در زمانهای که فرهنگ سکولار، جامعه را تهدید میکند، نسل نوخاستهای ما در معرض هجوم گستردهای فرهنگ بیگانه است، دین به زبان دیگر و حربه ها و بهانه های دیگر نظیر حقوق بشر، خشونت، آزادی و ... افیون توده ها خوانده میشود، و به مدد تکنولوژی های نوین ارتباطات، ارزش های جاهلیت مدرن به گونهای دیگر و لجام گسیخته تر از همیشه، نسل ما را نشانه رفته است. اندوهگینانه باید گفت؛ خودباختگی فرهنگی، بر در و دیوار زندگی ما خود نمایی میکند و جهان سکولار، برای بیرون راندن ارزش های الهی از زندگی ما، با ساختن صدها تئوری و ترفند، دینداری را "املیسم" و فروغلطیدن در لائیسم را "مدرنیت" تبلیغ میکند.
سیاست ما هم، سر از ناکجا آباد درآورده است. در وضعیت این چنین، نسل و عصرما به الگوهای های موفق دینداری، ولایتمداری، خدمت و مبارزی چون سعید فقید، "میرابوالقاسم سوما" نیازمند است. زندگی امروزین او برای نسل امروز، نمونه عملی، دینداری در جهان مدرن و تکیه بر فرهنگ فاخر خودی و زیست اصولگرایانه و رسالت مندانه انسان مسلمان درقلب قطب فکری و فرهنگی مغرب زمین است. مرحوم سوما سیمای انسان معتقدی را در معرض دید یک نسل قرار میدهد و عملاً نشان می دهد که میتوان در هر زمانی و در هر مکانی، مسلمان معتقد و پیشرو بود و مبارزه نمود.
ازاینرو، از جهات متعددی مبارزه و سلوک شخصی این شخصیت گمنام و بی ادعا (سوما)، برای نسل ما نکته های نابی دارد که در این مجال، اشارهای به نوع نگاه او به دین، دنیای مدرن، مسئولیت انسان مسلمان و اعتقادات و ارزش های برآمده از آن داشت و دید که چگونه انسان مسلمان، در جهان مدرن زندگی میکند و به شایستگی ارزش های دینی خویش را پاس می دارد و تمام زندگی اش مبارزه است و در هر برههای، شیوهای متناسبش را برمیگزیند و تا پایان عمر به صورت خستگی ناپذیر ادامه می دهد و جاودانه میشود.
تردید نیست که دین، عدالت، مبارزه با ظلم و خدمت به خلق، ارزشهای مطلقی است؛ هرکسی که با این ارزش ها نسبتی داشته باشد، ماندگارترین چهرههای ولو گمنام تاریخ شوند و ستمگران و خائنان به دیانت وملت منفورترینان تاریخ گردند.
مثال بینظیرآن پیشوای عدالتگسترما امیرالمومنین علی(ع) است. اگر در عصرخودش، باعدالت او عداوت کردند، امروز پس از ۱۴۰۰ سال نامه او به فرماندارش، مالك اشتر، به عنوان تنها مرجع و سند عدالت گستر در طول تاریخ بشریت، در یونسکوشناخته میشود به ثبت میرسد و یک اندیشمند مسیحی فریادهای عدالت انسانی او را باز عرضه به نسل امروز میکند.
این بازشناسی از آنروست که عدالت، ارزش جاویدان و عدالتخواهان به تبع آن جاودانه میشوند، اگر چه گمنامان روزگار خویش باشند.
مرحوم سوما، در اوج خفقان، استبداد و بیداد شاهی که هنوز جوان هیجده سالهای بیش نبود و درک دردها و دیدن از هم گسیختگیها و مظالم حاکم بر سیاست و سرنوشت مردم، جایی در جغرافیایی ذهن همسالانش نداشت، نابسامانی ها و بی عدالتی ها و تبعیضات قومی، حزبی و چهل تکه بودن مردم، رنج گرانش بود و از اینکه افغانستانی ها ملت نشده اند و با قومیت شناخته میشوند و درد آورتر اینکه برتری جویی های قومی را طالبند، آزارش می داد و صبر و قرارش را می ربود. حال آنکه همسالانش قدرت فهم و هضم پدیدارهای این چنین را نداشتند.
همین افکار، سرنوشت زندان را برایش رقم زد و در همان جوانی، هم سنگر و همراز و همنیشن فقیه فرزانه و زندان نشین چون آیت العظمی واعظ و مصلح بیدارگری چون علامه شهید بلخی و متفکر روشنگری، چون شعاع گردد. او از ۱۸ سالگی تا ۳۲ سالگی یعنی چهارده سال از بهترین ایام زندگی خویش را در محبس گذراند اما پس از رهایی، چون مبارزه زندگی او بود، هر گز آرام نگر فت و در غربت دیار غرب نیز مبارزه سیاسی و فرهنگی علیه حاکمیت کمونیستی و دیگر نا بسامانی های وطن را ادامه داد.
تاسیس چندین مرکز مهم اسلامی در اروپا و مدیریت دفاتر سیاسی احزاب جهادی و ایجاد روابط بین المللی برای احزاب، تمویل جبهات جهاد و تداوی مجروحان مجاهد در آلمان و دیگر کشورهای جهان، تنها بخشی از کارنامه فرهنگی و سیاسی، آن سر شوریده است.
در ساحت دیگر، مرحوم "سوما"، شیوه زندگی و سیمای یک انسان مسلمان را در غرب به شایستگی و در عمل به تصویر کشید و نشان داد اگر بتوان مبادی و مبانی اعتقادی دینی داشت و حرکت های مرموز نظام های لائیک، سکولار و الحاد را شناخت، زندگی در غرب، مساوی با غروب دین یا دست برداشتن از آئین و عزت دینی نیست و مسلمان در هرکرانی از این جهان مسلمان است.
چنانکه زندگینامه و نگاشته ها و خاطرات دوستان مرحوم، گویای آن است، نه تنها در عرصه زندگی شخصی و خانوادگی زیست عزتمندانه و مومنانه داشت که خود از استوار استوانه های حرکت ارزشی در سطح اروپا بود.
مرحوم سوما، نیم قرن در آلمان، یکی از قطب های مهم فکر، فلسفه و ارزش های مدرن دنیای غرب زیست، دانش آکادمیک اندوخت اما هیاهو، زرق و برق جهان و جاهلیت مدرن با تمام ترفندها و تردستی های پیچیده اش، نتوانست بر اعتقادات استوارش اثری بگذارد. آن فرهیخته فقید با معرفت و اعتقاد عمیق دینی، نیم قرن نمود عملی یک مسلمان متعهد و مبارز خستگی نا پذیر را به نمایش گذارد. حال آنکه میبینیم، برخی با اندک اقامتی یا تورق چند ورقی از فرآورده های فکری به اصطلاح مدرن غرب، قافیه میبازند و نه تنها از ارزش های خودی فاصله میگیرند که دچار انقلاب ماهیتی میشوند و چه جفنگ هایی که نمیگویند. اما آن سید جلیل القدر، سیمای استوار عملی دینداری در دنیای سکولار بود و درعین بهره مندی از مواهب مادی، عالی ترین معنویتگرایی را داشت .
آگاهان به خوبی می دانند؛ دین گمشده دنیای مدرن و نیاز ابدی انسان برای سامان گرفتن یک زندگی شرافتمندانه است. از آن سو، استعمار نیز دشمنی دیرینهای بادین و مدیریت دینی و شریعت و فقاهت دارد. زیرا؛ ارزشهای الهی، استثمار، ستم پذیری و تبعیت از طاغوت را بر نمیتابد و مبارزه با آنرا، تکلیف هر انسانی می داند، از اینرو، تاریخ استعمار مانعی بزرگتر و خطرناکتر از دین فرا روی خود ندیده است و به همین دلیل، گاه آنرا افیون و زمانی هم مایه تحجر، خشونت عقب ماندگی میخواند و فاقد صلاحیت مدیریت جامعه تبلیغش میکند. از آنجایی که در منظومه دینی ما پس از انبیاء و امامان، و در عصر غیبت، فقهاء ولایت بر امور دینی و دنیوی مومنان دارند و رهبری و مدیریت سیاسی و دینی جوامع مسلمان را عهده دارهستند، آماج هجمهها، تهمت و ترور شخصیتی جهان استعمار و استکبار بوده و هست.
اما چنانکه گفته اند، مرحوم سوما با بصیرت عمیق و درک ژرفی که از آموزه های دینی داشت، شاخص ترین فرد پیرو امام خمینی"ره" ودوستدار و بلکه حامی سرسخت انقلاب اسلامی ایران در اروپا بود و تا آخر هم از رهروان و راهیان راه اندیشه ولایت فقیه و از مریدان خاص حضرت امام خامنه ای"ادام الله بقائه" بود، روحش شاد و یادش گرامی باد.
نویسنده: سیدآقاموسوی نژاد