تردیدی نیست که دین حیات بخش اسلام به میزان عظمتش، دشمنان بسیاری هم دارد. همانطوری که درک دقیق معارف بیکران و جایگاه قدسی پیامبرانش به فرزانگی، عقل و بصیرت بسیار نیاز دارد، شناخت روش ها و راهبردهای پیچیده دشمنانش نیز به زیرکی و ذکاوت همسان محتاج است. همه می دانیم، ادیان آسمانی به دلیل اشتراکاتی که دارند، پیروان آنها همواره احترام یکدیگر را پاس می دارند.
"فيكس تويت" دبيركل شوراي جهاني كليساها((WCC ساخت و نشر فیلم موهن"امریکایی- صهیونیستی" را محکوم کرد. وی در ششمين دور گفتگوي اديان ( 16 و 17 سپتامبر2012)، در "ژنوا" ضرورت «احترام به همه اديان و پيامبران الهي» را اعلام و «اهانت به مقدسات اسلام، ساخت و پخش فيلم موهن به ساحت مقدس پيامبر گرامي اسلام را اهانت به همه اديان دانست» و به شدت نکوهش كرد.
از اینرو اقدامات ضد دینی و تفرقه افکنانهای که به اسم دین صورتمیگیرد، نباید از دست و دسیسه "استعمارگران سکولار" حاکم بر جهان، غفلت ورزید. زیرا مطالعات استراتژیک نشان داده که امروز "گسل ایجاد برخورد"، رابطه استعماری و امپریالیستی با ملتها به ویژه جهان اسلام است. جغرافیایی سرشار از منابع زیر زمینی که برای استعمار خوراک لذیذی است اما دین با آموزه های حیاتبخشش پروژه چپاولگری را با چالش های فراوان مواجه ساخته است. از همینرو آنان اقدامات نرم و سخت یا نهان و عیان خویش را در حمله به مبانی و مقدسات اسلامی متمرکز ساخته اند. از نشر آیات شیطانی تا خلق کاریکاتور و ساخت فیلم های "فتنه" و "بیگناهی مسلمانان" و موارد دیگر، چیزی جز تلاش مذبوحانه برای دفع آن مانع نبوده است.
مقاله حاضر میخواهد مروری بر این اقدامات موهنانه داشته باشد و سرشت و سناریوی فرا پرده آنرا بشکافد و روایت فاز دیگر از استراتژی فتنه قرن را پیگیرد و آدرس اتاق فکر آنرا نشان دهد.
فیلم موهن "بیگناهی مسلمانان" به عنوان یکی دیگر از صدها اقدام نفرت انگیز استعمار غربی بر علیه مقدسات مسلمانان است که توسط "سام باسیل" امریکایی ساخته شده و پخش دقایقی از آن به مناسبت سالگرد حادثه 11 سپتامبر، توسط "تریجونز" ظاهراً کشیش، صورت گرفته است. اقدام شنیعی که باعث واکنش شدید و شایسته مسلمانان جهان گردید و کشته های هم به همراه داشت. برای درک درست این اقدامات ناگزیر باید کمی به گذشته برگشت و دقیقتر به اتفاقی بودن یا استراتژی بودن آنها پیبرد و اهداف آنرا باز شناخت و شرح داد.
کتاب آیات شیطانی رشدی مرتد(26 سپتامبر 1988) به سفارش «گيلون ريتکن» و در ازای 850 هزار پوند در انگلیس نوشته شد و مورد حمایت همه جانبه استعمار پیر قرار گرفت. غرب با این اقدام آغاز تهاجم عریان به قرآن، پیامبر(ص) و مقدسات اسلامی را کلید زد. چند سال بعد، جرج دبلیو بوش رئیس جمهور سابق ایالات متحده ، پس از واقعه (11سپتامبر2001) که بعد ها معلوم شد، خود زنی بوده، مسلمانان را تروریست خواند و با اعلام جنگ صلیبی به افغانستان و عراق حمله کرد.
در سپتامبر2005 "کورت وسترگارد" دنمارکی، کاریکاتور موهن میکشد و"گرت وايلدرز"سیاستمدارهلندی (30مارس 2008) فیلم فتنه را میسازد و به ساحت قدسی پیامبر اعظم(ص) جسارت میکنند، «تری جونز» کشیش کلیسای گِینزویل فلوریدا، (آوریل 2011) در"امریکا" و عساکر امریکا (فوریه 2012) در"بگرام، قرآن را میسوزانند. اخیراً فرد امریکایی با ساخت فیلمی دیگر، توهین به ساحت قدسی رحمت للعالمین واصول دین مبین اسلام میکند و این خط را تداوم میبخشد. پرسش برانگیز تر اینکه پس از یک هفته تظاهرات و خشم گسترده امت اسلامی وعلیرغم هشدارها، مجله فرانسوی «شارلی ابدو» مجدداً 20 سپتامبر جاری، کاریکاتورهای موهن را منتشر میکند. مجلهای که سال گذشته نیز چنین اقدام موهنی را انجام داده بود و باعث خشم و تظاهرات گسترده مسلمانان و آتش زدن ساختمان آن مجله شد. از اینکه در کشورما چکمه پوشان آنها با جمجمه های مردگان فوتبال و بر اجساد ادرار کردند؛ برای تفریح، اطفال مسلمان را کشتند و با اجساد شان عکس یادگاری گرفتند و در انترنت منتشرکردند، فعلا میگذریم.
ساخت و انتشار کاریکاتورها، فیلم های موهن و هتاکی مجدد مجله فرانسوی، تازه ترین اقداماتی است که شعله خشم غیر قابل مهار یک و نیم میلیارد مسلمان را به هر سامان کشاند. این فیلم موهن دو ساعته و با دو نام " بیگناهی مسلمانان" و "زندگی محمد[صلی الله علیه و آله] رسول اسلام" است که دقایقی از آن را «تری جونز» همان کشیش(!؟) قرآن سوز در فضای مجازی منتشر کرد و خشم سراسری مسلمانان جهان را بر انگیخت. داستان آن به این صورت است که در مصر به یک داکتر مسیحی قبطی و همسروی از سوی گروهی از مسلمانان تندرو حمله میشود و یک پیرزن به صورت عجیبی مورد شکنجه قرار می گیرد. در این فیلم افزون بر توهین و تهمت های ناروا به امین وحی و ازواج و اخلاق او، دین اسلام را به عنوان "سرطان" و مسلمانان را افرادی خشن، شکنجه گر، عقب مانده و طرفدار خونریزی نشان میدهد و همانند "رشدی مرتد"، تلاش میکند، نزول وحی را دروغ معرفی کند. درحالی که نه تنها چنین رفتاری در تاریخ اسلام با اتباع غیر مسلمان کشور اسلامی وجود ندارد که کشیده شدن خلخال از پای یک غیر مسلمان ذمی چنان مایه اندوه جانکاه پیشوای معصوم مسلمانان(امام علی علیه السلام) میشود که میفرماید: «اگر به خاطر این حادثه، مسلمانی از روی تأسف و غصّه بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار و بهجاست.» (نهج البلاغه، خطبه 27). در سوی دیگر، شورای جهانی کلیسا که به عنوان بالاترین مرجع مذهبی کاتولیک های جهان است و به هدف نوسازی و عصری سازی کلیسا،"شورای واتیکان" 1962-1965را تاسیس کرده است، مصوبات متعدد داشت و شانزده سند مهم را در موضوعات مختلف از جمله «اظهار نظر پیرامون رابطه کلیسا با ادیان دیگر» منتشر ساخت. در این سند مهم و جهانی صریحا به مسحیان دستور داده شده که «به مسلمانان به دیده احترام بنگرند و به آنها ارج نهند» در آن سند تاکید شده که « مسلمانان و مسیحیان، خدای واحدی را میپرستند و به طور یکسان میکوشند که تسلیم فرمان های او باشند.»(توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ: 176؛1389) در این مانیفیست نحوه تعامل آنان با مسلمانان از منظر دینی این چنین تعیین و تعریف شده است.
اما "باسیل" در گفتوگو با روزنامه وال استریت ژورنال(12 سپتامبر2012)، با اهانت به اسلام میگوید: «اسلام سرطان است» و تاکید میکند که این فیلم«یک فیلم سیاسی است نه فیلمی دینی». در این که این فیلم سیاسی و فتنه بنیان است، هیچ تردیدی نیست زیرا در باره پیامبر الهی نه آموزه های مسیحی ونه رهبران جامعه مسیحی هرگز چنین دیدگاهی ندارند. چنانکه گذشت"فيكس تويت " دبيركل شوراي جهاني كليساها "اهانت به مقدسات اسلام" را محكوم و "ساخت و پخش فيلم موهن" و سخيف "اهانت به ساحت مقدس پيامبر گرامي اسلام" را اهانت به همه اديان میداند و "احترام به همه اديان و پيامبران الهي" را ضروری میخواند و از همه میخواهد در جهت تحقق صلح و همزيستي مسالمت آميز اديان بايد تلاش جدي كنند. این نگاه هیچ تردیدی را باقی نمیگذارد که هتاکیهای مستمر و زنجیرهای نه تنها خاستگاه دینی و بافت مسیحی ندارد که شواهد غیر قابل انکاری براستعماری بودن چنین اقداماتی قابل ارائه است. زیرا بزرگترین نهاد مذهبی و اسناد دینی مسیحیان اجازه چنین جسارت هایی را به آنها نمیدهد.
چنانکه "سازنده فیلم موهن" هم گفته، دشمنی های آشکار نظیر قرآن سوزی، توهین به ساحت اشرف الانبیاء والمرسلین، سیاسی بوده و با دکترین نظام سلطه پیوند عمیق داشته و در فراپرده سناریوهای "اسلام ستیزانه"، استعمار غربی به رهبری امریکا قرار دارد. حال این پرسش مطرح میشود که حضور گسترده غرب به رهبری امریکا در چهارچوب استراتژی استعماری از عربستان تا افغانستان اقتضا میکند که آنها نباید موجبات تنفر و تحریک ملت های مسلمان را نسبت به خود فراهم نمایند. آنان نیاز مبرم به حضور بیدردسر و بیتنش برای چپاول دارند و حتی میخواهند زمینه سازی کنند تا پذیرش آنها توسط ملتها اتفاق بیفتد. اما علیرغم این چرا، به زنجیرهای از اهانتها و هجمهها بر علیه مقدسات اسلامی ادامه میدهند؟
همه گان شنیدند که مقامات امریکایی و غربی، در واکنش به خشم جهانی مسلمانان و مطالبات آنها در سناریوی ساخت و پخش فیلم موهن "بیگناهی مسلمانان"، اهانتها و جسارتها را به استناد آزادی بیان، توجیه و از آن دفاع کردند.
قبل از این نیز با چنین استنادی از هتک حرمت به کلام الهی (قرآن سوزی) هیچ ممانعتی نکردند. پرسش دیگری که وجود دارد ایناست که آیا واقعاً آزادی بیان امان شان را بریده و کاری از دست شان بر نمیآید یا به بهانه آزادی بیان اهداف دیگری را دنبال میکنند؟ بایسته است، نخست نگاهی به کارنامه غربیها در باره"آزادی بیان" داشت، آنگاه "فرا پرده" سناریوی "دشمنی تمدنی" را گشود و اهداف آنها را بیان کرد.
نویسنده: سید آقا موسوی نژاد