اتحادیه اروپا اخیرا طی اقدامی شتابزده و خلاف شئونات و موازین بین المللی و با چشم پوشی از حق انتخاب ملت سوریه ائتلاف شکننده تروریست های مخالف دولت سوریه ، موسوم به «ائتلاف ملی سوریه» را طی بیانیه ئی به رسمیت شناخته است . 

از منظر بین المللی اعلام ضرب الاجلی این رسمیت بخشی غیر انسانی به مجموع گروه های تروریستی فعال در سوریه بطور طبیعی تبعات و هزینه های سنگین حقوقی - اجتماعی را در بخش سیاست خارجی بر اتحادیه اروپا وارد می سازد اما بدیهی است که تنگناهای سیاسی و ضرورت های اجتناب ناپذیری که ریشه در عمق استراتژیک غربی ها دارد سبب شده است تا اتحادیه اروپا با پذیرفتن هزینه های این اقدام بطور رسمی پا به عرصه حمایت از تروریست های فعال در سوریه بگذارد که در این خصوص موارد ذیل قابل طرح است: 

1- نگاهی گذرا بر مواضع اتخاذی اتحادیه اروپا در مواجهه با ملت و دولت سوریه طی دو سال گذشته موید آن است که ساقط کردن دولت بشار اسد به هر طریق ممکن در دستور کار غربی ها قرار دارد. مقاومت هوشمندانه ملت سوریه در برابر توطئه های گام به گام غربی ها شامل« تحریم فراگیر بین المللی، ممانعت ازارسال هرگونه محموله غذائی- درمانی، مسدود کردن دارایی‌‌های آن کشور و تجهیز مخالفان دولت سوری به انواع تجهیزات نظامی و... » نشان روشنی از ناکارآمدی تصمیم‌ های خصمانه اتحادیه اروپا در قبال ملت سوریه دارد.این ناکارآمدی فی نفسه موجب شده است تا اروپائی ها با به کنار گذاشتن تعارفات مرسوم دیپلماتیک بطوررسمی وارد کارزار سوریه شده و با تائید تروریست های افراطی صدمات جدی تری بر پیکره ملت و دولت سوریه وارد سازند. 

2- شکی وجود ندارد که مخالفان دولت سوریه متشکل از گروه های افراطی فاقد ساختار سیاسی هستند که اساسا ماهیتی تروریستی دارند. اتحادیه اروپا با این اقدام به ملل آزاده دنیا نشان داد که تمامی ادعاهای حقوق بشری غربی ها صرفا یک بهانه پوشالی برای استعمار و استثمار ملل محروم منطقه است. تصور عمومی بر این بود سران تروریست ائتلاف مذکور که از مدت ها پیش با چراغ سبز دولت آمریکا و میدانداری امیر قطر شکل گرفته و پیشترنیز از سوی ترکیه و فرانسه رسمیت غیر مشروع نسبی یافته و در چند ماه گذشته مرتکب جنایات جنگی بی شماری بر علیه شهروندان بی گناه سوری شده اند به عنوان جنایتکار جنگی شناخته شده و رسیدگی به جرائم آنان در دستور کار مجامع اروپائی مدعی دفاع از حقوق بشر قرار بگیرد که اینگونه نشد. واضح است برای غربی ها منافع ملل و دفاع از حقوق بشر تنها تا جائی دارای ارزش سیاسی- اجتماعی است که در تعارض با منافع فرهنگی – اقتصادی آنان نباشد. حقوق ملل تنها در چارچوب خدمت به منافع غربی ها قابل احترام است. 

3- نگاهی به وزن و جایگاه سیاسی ائتلاف جدید در داخل و خارج سوریه نشان می دهد که ائتلاف یادشده یک گروه کاملا سازمان یافته تروریستی است که در داخل سوریه از هیچگونه پایگاه مردمی برخوردار نمی باشد. غربی ها در ابتدای ماجرای سوریه عمیقا می کوشیدند تا با جلب نظر ملت سوریه، دولت بشار اسد را در متن یک پروسه مثلا دموکراتیک مانند اعتراضات خیابانی و شورش های اجتماعی ساقط نموده و سپس توسط مهره های از پیش تعیین شده نفوذی به مدیریت پنهانی امور بپردازند. هوشیاری ملت سوریه و عدم همراهی آنان با سیاست براندازی نرم غربی ها موجب شده است تا غربی ها رویکرد جدید حمایت رسمی از تروریست ها را در دستور کار قرار دهند. اتحادیه اروپا سعی دارد در بازه زمانی محدود چند ماهه پیش رو با تغییر تاکتیک ها ی نظامی – سیاسی گذشته عملا حمایت از گروه های تروریستی را که بطور مطلق منفور ملت سوریه هستند دربطن استراتژی مقابله مستقیم با دولت سوریه جای دهند. 

4- به نظر می رسد غربی ها که از میزان بسیار ناچیز وجاهت و مقبولیت این ائتلاف تروریستی در داخل و خارج سوریه اطلاع دقیق دارند تلاش می کنند تا در متن یک جنگ روانی دامنه دار تبلیغاتی این گروه تروریستی را به ملت سوریه تحمیل نمایند و با مشروعیت بخشی بین المللی به آنها در نتیجه نهائی دو سال فعالیت های تروریستی آنها تغییرشکلی داده و در این بین به نتیجه مطلوب دست یابند. طبیعی است آزادی، دموکراسی و رعایت موازین دینی که خواست حقیقی مردم سوریه است هیچ هم خوانی با مطالبات راهبردی معارضین تروریست ندارد. آنها مزدوران وابسته ئی هستند که تنها برای تامین اهداف نامشروع غربی ها در محور مقاومت پا پیش گذاشته اند. در شرائط کنونی تقویت معنائی نیروهای تروریست و موجه نشان دادن عملیات خشونت بار آنها و تطبیق کشتار ملت بی گناه سوری با معیارهای انسانی اصل راهبردی مورد نظر غربی ها است.
 
اتحادیه اروپا در حالی پرچمداری شعار حل و فصل مسالمت‌آمیز بحران سوریه و پایان دادن به خونریزی ها را به شکلی ساختگی عهده دار شده است که شهروندان سوری با تسلیحات اهدائی آنان به خاک و خون کشیده می شوند. از منظر حقوق بین الملل این اقدام اتحادیه اروپا دخالت مستقیم در امور داخلی سوریه محسوب می شود. دخالت در امور داخلی سایر کشورها که اساس نظم نوین بین المللی آمریکائی ها را شکل می دهد در اوج بی توجهی غربی ها به حقوق ملل تنها متضمن منافع نامشروع غرب در منطقه خاورمیانه است. 

5- درگیری نظامی حماس با رژیم صهیونیستی به خوبی نشان داد که محور مقاومت با وجود تمامی اقدامات سازمان یافته ده سال اخیر غربی ها از استخوانبندی رو به پیشرفت قابل تاملی برخوردار است. در این میان روشن است که ایران، سوریه و حزب ا... لبنان نقش بنیادینی در استحکام بخشی و تقویت خط مقاومت فلسطینی در برابر افزون طلبی های دامنه دار صهیونیست ها بر عهده داشته اند. پیدایش بیداری اسلامی و از بین رفتن حکام عرب وابسته به غرب در لیبی، تونس، مصرو... موجب بروزتغییرات جدی در نقشه راه غرب شده است. شکی وجود ندارد که در حال حاضر مداخله مستقیم در اتفاقات منطقه، تضعیف و نهایتا به شکست کشانیدن اضلاع سه گانه میدانی محورمقاومت در دستور کار غربی ها قرار دارد. جنگ های 22 روزه و 33 روزه مقاومت با رژیم صهیونیستی موید این حقیقت آشکاراست که غربی ها برای رسیدن به طرح خاورمیانه جدیدچاره ئی جز حذف فیزیکی دولت بشار اسد به بهانه مناقشات داخلی ندارند و بر این اساس با تمام قدرت وارد عرصه جنگ با ملت و دولت سوریه شدند.

نویسنده: سیروس محمودیان