اولین اجلاس وزرای فرهنگ مجمع گفتگوی همکاری آسیا، با شرکت ۳۲ کشور آسیایی در یک ماه اخیردر کشور ایران برگزار شد. یکی از سخنرانان این کنفرانس، وزیر اطلاعات و فرهنگ کشور ما آقای سید مخدوم رهین بود. آقای رهین ضمن اشاره به نکات دقیقی از زوایای تاریک روشن و تاریخ و فرهنگ کشور، مختصر گله و شکایتی نیز از کشورهای اسلامی و به خصوص سرزمینهای فارسی زبان کردند.
آقای رهین معتقد است که درزمینه حفظ ونگهداشت آثارتاریخی درافغانستان که بیشتر آن نشاندهنده فرهنگ اسلامی وانسانی است،هیچ کشوری به شمول کشورهای اسلامی وپارسی زبان همکاری نکرده است. داکتر رهین ازقرارگرفتن بناهای تاریخی درمعرض نابودی اظهارنگرانی کرده،میگویدکه ۱۲ هزاربنای تاریخی افغانستان به علت جنگ وبلاهای طبیعی درمعرض نابودی قرارگرفتهاست.
بخشهای بالا فقط قسمتی از سخنان داکتر رهین وزیر محترم اطلاعات و فرهنگ کشور جمهوری اسلامی افغانستان بود که در کنفرانس وزرای فرهنگ مجمع گفت و گوی همکاری آسیا، بر زبان مبارک ایشان جاری شد. صد البته این بد نیست که وزیر یک کشور اسلامی، از کشورهای اسلامی دیگر و یا همزبانان خویش طلب کمک و یاری کند؛ به خصوص اگر آن کشورها بعضا از فرهنگ، تاریخ و دین مشترک با کشور یاری جوینده نیز برخوردار باشند.
چه ایراد و اشکالی می تواند داشته باشد که کشورهای هم دین، هم فرهنگ و هم زبان، دست به دست هم داده و یکدیگر را در هر زمینه ای از رشد و بالندگی و پیشرفت یاری بخشند؟ بلی! به نظر می رسد در این جهت هیچ معذوریتی مشاهده نمی شود؛ اما از سویی نیز چنین به نظر می آید که توقعاتی شبیه توقع وزیر اطلاعات و فرهنگ ما، یک مقداری یک سویه و غیرمتقابل می نماید؛ چرا که ظاهراً تا به حال شنیده نشده است که دولت افغانستان، کشوری را اعم از همکیش و همزبان و هم فرهنگ بودن با خویش، کمک فرهنگی کرده و یا در بازسازی و ترمیم آثار باستانی و فرهنگی به آنان یاری رسانده باشد.
شاید گفته شود که افغانستان یک دولت و کشور فقیر بوده و توانایی کمک و معاونت به دیگران را ندارد. اما در پاسخ باید گفت که اولاً این کشور آنچنانی هم که تبلیغ می شود، فقیر و بی بضاعت نیست. در ثانی، می شد مقداری از کمکهای سرسام آور و هنگفت جامعه جهانی را که میان مقامات و اشخاص و دونرهای خارجی، توزیع و تقیسم شد و می شود، جهت کمکهای فرهنگی-تاریخی، به کشورهای مذکور هزینه کرد.
سوم اینکه کمک و تعاون که صرفاً در اختصاص دادن مقداری کلانی دالر و یورو خلاصه نمی شود. اگر انگیزه کمک به دیگران وجود داشته باشد، می توان با اعزام تیمهای کارشناس و متخصص، نیروی کار و تجربه خویش را در اختیار کشورها و ملتهای دیگر قرار داد.
از اینها گذشته، با کمال احترام به ساحت وزارت اطلاعات و فرهنگ و مقام عظمای وزارت، باید به یاد و خاطر جناب وزیر آورده شود که در مدت یازده سال تمام، ولو با هر هدف و نیتی، سیل دالر و یورو به سمت کیسه ای به نام افغانستان سرازیر شد. کشورهای امریکایی، اروپایی و اسلامی، هر کدام به اندازه کم یا زیاد به دولت افغانستان پول دادند و این واقعیت چیزی نیست که کسی را یارای انکار و حاشای آن باشد.
پرسش این است که بر رغم این همه کمک مالی و ... به افغانستان، چرا هنوز و پس از گذشت ۱۱ سال تمام، دست دولت و ملت ما به سمت و سوی این و آن کشور دراز و آویزان باشد و آیا نمی شد یک مقدار کمی از آن مبالغ هنگفت و غیر قابل محاسبه را به بازسازی و ترمیم آثار ارزشمند تاریخی و فرهنگی تخصیص داد تا دیگر مجبور نمی شدیم از هر نشست و کنفرانسی در جهت تکدی و سربار نشان دادن ملت آزاده خویش، سود ببریم؟!
این واقعیت را احدی نمی تواند انکار کند که اگر کمکهای اعطایی جامعه جهانی و کشورهای اسلامی و همسایه، در جهات درست و اساسی مدیریت شده و پول آن در محل و جایی که لازم بود، مصرف می شد و بسیاری از دولتمردان و مقامات غیر خدوم و نادلسوز این ملت، حق مسلم آنان را به سمت جیبهای شان هدایت نمی کردند، امروز نه بیکاری و فقر در این کشور بیداد می کرد و نه۱۲ هزاربنای تاریخی افغانستان به علت جنگ وبلاهای طبیعی درمعرض نابودی قرار می گرفت.
واقعیت تلخ و انکار ناپذیر این است که این دولت و مقامات حکومتی افغانستان نیستند که دچار فقر و بیکاری و تنگدستی شده باشند؛بلکه آنان در اوج و کمال آسایش و آرامش همه جانبه جسمی و روانی، هر روز بیشتر از روز پیش فربه تر می شوند!و اما این ملت رنجور و زجرکشیده افغانستان است که بدون هیچ گونه پشتوانه مالی و حمایتهای دولتی، ۱۱ سال تمام با دیوهای کریهِ فقر و بیکاری و هیولاهای زشت و زمخت محرومیت و سرگردانی، دست و پنجه نرم می کنند.
محض اطلاع وزیر محترم اطلاعات و فرهنگ باید گفت که بیشتر از نیمی از جامعه افغانستانی، به طفیل سر همین دولتمردان خدمت شده ی غیرِ خادم، قوت شب و روز شان را به سختی به دست می آورند. آنان بیشتر شبها خواب سفره هایی را می بینند که دولتمردان شان، آن و لحظه ای از آن جدا نیستند!.
برای یک چنین ملت محروم و گرسنه ای، بازسازی و یا عدم ترمیم آثار تاریخی و غیر آن چه معنی و مفهومی می تواند داشته باشد؟! اول شکم گرسنه ملت را سیر کنید تا اندک شیمه و نیرو در چشمان کم سوی آنان جوانه زده و آنها را توان و یارای دیدن و لذت بردن از آثار دیدنی و زیبای گذشتگان را باشد و گر نه آدم خسته و گرسنه چه کند تماشای باغ و راغ و سبزه و سماق را؟!