سیدحسن نصرالله؛ دبیرکل حزب الله به مناسبت سالروز پیروزی این حزب در جنگ ۳۳ روزه پیام آمادگی کامل حزب الله برای مقابله با هر تجاوز احتمالی را به گوش صهیونیستها رساند.
دبیر کل حزب الله گفت:"مقاومت به مسئله اصلی امت اسلامی یعنی فلسطین و دفاع از حاکمیت لبنان ملتزم است".
وی افزود:"مشکل از مقاومت نیست؛ بلکه مشکل از امریکا و غرب و بسیاری از نظامهای عربی است که میخواهند مسئله فلسطین را از بین ببرند".
وی ادامه داد:"مدام به ما پیشنهاد میشود که سلاح خود را حفظ کنید؛ اما به طور ضمنی تعهد دهید که از آرمان فلسطین و موضوع طمع ورزیهای اسرائیل دست برخواهید داشت. این پیشنهادها از امریکاییها و فرانسویها و انگلیسیها و دیگران مطرح میشود. دیک چنی پیشنهاد بزرگی برای ما از طریق یک شخص امریکایی لبنانی الاصل فرستاد و گفت که امریکا می تواند حزب الله را به صورت بینالمللی به رسمیت بشناسد، سلاح نیز در دست این حزب باقی بماند و این حزب را از لیست ترور نیز خارج کند؛ اما به شرط اینکه حزب الله به صورت شفاهی و در پشت درهای بسته این تضمین را ارائه کند؛ اما ما این خواستهها را رد کردهایم. ما نمیتوانیم به کسی چنین تعهدی بدهیم، ارزش این سلاح وقتی برای کشور و آرمان آن استفاده نشود چیست؟
این در حالی است که انقلاب های عربی یکی پس از دیگری به نقطه صفر اولیه برمی گردند. در مصر، تونس، یمن و لیبیا این وضعیت عملا جریان دارد؛ گویی هیچ انقلابی روی نداده است.
ناظران می گویند که انقلاب های عربی، اگرچه به صورت وسیع و همه جانبه متاثر از یک موج بیداری اسلامی بودند؛ اما به دو دلیل مشخص نتوانستند به پیروزی دست یابند؛ یکی نداشتن یک رهبری مقتدر و مورد توافق همه طرف ها در هیات و شاکله یک ناجی واقعی و دوم نداشتن آرمان و برنامه ای برای روزگار پس از پیروزی انقلاب.
واقعیت این است که انقلاب های عربی در همه کشورهای یادشده به نحوی پیروز شدند. همه این کشورها دیکتاتورهای ده ها ساله را از قدرت ساقط و سرنگون کردند؛ اما آنچه به دست آمد هیچ تفاوت آشکاری با قبل از انقلاب نداشت.
در این میان، با شکل گیری انقلاب های عربی با محوریت ایدئولوژی اخوانی و در کنار آن قوت گرفتن افراط گرایی سلفی و وهابی که بدیل و چه بسا دشمن ایدئولوژی مورد تایید حزب الله لبنان و محور مقاومت است، به نظر می رسید موضع حزب الله لبنان و حامیان و متحدان منطقه ای آن در نتیجه انقلاب های عربی، به شدت تضعیف شود و نیرو و پتانسیل انقلابی توده های مردمی عرب، صرف اهداف و ایدئولوژی های دیگری شود؛ اما اکنون آشکارا دیده می شود که نه تنها در این میان چیزی از قدرت حزب الله و متحدان آن کاسته نشده؛ بلکه این جنبش بیش از گذشته، قدرتمندتر و محبوبتر شده است.
پرسش این است که حزب الله قدرتش را از کجا می گیرد؟ برای پاسخ به این پرسش دوگونه پاسخ وجود دارد؛ یکی بعد معنوی و ماورایی ماجراست که ربطی به محاسبات زمینی و این جهانی ندارد و آن اینکه حزب الله؛ حزب الله است و موفقیت و قدرتش را نیز مدیون همین انتساب مقدس است. پاسخ دوم نیز همان چیزی است که باید برای نیروهای غیرالهی نیز قابل درک و فهم بوده و باعقل بسیط ظاهربین نیز قابل محاسبه باشد و آن اینکه حزب الله دو ویژگی مهم دارد؛ رهبری واحد و محبوب همه و آرمان مکتبی و انقلابی که در قالب آن، نحوه برخورد با دوست و دشمن، کاملا تبیین شده است؛ نه آنکه هم به نام اسلام، انقلاب کند و هم مانند مرسی به اسراییلی ها نامه برادرانه بنویسد! این چیزی است که سخنان اخیر سیدحسن نصرالله که بخشی از آن در بالا مورد اشاره قرار گرفت به خوبی آن را توضیح می دهد.
با این حساب، الگوی سازمانی، مبارزاتی و انقلابی حزب الله تنها راه آن دسته از اعرابی است که در صدد پیروزی از مسیر انقلاب و مبارزه هستند.