همه میدانیم که در عصر حاضر سیاست یک بام و دو هوا در موضوعات مختلف بویژه تروریسم حاکم است و واقعیت تلخ روزگار ما وجود انگیزه های سوء سیاسی و استفاده ابزاری قدرتهای بزرگ از تروریسم است که نه تنها تروریسم، صادقانه معرفی و با آن مبارزه نمیشود که تروریسم تقلبی به افکار عمومی عرضه میگردد. این بدان معناست که ما برای پیچیدن طومار ترور و خونریزی، توقع تحرک از بیگانگانی که در این سرزمین حضور نظامی دارند، نداشته باشیم و بایستی با تکیه برتوان ملی و مسلکی، استراتژی بومی طراحی نموده، با آن مبارزه نماییم.
بیش از یک دهه است، سایه سیاه گونه های مختلف دهشت و وحشت، بر مردم و جغرافیای کشور، سنگینی میکند و آرامش از آن رخت بر بسته است. زنان، کودکان، شخصیتهای سیاسی و نظامی داخلی، نظامیان وافراد ملکی خارجی هدف ترورهای کور یا هدفمند قرار میگیرند. طی این چند سال افزون برافراد عادی کشور، چندین تن از رجال برجسته کشور نظیر شهید حاجی عبدالقدیر، شهید سید مصطفی کاظمی، شهید داوود داوود، شهید سیدخیلی، شهید احمد ولی کرزی، شهید استاد ربانی و اینک، رئیس عمومی امنیت ملی هدف قرار گرفته است اما آیا نتایج تحقیقات ترورهای گذشته، توانست ما را به سرنخ های کشف روش ها و تکنیک های مورد استفاده، برساند و پیشگیری از حملات احتمالی آینده را میسور سازد.
از سوی دیگر با توجه به مذاکراتی که از سوی دولت، بویژه شورای عالی صلح دنبال میشود، نیازمند شناخت هویت طرف مصالحه و مبارزه هستیم. حال پرسش این است که با توجه به طیف های مختلف قربانیان ترور یعنی مردم، رجال برجسته و... چه گروهی از مخالفان مسلح، عامل انتحارها و انفجار ها هستند، تا در پرتو آن بتوانیم طرف مذاکره و محاربه خود را تعیین و افکار عمومی کشور را قانع سازیم.
همه نیک میدانیم، تعیین هویت عاملان ترور شخصیت هایی که تاکنون هدف قرار گرفته اند و یا درآینده احتمالا هدف قرار خواهند گرفت به صورت راهبردی با امنیت ملی ما گره خورده و در صورت نبود شناخت دقیق و پاسخ قانع کننده، تهدید کننده امنیت ملی ما خواهد بود.
بنا براین، تیمی که به ریاست وزیر محترم امور داخله مامور بررسی چگونگی حادثه ترور رئیس عمومی امنیت شده، اقدام شایسته ای است و بایسته بود که در گذشته نیز هیئت های زبده و مسلکی و عالی رتبه کشور، تحقیقات جدی روی حوادث تروریستی انجام میدادند و از نتایج آن برای پیشگیری از رخداد های آینده، استفاده حداکثری میکردند تا اتفاقات ناگوار بعدی رخ نمیداد.
بی تردید، هدف قراردادن زنان وکودکان و افراد ملکی و شخصیت های ملی، نه انسانی است و نه میتوان توجیه دینی برای آن تراشید. پیچیدگی وضعیت کشور، تعاملات و نیازها و ضرورت های کشورهم موضوع قابل درکی است اما در چنین شرایطی نیز باید بتوان با تمام توان با اقداماتی که مستقیماً، وحدت و امنیت ملی را هدف قرار میدهد، مقابله نمود. تشخیص آدرس کسانی که مباشر ترور، تمویل کننده یا طراح آن هستند، نکته مهمی است که باید تا کنون باید انجام شده باشد و راهکارهای مناسب و مؤثرمبارزه با آنها در دستور کار قرار میگرفت.
به نظر میرسد، ترورهایی که تاکنون انجام شده، اهدافی فراتر از دهشت افکنی و وحشت آفرینی داشته و عمق استراتژیک ما که همانا وحدت ملی و همدیگر پذیری ماست، نشانه رفته است که ترورشخصیت های برجسته کشور و کشتار محرم سال گذشته در زیارت ابوالفضل، نشانه آشکار همین پالیسی دشمنان مردم و میهن است.
از اینرو، ضمن اینکه سوء قصد به رئیس عمومی امنیت ملی به عنوان یکی از بالاترین مقامات امنیتی کشور، نکتهها و پیام های خاص خود را دارد، بایسته است که در خصوص تروریسم فعال در کشور، باز تامل در نگرش و روش صورت دهیم.
1. چه کسانی و با چه انگیزهای، دست به ترورهای کور یا هدفمند می زنند؟ البته میتوان به صورت کلی و بدون تردید، گفت؛ دشمنان میهن و مردم ما مرتکب این اعمال شده اند اما برای مدیریت امنیت کشور، چنین پاسخ کلیی راهگشا نیست و باید از هویت عاملان و آدرس حامیان و انگیزههای شخصی و گروهی آنان شناخت مستند و تفصیلی، تحصیل نمود.
2. در طی این مدت با توجه به تجاربی که از روشهای ترور تروریستها کسب نمودهایم، چرا نتوانسته ما را در کشف و دفع حملات بعدی، کمک کند؟ مگر نه این است که علی رغم تعدد و تنوع روشی، نکته های مشترکی را بدست میدهد و میتواند ما را در اتفاقات آتی توانمند تر سازد.
3. واقعیت این است تا تفکیکی از گروههای مخالف مسلح کشور، نداشته باشیم، نه مصالحه موفق خواهیم داشت و نه مبارزه موثر میتوان انجام داد. باید کسانی را که جز زبان گلوله نمیفهمند از کسانی که ارزشهای دینی، استدلالهای منطقی و مصالح ملی را میفهمند، متمایز ساخت، آنگاه به مصالحه و مبارزه مبادرت نمود.
4. نکته آخر اینکه، مردم کشورهم تصور درستی از کسانی که طرف مذاکره یا مبارزه ما هستند، ندارند. این بدان معناست که ما در تنویر افکار عمومی و حتی خواص کشور، تلاشی در خور، صورت نداده ایم و موفق به گفتمان شدن پالیسی های ملی مصالحه و مبارزه نشده ایم. مرحله ای که طی آن بی همرهی خضر ممکن نیست و علیرغم اینکه مردم میخواهند، کمک کنند، اما بدلیل مجهول بودن هویت دشمن، از توان مردمی مبارزه با تروریسم محرومیم.
نویسنده: سیدآقا موسوی نژاد