در بحبوحه مبارزات انتخاباتی امریکا، کارت های مختلفی از سوی دو نامزد دموکرات و جمهوری خواه در این بازی به کار گرفته می شود؛ تا هرکدام گوی سبقت را در فریب افکار عمومی از دیگری برباید.
باراک اوباما؛ نامزد حزب دموکرات و رییس جمهور کنونی امریکا اما به نظر می رسد به شیوه های نهان روشانه تر و البته تاثیرگذارتری متوسل می شود؛ تا این پیروزی را از آن خود کند. 

پخش خبر کشته شدن ابویحیی اللیبی از اعضای فعال و ارشد القاعده نیز یکی از همین روش ها بود که رسانه های خبری امریکا و جهان به گونه گسترده ای آن را پوشش دادند. به نظر می رسد مرگ یا زندگی او و هر کس دیگری که به دشمنی علیه ایالات متحده مشهور است در هر زمانی که به خورد رسانه ها و افکار عمومی جهان و مردم امریکا داده می شود، بهره های فراوانی برای نظام حاکم در امریکا و اهداف و اغراض سیاسی و تبلیغاتی آن ها خواهد داشت. 

اینک چند روزی است که شایعه مرگ ملاعمر به صورت گسترده و وسیعی دهان به دهان می گردد و رسانه های خبری، شبکه های اجتماعی و ژورنال های سیاسی تعمدا به شیوع این شایعه بیش از پیش دامن می زنند.
اخیرا روزنامه دیلی بیست نیز به مدد گشترش این شایعه آمده و به نقل از یک عضو شورای کویته که هیچگاه از او نام نمی برد، می نویسد که خبر مرگ یا زندگی ملاعمر دیگر برای اعضای طالبان اهمیتی ندارد؛ زیرا اکنون تمام توجه جنگجویان طالبان معطوف به جنگ است؛ اما او تاکید می کند که این پرسش همواره برای وی مطرح بوده که چرا دیری است هیچ پیام صوتی از ملاعمر منتشر نشده است. 

اینکه این روزنامه تا چه حد در این نقل قول ها صادق است و آیا اساسا عضوی از شورای کویته با آن گفتگو کرده یا نه، بحث دیگری است؛ اما آنچه در این میان نباید از یاد برده شده و نادیده گرفته شود این است که ملاعمر از همان ابتدای ظهور گروه طالبان نیز هیچگاه رؤیت نشد و هرچه از او در دسترس است، یک عکس سیاه و سفید است که معلوم نیست تصویر واقعی او هست یا خیر. 

این غیبت برنامه ریزی شده ملاعمری که شاید هیچگاه وجود نداشت بسیاری از خواست های قدرت هایی که در پشت گروهی به نام طالبان پنهان بودند و هستند و همچنان از طریق این گروه به اهداف بلندمدت خویش در افغانستان، منطقه و جهان می رسند را برآورده کرد و همچنان بهره های فراوانی برای آن ها به همراه دارد.
اکنون اگر مرگ ابویحیی اللیبی، مرگ ملاعمر و خنثی سازی توطئه بمب گذاری در بانک مرکزی امریکا که به تازگی شایع شده و یک عضو بنگلادیشی شبکه القاعده به آن متهم شده را در کنار همدیگر قرار دهیم به نظر می رسد همه این شایعات و خبرها، مصرف تبلیغاتی تیم آقای اوباماست که این روزها به دلیل حادثه بنغازی در لیبی که به کشته شدن سفیر امریکا و سه دیپلمات دیگر آن کشور منجر شد، از سوی میت رامنی و تیم انتخاباتی او تحت فشار فزاینده ای قرار دارد. 

القاعده و طالبان هنوزهم برای امریکا و انتخابات آن کشور، مصرف تبلیغاتی دارند و پیروزی و شکست نامزدهای رقیب را رقم می زنند. 

در انتخابات های قبلی در امریکا، برخی از نامزدها حتی عکس هایی از بن لادن را نیز به نشانه اینکه امریکا در برابر یک تهدید بزرگ قرار دارد در کنار عکس های خود چاپ و پخش می کردند. اوباما اکنون خبر مرگ مرموز بن لادن را نیز به عنوان یکی از کارت های ارزشمند در بازی های انتخاباتی با خود به همراه دارد. او در سخنرانی خود در جمع اعضای حزب دموکرات زمانی که رسما نامزدی این حزب در انتخابات آتی ریاست جمهوری امریکا را به دست آورد به این نکته اذعان کرد و گفت که او توانسته القاعده را با کشتن رهبر آن شبکه تروریستی، به زانو درآورد. 

اما مسلم است که این به تنهایی کافی نیست. نامزدهای رقیب هر روز باید کارت های بیشتری را برای درهم کوفتن طرف مقابل به کار گیرند؛ کما اینکه مناظره های پی در پی انتخاباتی نیز نیاز به ترفندهای بیشتر و پیشرفته تر برای فریب افکار عمومی را می طلبد؛ بنا براین در مقطع حاضر، مرگ ملاعمر هم می تواند به ادامه مسیر ماشین تبلیغاتی تیم اوباما کمک قابل توجهی کند.