيش از يك ميليون نفر و آوارگي ميليون ها تن ديگر در افغانستان و عراق است؟
بايد پرسيد: تسليحات كشتار جمعي مورد ادعا در عراق كجا بود؟ دموكراسي براي مردم عراق و افغانستان كجا است و زندگي طبيعي براي مردم اين كشورها چه هنگامي عملي خواهد شد؟
هرچند عراقي ها و افغانستانی ها پيش از دو جنگ تحميل شده، زير سايه ديكتاتوري ها و شرايط نامناسب زندگي مي كردند، اما اكنون در سايه مرگي كه هر لحظه در كمين خود و فرزندانشان است، زندگي را نمي فهمند.
از نگاهي ديگر، سياست هاي خاورميانه اي امريكا، سبب شده القاعده و ساير گروههاي بنيادگراي تروريست را نه تنها در عراق كه در سراسر خاورميانه و بسياري از مناطق آفريقا پراكنده كرده است و وضعيت جاري، بطور جدي جوامع اين منطقه حساس و راهبردي جهان را تهديد مي كند.
القاعده از سال ۲۰۰۳ بخش بزرگي از نيروي خود را از افغانستان و پاكستان به عراق انتقال داد كه بي شك اين جابجايي ها زير نظر نظاميان امريكايي انجام مي گرفت و افزون بر اشغالگران، اين گروه و وابستگان القاعده عاملان جنايات صورت گرفته در تمامي اين سال ها محسوب مي شوند.
اكنون نيز سوريه از حدود سه سال پيش با مداخله بازيگران بين المللي و منطقه اي، اسير در يك جنگ داخلي تحميل شده، به دليل از كنترول خارج شدن مرزها، به محل تجمع و تمركز همين گروهها تبديل شده است.
در چارچوب راهبرد بحران آفريني منطقه اي، امريكايي ها يك حمله شيميايي با عامليت نامشخص و بدون توجه به الزام ارائه گزارش بازرسان شيميايي سازمان ملل را بهانه قرار داده اند تا ماجراجويي جديدي را در خاورميانه انجام دهند.
از نگاه کمپ ضد سوري، اصلا مهم نيست كه چه كسي از اين تسليحات استفاده كرده است؟ چرا كه پيش از تعيين عامل حمله، ساز و برگ جنگ مهيا شده بود.
به بازرسان سازمان ملل هم گفته اند كه لازم نيست تعيين كنيد چه كسي از اين سلاح استفاده كرده است؟.
گويا قرار است به هر قيمتي و به هر بهانه اي اين حمله صورت گيرد، همه چيز در اين ماجرا هم يك سير غيرمنطقي از خود نشان مي دهد. همه دنيا مخالف اين حمله هستند و حتي پاپ هم پيام مي دهد كه اين حمله بي حاصل است.
مدارك زيادي هم وجود دارد كه نشان مي دهد، اين حمله شيميايي به احتمال قوي مي تواند كار گروههاي تروريستي باشد. اما امريكا و چند كشور منطقه يعني عربستان و تركيه و قطر همگام شده اند كه به قيمت نابودي منطقه، سوريه را به كام خود بكشانند.
گويي راه ديگري براي جلوگيري از نقض حقوق انساني و مجازات عاملان آن در سوريه وجود ندارد، و هيچ راهكار غير نظامي قادر به حل بحران نيست.
گروههاي مخالف ميز مذاكرات براي نشست هاي برنامه ريزي شده گفت وگوها مانند كنفرانس ژنو ۲ نيز اهميتي قائل نيستند.
امريكايي ها گوش هاي خود را محكم گرفته و چشم هاي خود را بسته اند. تنها چيزي كه مي ماند، اينكه جامعه بين المللي مقامات كاخ سفيد و هم پيمانانش را در معرض پرسش آيندگان قرار دهد. بايد از آنان پرسيد آيا مسووليت تبعات و عواقب مداخله نظامي را مي پذيرند و اساسا چه تضمين هايي مي دهند كه با اين حمله، اوضاع سوريه بهتر شود؟.
- اينكه چه تضمين هايي وجود دارد كه سوريه به عراقي ديگر تبديل نشده و اسير اختلافات و جنگ هاي قومي نشود؟
- امريكايي ها چه تضميني مي دهند مبني بر اينكه دامنه بحران و ناامني ها به ساير كشورهاي منطقه و حتي اروپا كشيده نشود؟
- مسووليت خون هاي ريخته شده بيشتر اين ماجراجويي ها را چه كساني مي پذيرند؟
- آيا عربستان كه همراه قطر تاكنون هزينه هاي اقدامات غيرقانوني ضدسوري را تقبل كرده است، يا تركيه كه براي حمله به سوريه بي تابي مي كند، پاسخگو خواهند بود؟
بي شك هزينه اين ماجراجويي را ملت هاي منطقه مي پردازند، بنابراين حق دارند كه از دولت هايي آتش بيار، تضميني دريافت كنند كه سوريه عراق ديگري نخواهد شد.
آيا آنها مي توانند تضمين بدهند كه با حمله نظامي و سست كردن پايه هاي حاكميت در سوريه، اين كشور درگير پاكسازي قومي و محل جولان تروريست ها نمي شود؟
اين تضمين ها را ملت هاي منطقه بايد از جنگ سالاران دريافت كرده و در حافظه خود ثبت كنند، زيرا هزينه اش را بايد بپردازند؛ حتي ملت هاي تركيه، عربستان، اردن و قطر!
اينها بايد ثبت شود تا در فرداي غيرقابل پيش بيني منطقه، ملت ها بدانند كه چه به سرشان آمده و چه كساني بر سرشان آورده اند؟.
منبع: ایرنا