حمله به ساختمان تلویزیون "القدس" در فلسطین و مجروح ساختن 6 خبرنگار، هدف قراردادن هوتل فلسطین محل استقرار خبرنگاران بین المللی در بغداد(8 آوریل 2003)، کشته شدن طارق ایوب، خبرنگار الجزیره و خوزه کاسو از شبکه Telecinco اسپانیا، کشته شدن حداقل 16 خبرنگار، تنها از آغاز تهاجم به عراق تا ۲۰ مارس ۲۰۰۳، ترور خبرنگار پرس تی وی در سوریه و صدها شهید و زخمی دیگر عرصه اطلاع رسانی، قطع پخش شبکه های تلویزیونی از قمرهای مصنوعی غربی، در هیاهوی تجاوزگری و کشورگشاییهای امروز جهان، حاکی از یک فاجعه جنایتبار مستمر، در حوزه جریان آزاد اطلاعات و آزادی بیان است.
امپراطوری های رسانه ای به دلیل همسویی و رسانه های مستقل، به دلیل کم سویی، جنایات رسانهای از این دست در یک خاموشی نسبی انجام میگیرد. اگرچه تهاجم ددمنشانه اشغالگران قدس و مواضع حامیان غربی و وابستگان شرقی آنها در این برهه، یک سوی داستان فوق تراژیک امروز جهان ماست اما کشتار در سایه ترور و سانسور و سکوت رسانهای، سویه دیگر فاجعه بزرگ قرن پرهیاهوی و مدعیان پرمدعای جریان آزاد اطلاعات و آزادی بیان است که مورد بی توجهی شدید قرار گرفته و به حاشیه رانده شده است.
به راستی چرا به ایستگاههای آگاهی بخشی، حمله میکنند و از آگاهی متنفرند و از دانستن ملتها وحشت دارند؟ حمله به کانون های اطلاع رسانی، فعالان عرصه خبرنگاری، حذف شبکه های تلویزیونی از قمرهای مصنوعی، تخریب ساختمانهای خبری، چیزی جز تنفر از آگاهی و تروریسم سازمان یافته رسانهای نیست.
ساختمان تلویزیون "القدس"، نماد و نهاد بازتاب دهندهای فجایعی است که در غزه امروز و دیروز باز تکرار میشود و اگر افکار عمومی جهان از آن اطلاع یابد، دیگر دروغ "حق دفاع" مقامات متجاوز اسرائیل و " تجاوز به بهانه واهی ایجاد صلح" را باور نخواهند کرد. زیرا در صورت اطلاع از واقعیات میدانی، پرسش وجدانهای بیدار از مقامات بیمار و تجاوزگر اسرائیلی و حامیان آنها این خواهد بود که چگونه "جنگ" به صورت معجزه آسا میتواند "صلح آفرین" شود و "تجاوز" همه جانبه بر بیدفاعان، "حق دفاع"، قلمداد گردد؟ به همین دلیل اولین اقدام، سیاست سانسور و حذف مراکز اطلاع رسانی از معادله است، که در تهاجم به عراق، جنگ 33 روزه 2006 علیه لبنان، حذف شبکه های تلویزیونی از قمرهای مصنوعی در جریان جنگ تروریسم بینالمللی علیه سوریه و اینک در تهاجم به غزه و تخریب ساختمان القدس، نخستین فتح الفتوح آنان است.
در دهکده به اصطلاح جهانی کنونی، تمام تلاش امپراطوری رسانهای وابسته به سلطه این است که هر اقدامی و به هرقیمتی را که اربابان قدرتمند شان، برای تامین منافع خویش در هر نقطهای از جهان لازم بدانند، بتوانند مرتکب شوند و در سایه غوغای رسانهای و حذف رسانه های مستقل و یا مزاحم، به هررنگی که خواهند جامه پوشند و افکار عمومی را اشباع کاذب خبری کرده و در مسیر دلخواه جهت دهند. بدیهی است که در غیبت صداهای مستقل و تصویرهای واقعی، جای مظلوم و ظالم عوض شده، "تجاوزگری" حق دفاع و "جنگ" برای صلح(!؟) توجیه و تقدیس میگردد و در نهایت رد پای جنایات تروریسم دولتی و رسانهای گم میشود.
در چنین شرایطی است که نه سوالهای آزار دهنده را خواهند شنید و نه فرصت فکر برای افکار عمومی باقی خواهد ماند. آنان واقعیات و رویدادها را آنگونه که "میخواهند" و نه "چنان که هست"، تصویر و تبلیغ میکنند. همین نکته سر سویدای حمله به "القدس" غزه، و "هوتل فلسطین" بغداد و قطع رسانههای مستقل و سنگ اندازیها در مسیر جریان آزاد اطلاعات و تیر اندازی به فعالان این عرصه است.
تردیدی نیست، آنانی که خرقه ریا پوشیدهاند و مدافعان دروغین دموکراسی و آزادی بیان و حقوق بشراند، پیام آوران تاریکی و از آگاهی متنفرند و وحشت از آن دارند که مردم جهان بدانند، در ورای شعارهای فریبای آنها چه توطئهها و ترورها و جنایاتی در جریان است.
نویسنده: سید آقا موسوی نژاد