پاکستان این روزها شاهد سفرهای مکرر دیپلمات های کشور ماست. تنها سه هفته بعد از سفر صلاح الدین ربانی؛ رییس شورای عالی صلح افغانستان، روز جمعه، زلمی رسول؛ وزیر امور خارجه نیز در راس یک هیات دیپلماتیک عازم اسلام آباد شد.
در این سفر، وزیر امور خارجه پس از دیدار با مقام های پاکستانی، با حنا ربانی کهر؛ همتای پاکستانی خود در یک کنفرانس خبری حضور یافت.
خانم ربانی تاکید کرد که کابل مهم ترین پایتحت جهان برای پاکستان است و صلح و ثبات در این کشور از اهمیت زیادی برای اسلام آباد برخوردار است.
وزیر امور خارجه پاکستان گفت که دیدارهای مختلف و زیاد مقامات دو کشور از پایتخت های یکدیگر نشاندهنده اهمیت روابط بین دو طرف است.
دیپلمات های دو کشور همچنین اذعان کردند که برگزاری شورای عالی علما در ابتدای سال آینده میلادی، همکاری های تجاری میان دو کشور و ادامه این همکاری با آسیای میانه از طریق تاجیکستان و چگونگی همکاری دو کشور در مورد روند صلح افغانستان، از محورهای اصلی این گفتگوها بوده است.
همچنین وزرای خارجه دو کشور از امضای پیمان استراتژیک میان افغانستان و پاکستان در آینده نزدیک خبر دادند.
این در حالی است که بحث ها در مورد امضای این پیمان در گذشته حساسیت ها و مخالفت های جدی را در افغانستان برانگیخته بود.
به باور منتقدان، امضای پیمان استراتژیک با کشوری که عملا مناطق مرزی کشور ما را راکت باران می کند و نیز در صورتی که افغانستان، همزمان متحد استراتژیک هند؛ دشمن دیرینه پاکستان محسوب می شود، نشانگر عدم تعریف درست از دوست و دشمن در سیاست خارجی افغانستان می باشد.
از جانب دیگر، امضای این پیمان با کشورهای رقیب و دشمن در منطقه و جهان، عملا کشور را به عرصه ای از تضاد منافع میان رقبای منطقه ای و بین المللی تبدیل کرده و نهایتا سبب افزایش ناامنی ها، رقابت های منفی و جدال های پنهان و آشکار در افغانستان خواهد شد.
اما صرف نظر از مباحث مربوط به امضای پیمان استراتژیک با پاکستان، به نظر می رسد پاکستانی ها اکنون به این نتیجه رسیده اند که از این پس اگر به دنبال ادامه حضور موثر خود در افغانستان هستند باید مسیر تعامل با افغانستان را تغییر دهند. به دوگانه رفتاری ها و عدم صداقتی که در گذشته وجود داشت پایان دهند و با سیاست های کلی منطقه ای در مورد افغانستان، همسو و هماهنگ شوند.
افغانستان در سال 2014 مسیری از خودکفایی، استقلال و حاکمیت مستقل ملی را تجربه خواهد کرد و مساله مهم تر دیگر اینکه سال 2014 سال انتقال قدرت و تغییر مهره های کلیدی دولت و حکومت در افغانستان نیز خواهد بود. موضوعی که روشن نیست چه تاثیری بر رویکرد کنونی دولت افغانستان در قبال پاکستان خواهد گذاشت. آیا مسیر کنونی همچنان ادامه خواهد یافت یا شاهد تغییرات و دگرگونی های اساسی و بنیادین در این خصوص خواهیم بود؟
همه این مسایل، پاکستانی ها را وامی دارد؛ تا برای جایگاه آینده خود در سیاست افغانستان، موقعیت بهتری برای خود جستجو کنند.
طالبان در این میان، برای پاکستانی ها همچنان به مثابه اهرمی قدرتمند عمل می کند. پاکستان با استفاده از امتیازی به نام طالبان، خواهد توانست به بازسازی و بهینه سازی وجهه و اعتبار مخدوش خود در نزد دولتمردان و مردم افغانستان، دست یافته و از این طریق، همچنان ابتکار عمل جریان سازی در سیاست های منطقه ای در قبال افغانستان را در کنترل خود نگهدارد.
پیش از این، پاکستان همواره به عنوان حامی تروریزم، دشمن صلح و ثبات و امنیت در افغانستان و کشوری با سیاست های غیرصادقانه، دوپهلو و تعریف ناشده در برابر ملت و دولت افغانستان شناخته می شده است. به ویژه اینکه این کشور، به دلیل حمایت های گسترده خود از تروریزم، هرگز کشوری مورد اعتماد برای دوستی های درازمدت سیاسی و دیپلماتیک شمرده نمی شود.
با اینهمه دولت کنونی افغانستان، هیچگاه نسبت به این کشور، نگاهی خصمانه نداشته و سعی کرده است از طرق مختلف، پل پیوند خویش با آن کشور را پایدار نگهدارد. این چیزی است که بعد از 2014 که سال انتقال قدرت در افغانستان به حساب می آید، مشخص نیست که آیا در غیاب دولت کنونی، ادامه خواهد یافت یانه؛ براین اساس، پاکستانی ها سعی می کنند پیشاپیش، از مسیرهای دیگری حضور خود در آینده سیاسی افغانستان را تثبیت و تحکیم بخشند.
در این میان اما دولت افغانستان نیز نباید با فراموشی گذشته عملکردهای غیرصادقانه پاکستانی ها در برابر افغانستان، به آنها امتیازهای یکجانبه بدهد؛ بلکه در این میان، هر تصمیمی که برای تعامل با آن کشور گرفته می شود باید مبتنی بر سابقه تعامل دو کشور، وضعیت و نیاز کنونی افغانستان و منافع ملی ما در افق سال 2014 و سال های پس از آن باشد.