دیوید پتریوس؛ رییس سازمان اطلاعات امریکا(سیا) روز جمعه از مقامش استعفا داد. آقای پتریوس میگوید به همسرش خیانت کرده و همین موضوع را دلیل استعفای خود عنوان کرده است.
وی در بیانیه ای استعفای خود را به باراک اوباما؛ رییس جمهوری امریکا ارائه کرده و در آن گفته است در "قضاوت های خود بسیار ضعیف" عمل کرده است.
پترایوس در بیانیه خود گفت:"بعد از ۳۷ سال زندگی مشترک، من در قضاوت های خود بسیار ضعیف عمل کردم و با فرد دیگری رابطه برقرار کردم."
در ادامه آمده:"چنین رفتاری کاملا غیر قابل قبول است، چه به عنوان همسر و چه به عنوان رییس سازمانی همچون سیا. عصر امروز"جمعه) رییس جمهوری، استعفای من را از سر لطف پذیرفت."
این استعفا درست سه روز پس از پیروزی اوباما صورت می گیرد. به باور تحلیلگران، رسوایی اخلاقی رییس سیا و فرمانده سابق جنگ های عراق و افغانستان، اگرچه می تواند درست و واقعی باشد؛ اما نمی تواند دلیلی قابل قبول و عقلانی برای استعفای وی به حساب آید؛ کما اینکه چنین مواردی در گذشته نیز در مورد سیاستمداران تراز اول امریکا اتفاق افتاده؛ اما موجب استعفای آنها از سمت های سیاسی، دولتی یا امنیتی خود نشده است.
از سوی دیگر، زمان این استعفا نیز می تواند اهمیت زیادی داشته باشد. اگرچه موافقان، شاید تصور کنند این استعفا به این دلیل، پس از پیروزی امریکا اعلام می شود که آقای پتریوس و همچنین باراک اوباما نمی خواستند با استعفای این مهره کارکشته وفادار به اوباما، جریان پیروزی مجدد وی در انتخابات ریاست جمهوری، آسیب ببیند؛ این دلیل اگرچه به ظاهر معقول و پذیرفتنی می آید؛ اما قبول آن مستلزم آن است که آنچه علت استعفای پتریوس عنوان شده را نیز قبول کنیم. در حالی که چنانچه گفته شد، ربط دادن اتفاقات زندگی شخصی به امور کاری، موردی نیست که براساس اصول اخلاقی حاکم بر سیاست امریکایی، معقول و موجه باشد! بر این اساس، دلیل استعفای آقای پتریوس را باید در انگیزه های دیگری جستجو کرد.
او درست سه روز پس از پیروزی اوباما استعفا می دهد و این یعنی اینکه حاضر نیست در ادامه راه پرچالشی که او در پیش دارد او را همراهی کند. اوباما در عرصه سیاست خارجی و داخلی با چالش های بزرگی مواجه است. از رکود اقتصادی، معضل بیکاری، افزایش مالیات ها، افزایش فشارهای لابی یهود و موانعی که ممکن است جمهوری خواهان برای وی ایجاد کنند در داخل کشور تا بحران خاورمیانه، تنش با اسراییل، جنگ افغانستان و... در خارج. و همه این موارد به نحوی با ماموریت پتریوس در سازمان سیا نیز پیوند خورده بود.
همچنین برخی گزارش های تایید نشده حاکی است که هیلاری کلینتون و لئون پانه تا؛ وزرای خارجه و دفاع دولت اول اوباما نیز تصمیم دارند در دولت دوم، از همراهی و همکاری با وی اجتناب کنند؛ اگر این گزارش ها درست ثابت شود، ریزش مهره ها در دولت دوم آقای اوباما می تواند چالش های پیش روی وی در دور دوم را بیش از هر زمان دیگری، سخت تر کند.
پتریوس، کلینتون و پانه تا، سه مهره کلیدی تیم اوباما در دور اول بودند و او بسیاری از سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های استراتژیک را با مشورت و همکاری آنان انجام می داد.
به باور بسیاری از کارشناسان، حتی اگر عناصر یادشده را در استعفای یتریوس دخیل ندانیم و همچنین احتمال انصراف و دست کشیدن پانه تا و کلینتون از همکاری با اوباما در دور دوم را هم ضعیف یا بعید تلقی کنیم، بازهم نفس استعفای پتریوس در ابتدای راه دولت دوم اوباما، می تواند پیام ناخوشایندی برای وی داشته باشد.
دیوید پتریوس برای اوباما نقش یک مهره حیاتی و استراتژیک را داشت. آنچه اوباما توانمندی او در مهار جنگ های لجام گسیخته جورج بوش در عراق و افغانستان می دانست سبب شد که وی پتریوس را پس از عراق به افغانستان بگمارد، تا از افزایش هزینه های ناشی از آتش جنگ هایی که بوش برافروخته بود و اوباما باید آن را تمام می کرد، جلوگیری شود؛ اینکه پتریوس آیا قادر شد تجربه عراق را در افغانستان نیز به اجرا بگذارد یا خیر بحث دیگری است؛ اما خوش بینی اوباما از نتیجه بخش بودن تدبیرهای او در جنگ افغانستان، نشان دهنده آن است که پتریوس بازوی کارساز اوباما در شرایط بحران بود و استعفای او، نشان دهنده تنهاتر شدن اوباما در رویارویی با بحران ها و چالش های جدید و نیرومند امریکا در داخل و خارج می باشد.