ریاست عمومی امنیت ملی می گوید که از حمله انتحاری به جان دو تن از رهبران اپوزیسیون دولت، جلوگیری کرده است.
ریاست امنیت ملی با انتشار اعلامیه ای گفته است:"نیروهای امنیت ملی در یک اقدام خاص و به موقع، فردی را که قصد داشته به عبدالله عبدالله؛ رهبر ائتلاف ملی و احمدضیا مسعود؛ از اعضای برجسته جبهه ملی، حمله کند، دستگیر کرده اند."
در اعلامیه امنیت ملی آمده است که فرد دستگیرشده نظیف الله نام دارد و اعتراف کرده که شورای طالبان در کویته پاکستان دستور حمله انتحاری را به او داده اند.
در اعلامیه امنیت ملی همچنین آمده است که فرد دستگیرشده در مدرسه ای مذهبی در شهر پیشاور درس می خوانده است.
مسئولان امنیت ملی گفته اند که او ابتدا به مدت دو هفته توسط فردی در پیشاور آموزش استفاده از جلیقه انفجاری دیده و پس از آن به فردی به نام مولوی قندهاری در کویته پاکستان معرفی شده است.
ریاست امنیت ملی یک نوار ویدیویی از اعترافات این شخص را نیز منتشر کرده است.
این شاید در نوع خود روشن ترین دلیل برای اثبات ادعاهای پیشین سران اپوزیسیون مبنی بر اینکه آنها در لیست ترور طالبان قرار دارند باشد.
طی سال های گذشته نیز چندین تن از چهره های مطرح مجاهدین از سوی طالبان و یا گروه های مجهول الهویه دیگر ترور شدند و پرونده های ترور آنها به دلیل آنکه گفته می شود ریشه در آنسوی مرز داشته، بی نتیجه رها شده است.
افشای و خنثی سازی طرح ترور دو تن از چهره های مهم اپوزیسیون دولت، ضمن آنکه یک موفقیت بزرگ برای ریاست امنیت ملی و همه نیروهای امنیتی کشور می باشد، از سوی دیگر، نشانگر آن است که طالبان هنوزهم با نیروهای سیاسی افغانستان، آشتی ناپذیر اند و راه رسیدن به اهداف خود در کشور را در ترور و از میان برداشتن فزیکی آنان می دانند.
همچنین براساس آنچه در اطلاعیه رسمی ریاست عمومی امنیت ملی آمده است، فرد دستگیرشده نیز همانند بسیاری دیگر از تروریست های دست آموز پاکستان، در مدارسی در آن کشور تعلیم دیده و مستقیماً از سوی شورای کویته مامور ترور عبدالله عبدالله؛ رهبر ائتلاف ملی و احمدضیا مسعود؛ رهبر جبهه ملی شده است؛ بنابراین این نکته نشان می دهد که دست هایی در درون حکومت پاکستان مجدانه در تلاش است؛ تا همه چهره های ضد پاکستانی در حکومت و سیاست افغانستان و مخصوصاً آنعده از رهبرانی را که سابقاً به صورت مستقیم با طالبان درگیر بوده و علیه دخالت های آشکار و پنهان پاکستان در امور داخلی افغانستان مبارزه کرده اند را از میان بردارند.
همچنین پرده برداری از نقشه های پشت پرده پاکستان در آستانه سال ۲۰۱۴ که سال گذار سیاسی و امنیتی افغانستان و گام های اساسی دولت و مردم این کشور در مسیر استقلال و خوداتکایی ملی است، نمایانگر آن است که پاکستان با استفاده از نام و عنوان طالبان به دنبال تحکیم زمینه های نفوذ سیاسی و امنیتی خود و از میان برداشتن چهره های مخل سلطه مجدد طالبان و از آن طریق سلطه نیابتی پاکستان بر افغانستان بعد از ۲۰۱۴ است و افشا و خنثی کردن این طرح از سوی ماموران امنیت ملی افغانستان، نشانگر توانایی و قدرت افغانستان در جلوگیری از پیاده شدن نقشه های ضد افغانی پاکستان می باشد.
از سوی دیگر، این نشان می دهد که نیروهای طالبان، به رغم آنکه در گذشته نشست هایی را با نیروهای اپوزیسیون دولت داشته اند، هرگز نمی خواهند با این نیروها از در آشتی و تفاهم وارد شوند و به یک اجماع و تفاهم ملی برای صلح برسند.
طالبان همواره در نگاه خود به مسایل سیاست و قدرت افغانستان، از استراتژی یا هیچ یا همه استفاده کرده اند و همین انحصارگرایی نیز سبب شده است که تمامی تلاش هایی که مبتنی بر نوعی صلح مشارکتی با آن گروه بوده، چه از طرف اپوزیسیون و چه از سوی دولت افغانستان، به نتیجه ای نرسیده است.
از سوی دیگر، طالبان خود دست آموز کشورهای خارجی از جمله پاکستان اند و پیش نیاز هرگونه توافق صلح با آن گروه، حصول توافق ابتدایی کشورهای مورد نظر است و این امر هم سبب شده که تلاش های صلح با آن گروه به دلیل عدم صداقت کشورهای مسلط بر آن، نتیجه ای ندهد.