بیش از ده سال از تجربه دموکراسی در افغانستان می گذرد. باید اعتراف کرد که این دموکراسی هنوز به بلوغ لازم نرسیده و در بسیاری از زمینه ها با کمبودها، چالش ها و موانع زیادی روبروست. البته مشخص است که این مسایل در کشوری که از دیرباز، زیست بوم رشد و رویش استبداد و قوم گرایی و دیکتاتوری و انحصارگرایی و حکومت خان ها و خاندان ها بوده، کاملاً طبیعی و قابل انتظار است و نیز حتی اگر در نیمه راه دموکراسی کنونی، کشور در اثر تحولات خواسته یا ناخواسته ای، بار دیگر در مسیر یک کشور استبدادزده و غیردموکراتیک قرار گیرد، بازهم نمی توان این رویداد را کاملاً منتفی دانست؛ اما به نظر می رسد همه طیف ها و جریان های سیاسی اکنون به این جمع بندی رسیده اند که راهی جز برگزاری یک انتخابات سراسری برای گذار به آینده ای امن و مسالمت آمیز وجود ندارد. این چیزی است که مقام های حکومت افغانستان نیز بارها بر آن تاکید کرده اند.
به عنوان نمونه، زلمی رسول؛ وزیر امور خارجه، در سومین نشست دو روزه وزرای امور خارجه کشورهای قلب آسیا، در آلماتی قزاقستان، از تلاش همه جانبه دولت برای برگزاری انتخاباتی سالم، شفاف و عادلانه خبر داد.
آقای رسول خاطرنشان کرد که موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری آینده نشان خواهد داد که دموکراسی نوپا در کشور نهادینه و دستاوردهای ده ساله حفظ شده است.
آقای رسول به انتخابات ریاست جمهوری پیش رو در اپریل ۲۰۱۴ اشاره کرد، آن را رویدادی مهم خواند و خاطرنشان کرد دولت افغانستان با رفع نیازها و برنامه ریزی دقیق زمینه را برای برگزاری انتخابات آزاد، منصفانه، شفاف و معتبر برای مشارکت تمام افراد واجد شرایط فراهم می نماید؛ زیرا موفقیت در این انتخابات ریشه های دموکراسی نوپای افغانستان را محکم کرده و دستاوردهای تاریخی دهه گذشته را حفظ خواهد کرد.
این در حالی است که شماری از جریان های سیاسی با ابراز تردید نسبت به برنامه های پنهانکارانه حکومت در راستای عدم برگزاری انتخابات، ابراز نگرانی کرده و درباره عواقب خطرناک آن هشدار داده اند.
از دید کارشناسان و ناظران اوضاع، این هشدارها پیش از آنکه ریشه در واقعیت های موجود داشته باشد، بیشتر با انگیزه های سیاسی و تبلیغاتی صورت می گیرد؛ تا روزی اگر اتفاقی در راستای پیش بینی های آنها انجام شد، حکومت گمان نکند که اپوزیسیون نسبت به روی دادن چنین تحولی بی خبر بوده است.
یکی دیگر از عوامل این هشدارها این است که در انتخابات سال ۱۳۹۳ میلادی، رییس جمهور کرزی دیگر نمی تواند قانوناً در انتخابات شرکت کند؛ بنابراین اپوزیسیون با ابراز تردید نسبت به نیات آقای کرزی در مورد تمایل وی برای باقیماندن در قدرت، می پندارد او تمام توان خود را به کار خواهد بست؛ تا یا اساساً انتخابات را برگزار نکند و یا این پروسه را به گونه ای مهندسی نماید که فردی از نزدیکان یا عضو خانواده وی، به قدرت برسد؛ تا به این ترتیب او همچنان به عنوان رییس جمهوری در سایه، به اعمال قدرت خود ادامه دهد.
البته چنانچه پیشتر نیز اشاره شد همه این اتفاقات در کشوری که با استبداد فاصله چندانی ندارد و تاریخ آن، سراسر حاکی از انحصار قدرت و خاندانی کردن سلطه سیاسی است، نمی تواند بعید یا به تمامی دور از امکان باشد؛ اما از تلاش ها و ابراز نظرهای مقام های دولتی به خوبی پیداست که حکومت تمام تلاش خود را به کار خواهد بست؛ تا از ساز و کارهای دموکراتیک به وجود آمده در طی ۱۱ سال اخیر که بخش قابل توجهی از دستاوردهای این دوره را تشکیل می دهد، صیانت و مواظبت کند و سنت انتخابات را به عنوان بهترین روش انتقال قدرت سیاسی در کشور، نهادینه و ریشه دار سازد؛ بنابراین ابراز تردید در خصوص نیات استراتژیک حکومت، نمی تواند بهره ای از واقعیت داشته باشد؛ اما در این میان، برخی موانع و عوامل تاکتیکی وجود دارد که ممکن است زمینه ساز تقلب در انتخابات یا سراسری برگزار نشدن آن گردد که مبارزه با این عوامل، ممکن است از دایره اداره و اراده حکومت نیز خارج باشد. مانند ناامنی وغیره؛ بنابراین، از میان برداشتن این موانع، عوامل و تهدیدها پیش از آنکه با انتقادات تند و تیز از حکومت قابل حل و فصل باشد، نیاز به یک تلاش جمعی همه طیف های سیاسی بیرون و داخل نظام و همچنین مردم افغانستان دارد؛ تا زمینه برای برگزاری یک انتخابات سالم، شفاف و فراگیر مساعد شود؛ ولی در کل، اصل محوری این است که برای گذار به آینده، راهی جز انتخابات وجود ندارد.