پس از آنکه دول امریکایی و اروپایی، از آغاز طرح خروج نیروهای شان در 2014 میلادی سخن گفتند، جوی از التهاب و نگرانی، فضای عمومی کشور را پر کرد. این فضا در حدی به نگرانی مردم دامن زد که بسیاری از فعالیت های بازسازی و سرمایه گذاری های خصوصی در کشور، تحت الشعاع این خروج قرار گرفته و یا تعطیل شده و یا اساساً آغاز نشدند.
آن مقدار از کارخانه ها و شرکت های تولیدی خرد و کوچکی هم که در کشور موجود بود، بعضاً جمع شده و برخی دیگر با دلهره و نگرانی، به فعالیت خویش ادامه داده اند. جو موجود، به حدی روی مردم کشور تاثیر گذاشته است که کمتر کسی رغبت می کند تا خشتی را روی خشتی بگذارد و یا سرمایه کم یا زیاد خویش را به کار بیندازد.
نتیجه این فضای نگران کننده، بیکاری و فقر و تنگدستی مفرط و زجر دهنده ای است که اخیرا و در طول سالهای اخیر، دامن گیر کشور و ملت ما گردیده است. حال، اوضاع کشور و مردم چرا این گونه شده و با آنکه همه می دانیم که امریکا و ناتو حاضر نیستند به این زودی ها افغانستان و خاور میانه را ترک کنند، پس چرا به دغدغه و نگرانی های بی شمار مردم افغانستان دامن می زنند، آگاهان به نکاتی اشاره می کنند از جمله اینکه، از آنجا که دولت افغانستان، امضای سند راهبردی با امریکا را منوط به پیش شرط هایی کرده که ابداً خوشایند مقامات کاخ سفید نیست، لذا آنان با راه اندازی تبلیغات غیر واقعی رسانه ای، مبنی بر وخیم تر شدن اوضاع امنیتی افغانستان در پس از 2014 میلادی، در صدد برآمده اند تا با این گونه سم پاشی های دروغین و غیر واقعی، دولت و ملت افغانستان را تحت فشار قرار بدهند تا دولت و ملت افغانستان، نسبت به ایجاد پایگاه های دایمی امریکا در کشور شان، دست از خواسته های مشروع و بر حق خویش بردارند.
معاف بودن عساکر امریکایی از پیگرد های قضایی و جزایی دولت افغانستان، یکی و عمده گزینه ای است که مقامات امریکایی با سماجت و اصرار باور نکردنی ای از آن دفاع می کنند. پیش از این نیز مقامات کاخ سفید با زیرکی عجیبی اعلان کرده بودند که ایالات متحده امریکا، اصراری به بستن پیمان راهبردی با دولت افغانستان و ایجاد پایگاه در این کشور ندارد و این دولت کابل است که خواهان بستن پیمان و ایجاد پایگاه های نظامی دایمی امریکا در افغانستان است.
البته امریکایی ها از جهتی راست می گویند؛ چرا که در ظاهر این دولت کابل است که از خود علاقمندی به بستن پیمان با امریکا نشان می دهد و امریکایی ها در عرصه حرف و زبان هیچگاه از دولت و ملت افغانستان نخواسته اند تا با آنان پیمان راهبردی امضا کنند.
بلی آنان در عرصه حرف و تقاضا، ساکت و خاموشند، اما در حیطه عمل و طرح و نقشه، اوضاع امنیتی و اقتصادی افغانستان را در جهتی هدایت می کنند تا دولتمردان افغان را وادار به پذیرش خواسته های استعماری و نامشروع خویش کنند!
امریکایی ها در عراق نیز از همین شیوه استفاده کردند و با شکننده بودن و ناامن جلوه دادن اوضاع آن کشور، در صدد بودند تا خواسته های خویش مبنی بر معافیت نیروهای امریکایی از پیگرد قضایی و جزایی را بر دولت عراق تحمیل کنند که در نهایت با مخالفت شدید مقامات عراقی مواجه شدند و سربازان خویش را از آن کشور بیرون کشیدند.
اما اینکه آیا در افغانستان امریکایی ها موفق خواهند شد تا به این خواسته استعماری شان دست بیابند یا نه، این مربوط به درایت و هوشمندی و نیز حس وطندوستی و غیرت میهنی دولتمردان ما خواهد شد که آیا یک چنین اجازه ای را به مقامات نظامی امریکا خواهند داد یا خیر.
برخی از آگاهان با توجه به تفاوتی که میان شرایط عراق و افغانستان قائلند، از امکان یک چنین موفقیتی برای دولتمردان کاخ سفید در افغانستان سخن می گویند و اینکه این دیدگاه، موافقانی را در داخل ارگ و بیرون از آنجا در میان هواداران امریکا و غرب در سطح برخی از شهرهای افغانستان دارد.
عمده تفاوتی که میان افغانستان و عراق عنوان می شود، فقیر بودن افغانستان و وابسته بودن آن از نظر اقتصادی به کشورهایی است که چندسالی است در افغانستان، نیروی نظامی دارند. تخریب زیرساخت های اقتصادی کشور در طول چندین سال جنگ در این کشور، تفاوت دیگری است که افغانستان را با عراق کاملا متمایز می سازد.
این در حالی است که عراق، کشوری است که اولاً به دلیل دارا بودن ذخایر نفت و گاز به روز و سرشار در آن کشور، عراق را به عنوان یکی از کشورهای قوی و ثروتمند منطقه تثبیت کرده است و در ثانی، بر رغم سپری شدن دو جنگ بزرگ در این کشور- جنگ عراق و ایران و اشغال عراق توسط امریکا- هنوز هم زیرساختهای این کشور سالم مانده و در صورت تخریب نسبی باز هم این کشور، حتی بدون کمک خارجی، قادر به ترمیم آنها می باشد.
اما افغانستان، امکانات و مزایای عراق را ندارد و به همین دلیل، می تواند در برابر خواسته های استعماری امریکا، نرمش نشان داده و تسلیم شود. به هر حال، هر چه باشد یک واقعیت مسلم است و آن ایجاد فضای مضطرب و نگران کننده در پس از سال 2014 میلادی توسط امریکا و عوامل رسانه ای آن در افغانستان است تا بدین وسیله دولت افغانستان را مجبور سازند تا نسبت به"حق نامشروع و استعماری کاپیتلاسیون" یا همان معافیت نیروهای امریکایی از پیگرد قانون افغانستان، کوتاه آمده و آن را بپذیرد؛ وگر نه همه می دانند که امریکا و غرب، این همه پول و امکانات را هزینه نکرده اند تا پس از ده سال حضور، راه خویش را پیش گرفته و از افغانستان و منطقه بیرون شوند.
اما آنچه در باره اوضاع امنیتی کشور پس از 2014 می توان گفت، مطمئناً اوضاع از اینی که هست، بدتر و یا بهتر نخواهد شد و مردم کشور نیز نباید تحت تاثیر تبلیغات واهی و دروغین رسانه های امریکایی و عوامل وابسته داخلی آنها قرار گیرند.
نویسنده: سید فاضل محجوب