براساس گزارش منابعی در ارگ ریاست جمهوری، رییس جمهور کرزی، روز یکشنبه نامه های جداگانه ای را به ده رهبر سیاسی و مذهبی پاکستان ارسال کرده و از آنها خواسته است که در برابر تروریزم از خود عزم و اراده ای جدی نشان دهند.
این نامه ها به صورت جداگانه و مستقل به آدرس های آصف علی زرداری؛ رئیس جمهوری پاکستان، راجا پرویز اشرف؛ نخست وزیر، نواز شریف؛ رهبر حزب مسلم لیگ، قاضی حسین احمد؛ رهبر پیشین حزب جماعت اسلامی، عمران خان؛ رهبر حزب انصاف، محمود خان اچگزی؛ رهبر حزب پشتونخواه، اسفندیار ولی؛ رهبر حزب عوامی ملی، مولانا فضل الرحمن؛ رهبر جمعیت علمای اسلام و چند تن دیگر فرستاده شده اند.
براساس آنچه از منابع ارگ ریاست جمهوری در این خصوص نقل شده در بخشی از این نامه ها چنین آمده است:"حمله بر یک کودک دختر این را می رساند که مردم منطقه به خصوص ملت های دو طرف خط دیورند با دشمن خطرناکی مواجه هستند که می خواهند حال و آینده آنان را در تاریکی و جهالت نگهدارند، مکاتب و مدارس شان را مسدود کنند و از تعلیم علوم دینی و عصری آنان را محروم سازند."
آقای کرزی در این نامه، ملاله یوسفزی را به عنوان کسی که علاقه به آموختن داشت و دیگران را نیز به آموختن تشویق می کرد ستایش کرده و از رهبران پاکستان خواسته است اجازه ندهند صدایی را که در حمایت از ملاله یوسفزی در پاکستان بلند شده است، خاموش شود. او گفته که افغانستان و پاکستان نیاز دارند که با اراده قوی علیه تروریزم و افراط گرایی در کشورهای خود مبارزه کنند.
به باور کارشناسان، حامد کرزی؛ رییس جمهور در پی آن است که از فرصت پیش آمده از ناحیه سوء قصد به جان ملاله یوسفزی؛ فعال حقوق کودک پاکستانی در جهت وادار کردن رهبران پاکستانی به احساس مسئولیت در قبال تروریزمی که خود آن را در آستین پرورده و به جان مردم و زنان و دختران افغان انداخته اند استفاده کند.
کارشناسان معتقدند که اکنون فضای اجتماعی مردم پاکستان، تحت تاثیر تبعات و واکنش های جهانی نسبت به سوء قصد به جان ملاله یوسفزی قرار دارد و سیاست های منفعلانه و دوپهلوی حکومت، ارتش و سازمان جاسوسی پاکستان در برابر تروریزم، افراط گرایی و طالبانیزم را به شدت مورد انتقاد قرار می دهد و این فرصت خوبی را در اختیار مقامات افغانستان قرار می دهد تا با استفاده از فضای حاکم بر افکار عمومی در آن کشور مخصوصا در مناطق قبایلی پاکستان که ملاله در آن هدف گلوله قرار گرفته فشارهای بیشتری را بر دولت پاکستان وارد کند.
آقای کرزی با ارسال این نامه ها خواسته است این بار حرف مردم افغانستان را از زبان مردم پاکستان به گوش رهبران پاکستانی برساند. او در انتخاب آن دسته از رهبران و مقاماتی که باید این نامه ها را دریافت کنند نیز با دقت و زیرکی عمل کرده است. اکثر این رهبران یا در تصمیم گیری های سیاسی و امنیتی در حکومت کنونی پاکستان نقش عمده و برجسته ای دارند و یا اینکه خود مستقیما در سازمان دهی و تشکیل گروه طالبان سهم داشته و آنها را حمایت مالی، تسلیحاتی و معنوی کرده اند. دسته دوم، هنوز هم از نفوذ و تاثیرگذاری بسیار بالایی بر گروه طالبان برخوردار اند و قادر اند بر تصمیم گیری های این گروه در خصوص مسایل مهم، موثر باشند.
با این حال، تردیدهایی نیز در خصوص تاثیرگذاری نامه های ده گانه آقای کرزی وجود دارد. مردم مناطق قبایلی پاکستان، اکثرا با رویکرد طالبان در مورد بسیاری از مسایل، همسو و موافق اند. از جانب دیگر، اینگونه تحولات و رویدادها در گذشته نیز در جامعه پاکستان به وجود آمده و تغییر چشمگیری در رویکرد و روش سیاستمداران پاکستانی در برابر طالبان ایجاد نکرده است.
همچنین به باور بسیاری از کارشناسان، پاکستان نمی تواند به صورت مستقل در مورد طالبان تصمیم گیری کند. این درست است که طالبان اکنون در مناطق قبایلی آن کشور مستقر اند و از آنجا سازمان دهی و تجهیز می شوند؛ اما نفس طالبان یک پروژه مشترک پاکستانی-عربی-انگلیسی است و نمی تواند منحصر به رای و نظر صرف حکومت یا رهبران سیاسی و مذهبی پاکستان باشد. با این حال، نحوه واکنش رهبران پاکستانی مخاطب نامه های آقای کرزی هم می تواند در مورد تاثیرگذاری یا عدم تاثیرگذاری این نامه ها، روشنی بخش باشد.