آفرینش اولیه انسان با اعتراض شدید ملائکه مواجه شد؛ به گونه ای که همگی با قاطعیت به آفریدگار هستی اعلان داشتند که:"آیا کسی را در زمین قرار می دهی که در آن فساد کند و خون بریزد و حالانکه ما تو را تسبیح می گوییم و به قداست یاد می کنیم."(۱)
در اینکه ملائک از کجا می دانستند که انسان در زمین فساد می کند و خون می ریزد، سه دیدگاه وجود دارد:
۱. عده ای بر این باورند که خداوند آینده انسان را برای فرشتگان بیان کرده بود. (۲)
۲. برخی نیز می گویند ملائکه خودشان از عبارت ( فی الارض ) فهمیدند که آدمی بر روی زمین فساد می کند زیرا خصوصیت زمین محدودیت و تزاحم و نزاع است؛ لذا طبیعت آدمی نیز از این قاعده مستثنی نیست . مرحوم علامه طباطبایی در این باره می فرماید : مطلبی را که ملائکه از مقام مقدس خداوند پرسیده اند از جمله ( انی جاعل فی الا رض خلیفه ) فهمیده بودند؛ زیرا آنها دانستند موجود زمینی قطعاً مادی و مرکب از قوای غضب و شهوت است و زندگی آنها دارای تزاحم و محدودیت است و باید بر پایه تعاون واجتماع باشد؛ لذا چنین زندگانی خالی از مفاسد و خونریزیها نخواهد بود.
از طرفی می دیدند «خلافت» و جانشینی کسی که دارای چنین مفاسد و نواقصی است، نمی تواند حاکی از وجود خدا وند بزرگی که دارای اسما حسنی و جامع تمام صفات کمال و منزه از هر گونه عیب و نقص است، باشد.(۳)
۳. ملائکه قبلا مخلوقات دیگر و انسانهایی که قبل از آدم می زیسته اند را دیده و پیشینه آن را می دانستند. بنا بر آنچه تفسیر نمونه بیان کرده است.
به هر تقدیر، آنچه محرز است ملائکه نسبت به انسان این شناخت را داشته و می دانسته اند موجودی که دارای شهوت و غضب است و از طرفی نیز آزاد و مختار آفریده شده است، قطعاً در زمین به فساد و خون ریزی خواهد پرداخت.
آفرینش انسان دو صفحه دارد: یکی صفحه سراسر تاریکی و درد و آتش و خون و فساد که در واقع، همان صفحه اعتراض ملائکه نسبت به خلقت آدم است. انسان وقتی به این صفحه نگاه می کند، ناخودآگاه به ملائکه حق می دهد و در بسیاری از موارد با آنان همنوا می شود که به راستی چرا یک چنین موجود شرور و گستاخی، برای خلافت در روی زمین خلق شده است؟!
وقتی به این صفحه نگاه می کنی، جز تباهی و تیره روزی همه جانبه انسان به دست خودش، چیز دیگری نمی بینی و برای همین در یک قضاوت سطحی و عجولانه، حق را به اعتراض ملائکه در برابر خداوند متعال می دهی! این صفحه همان صفحه ای است که انسان در آن، یاغی و گستاخ شده است. این صفحه، صفحه قدرت نمایی های ظالمانه و جائرانه انسانهایی چون فرعون، نمرود، شمر، یزید و امثال آنان در عصر و زمانه حاضر است!
این صفحه، صفحه قدرت ها و دولت های زورگوی و انحصار طلبی چون امریکا، اروپا و بسیاری از دولت های ستم پیشه ی جهان است. این همان صفحه اغوای ابلیس نسبت به فرزندان آدم است که تا روز واپسین، به عنوان چراگاهی برای رانده شدگان زاده انسان، در اختیار خواهد داشت!
اما آفرینش انسان، یک صفحه دیگر نیز دارد و آن صفحه، صفحه زیبا، شکوهمند و تحسین برانگیزِ " من چیزی را می دانم که شما (ملائکه) نمی دانید" است. آن صفحه، صفحه نمایش قدرت، عظمت و خلاقیت آفریدگار جهان است.
در آن صفحه دیگر از شیطان های انسان نمایی چون هیتلر، صدام، چنگیز، بوش، بلر، اوباما و ... خبری نیست. در آن صفحه هر چه هست، مهربانی و لطف و بزرگواری است. بر خلاف صفحه پیشین که بازیگران آن ستم پیشگان و جانیانِ علیه انسان و جهان بودند و هستند، گردانندگان این صفحه، بهترین انسانهای روی زمین اند؛ انسان های بزرگ و ارزشمندی که هرکدام، در رفیع ترین درجه از کمالِ فضایل معنوی و انسانی قرار دارند.
این صفحه، صفحه پاسخ به اعتراض ملائکه و سکوت رضایتمند آنان در برابر تدبیر مدبر اعظم، آفریدگار دانا و حکیم هستی، خداوند متعال است. به راستی، ملائکه در برابر آفرینش انسان های سترگ و الهی ای چون رسول گرامی اسلام (ص) امام علی(ع) فاطمه زهرا(س) و فرزندان معصوم و شاگردان مکتب آن بزرگواران، چه حرف و سخنی در مقام توصیف آن یگانه های دوران ها می توانند داشته باشند، تا چه رسد به اعتراض نسبت به آفرینش آنان؟!
با آفرینش آدم ابوالبشر، بعثت نیز آغاز شد. پیامبر بزرگوار اسلام، از آنجا که خاتِم و کامل کننده سلسله نبوت است، پس به نوعی، در اولین مرحله این سلسله نیز حضور داشته؛ چنانچه در آخرین مرحله آن حضور دارد. این فهم از بعثت، با موضوع خلقت نوری چهارده معصوم مستدل می شود که در جای خودش باید بحث شود.
محمد(ص) درخشش صفحه نورانی آفرینش است که بر صفحه تاریک و کفر اندود جهل و سفاهت بی پایان زاده آدم، مبعوث به رسالت می شود تا دست انسانِ تنیده در سیاهی های کفر و ستم و نادانی را گرفته و او را به سمت باغستانهای همیشه سرسبزِ معنویت و انسانیت رهنمون شود. بعثت نقطه محوری و مرکزی صفحه درخشان آفرینش انسان است؛ چنانچه امامت یکی دیگر از نقاط با برکت و ارزشمند صفحه مذکور است.
باری، وجود و حضور انسانهای فرزانه و کاملی چون محمد مصطفی، علی مرتظی، فاطمه زهرا و فرزندان معصوم و شاگردان مکتب آنان است که توانایی مقابله با اعتراض ملائکه الهی را دارد. به هر حال، اگر نبود صفحه درخشان و تحسین برانگیز خلقت آدم، با وجود این همه ستم و جنایت در صفحه تاریک آفرینش انسان، پاسخ ملائکه الهی نیز چندان آسان نبود و چه بسا آن پرسش، برای همیشه ی دوران ها، بی پاسخ باقی می ماند! اما چنانچه خود خداوند متعال در پاسخ به ملائکه اش می گوید" من چیزی را می دانم که شما نمی دانید" به راستی هم که همه آفریده ها اعم از انسان و جن و ملائکه، در برابر
دانش و توانایی آفریدگار هستی، سر عجز و تسلیم فرود آوریم و با تمام وجود فریاد برآوریم که خداوندا! ما هیچ نمی دانیم و دانای یگانه هستی، تویی!
۱. بقره/ آیه ۳۰
۲. بحار الانوار ج ۱۱ ص ۱۴۵ ح ۱۵)
۳. ترجمه تفسیر المیزان ج ۱ ص ۱۴۸ )