شکی نیست که ایالات متحده امریکا در شرایط کنونی قدرتمندترین کشور جهان محسوب می شود و در این میان رئیس جمهور این کشور را نیز می توان قدرتمندترین رئیس جمهور در میان روسای جماهیر جهان قلمداد کرد. رئیس جمهور در امریکا عالی ترین مقام سیاسی به شمار می رود و فرماندهی کل نیروهای مسلح را نیز بر عهده دارد. مامور تشکیل کابینه، مسئول اعلام جنگ و مسئول اجرای قوانین در کشور نیز می باشد. هر چند بنیانگذاران امریکا و نویسندگان قانون اساسی از همان ابتدای امر برای رئیس جمهور اختیارات محدودی را تعریف کردند ولی واقعیت این است که در ظرف 200 سال اخیر به حجم اختیارات رئیس جمهور به شکل سرسام آوری افزوده شده است.
نویسندگان قانون اساسی امریکا بر این تلاش بودند تا امریکا را به کشوری مبدل کنند که قدرت واقعی در دست ایالت ها و نمایندگان ملت باشد و رئیس جمهور یا به عبارتی دولت فدرال فقط به سیاست خارجی و هماهنگی میان ایالات بپردازد ولی هم اکنون دائره اختیارات رئیس جمهور به قدری بالا رفته است که عملا دیگر ارکان سیستم سیاسی- اجرایی امریکا به نوعی تحت الشعاع قدرت رئیس جمهور قرار گرفته اند.
به عنوان مثال رئیس جمهور این اختیار را دارد که مصوبات کنگره را وتو کند و این وتو زمانی می تواند بی اثر شود که دو سوم اعضای کنگره بر مصوبه خود تاکید نمایند و بدینوسیله وتوی رئیس جمهور را بی اثر نمایند.
قضات دیوان عالی امریکا که مهم ترین نهاد قضایی این کشور محسوب می شوند همگی به پیشنهاد رئیس جمهور و تصویب کنگره منصوب می شوند و به محض رسیدن به این جایگاه، مادام العمر به ایفای نقش قضاوت خواهند پرداخت.
رئیس جمهور همچنین قادر است بدون در نظر داشت نظرات کنگره نیروهای نظامی را به مدت 90 روز به یک کشور خارجی اعزام نماید و برای بقای این نیروها برای بیش از 90 روز نیازمند رای مثبت کنگره است و این فرصتی است که رئیس جمهور را در بسیاری موارد از کنگره بی نیاز می کند.
رئیس جمهور امریکا همچنین قانونا این اختیار را دارد که از کنگره درخواست تصویب قانون کند و از مجالس مقننه کشور برای بررسی مسائل خاص دعوت به برگزاری جلسات فوق العاده نماید. او همچنین این قدرت را دارد که به طور موقت کنگره را تعطیل نماید و البته این به زمانی مربوط می شود که مجالس مقننه کشور یعنی مجلس سنا و کنگره بر سر زمان تعطیلی قوه مقننه اختلاف نظر داشته باشند.
آن چه که در سطور فوق به آن ها اشاره شد فقط بخشی از اختیارات رئیس جمهور امریکا را تشکیل می دهد ولی این به آن معنا نیست که هیچ گونه نظارت و کنترلی بر رئیس جمهور صورت نمی گیرد، بر اساس قانون اساسی امریکا قدرت رئیس جمهور توسط دو اهرم فشار محدود می شود، یکی مجالس دو گانه مقننه امریکا، که این اختیار را دارند که رئیس جمهور را استیضاح و حتی برکنار کنند و در مواردی همچون رای اعتماد به کابینه، تصویب بودجه سالانه و ... او را وادار به تمکین کنند و نهاد دیگر دیوان عالی فدرال امریکا می باشد که قانونا و عملا قادر است علیه رئیس جمهور اعلام جرم نماید.
امریکا پژوهان برای تبیین سیستم سیاسی امریکا اصطلاح کنترل و توازن را به کار می برند که بدان معناست برای جلوگیری از شکل گیری قدرت مطلقه قوای سه گانه بر روی یکدیگر توان اعمال نفوذ دارند ولی با وجود این توضیح اکثر افکار عمومی امریکا بر این عقیده اند که قدرت رئیس جمهور امریکا به مراتب بیشتر از دیگر قوای مقننه و قضائیه ایالات متحده است. بر همین اساس است که بخش اعظم افکار عمومی رئیس جمهور را منشاء و بانی پیشرفت ها و عقب ماندگی های کشور می دانند، لذاست که انتخاب رئیس جمهور مهم ترین تاثیر را بر سرنوشت کشور می گذارد.
نویسنده: سید محمد رضا موسوی