بر اساس خبر رسانه ها، قرار است در آینده نزدیک کشورهای ذیدخل در موضوع افغانستان، نشستی را در لندن برگزار کنند. در این نشست نمایندگانی از ایالات متحده امریکا، انگلستان، پاکستان و دولت افغانستان حضور خواهند داشت. موضوع کلیدی نشست مذکور، اوضاع افغانستان و تامین امنیت و صلح پس از سال 2014 عنوان شده است.
یک دهه حضور در افغانستان، بدون آنکه یک دستاورد مملوسی داشته باشد برای دولت امریکا و متحدان غربی آن، سخت و گران تمام شده است و از این واقعیت نمی توان گذشت که جنگ فرسایشی افغانستان همه طرف های درگیر خودش از امریکایی ها گرفته تا پاکستان و طالبان و دولت کابل را خسته و بی انگیزه کرده است.
در این میان امریکایی ها بیشتر از همه از جنگ افغانستان احساس خستگی و درماندگی می کنند؛ دقیقاً به سان شوروی سابق که در باتلاق جنگ بی پایان افغانستان محبوس شده بود و نمی دانست با استفاده از کدام شیوه و روشی، به شکل آبرومندانه این کشور را ترک کند که سرانجام، بدون فکر آبرو، فرار را بر قرار ترجیح داد و از خیر و شر افغانستان برای همیشه دست کشید.
یگانه علتی که می توان برای تشکیل نشست آتی لندن متصور شد، خروج آبرومندانه ایالات متحده امریکا و متحدانش در سال 2014 از افغانستان است. اینکه تا چه اندازه و میزان این اجلاس در برقراری صلح و امنیت پس از سال 2014 در افغانستان موثر واقع خواهد شد و یا نه، گذر زمان و تحولات آینده بدان پاسخ خواهد داد.
اما با توجه به وضعیت ناهنجار و غیر قابل مهاری که در حال حاضر در کشور حاکم گردیده است، می توان بر این باور و یا لااقل خوشبین و امیدوار بود که اگر در واقع، نیت و انگیزه برقراری صلح و آرامش در ذهن طرفهای درگیر در معضل افغانستان وجود داشته باشد، نشست لندن، می تواند به عنوان یک حرکت سرنوشت ساز در تاریخ افغانستان به حساب آید.
اما آنچه در شرایط فعلی و در آستانه برگزاری نشست لندن قابل توجه و دقت است، تقلاها و تحرک های عجولانه و سریع برخی از احزاب و تشکل های سیاسی و نیز ازدیاد و وفور عملیاتهای انتحاری و تخریبی مخالفان در کشور است.
تجربه نشان داده است که هر گاه شرایط کشور به مرحله حساس و سرنوشت سازی می رسد که آنجا پای امتیاز خواهی ها و باج گیری های سیاسی در میان است، شور و همهمه ی فراگیری در میان ارباب و اصحاب خواهان قدرت و ریاست، طنین انداز می شود. بر همین اساس و طبق خبر رسانه ها در همین یکی دو روز اخیر، بیست حزب و ایتلاف سیاسی در کابل"منشور دموکراسی" امضا کردند.
این احزاب شورایی را به نام "شورای همکاری احزاب و ایتلافهای سیاسی" تشکیل دادند. احزاب جمعیت اسلامی، جنبش ملی، دو حزب وحدت، حزب افغان ملت، حزب اسلامی ارغندیوال، جبهه ملی و ایتلاف ملی از مهمترین اعضای شورای همکاری احزاب میباشند.
شورای همکاری احزاب با نشر منشور دموکراسی تاکید کرده است که انتخابات باید در وقت معین آن براساس قانون اساسی برگزار شود. در این منشور آمده است که تا آن زمان باید سرشماری نفوس انجام شود و شناسنامههای برقی برای مردم افغانستان توزیع گردد. رهبران و سخنگویان این احزاب تاکید کردند که انتخابات ریاستجمهوری سال 2014 باید از سوی نهادهای مستقل ملی و بینالمللی نظارت شود.
رهبران این احزاب هشدار داده اند در صورتیکه انتخابات به وقت معین آن برگزار نشود، افغانستان بار دیگر دچار بحران خواهد شد. حمیدالله فاروقی، سخنگوی حزب حق و عدالت تاكيد کرد که حکومت افغانستان باید از تمامی امکانات برای برگزاری انتخابات شفاف و عادلانه استفاده کند و برای ناظران بینالمللی، زمینه نظارت از انتخابات ریاستجمهوری را مساعد سازد. فاروقی گفت حرکتهای مشکوکی در حکومت وجود دارد که نشان میدهد چهرههای سیاسی داخل حکومت برای بقایشان تلاش دارند.
صرف نظر از آنکه این تشکل جدید چه می گوید و برخی از احزاب و تشکل های دولتی نیز در میان شان به چشم می خورد، یک واقعیت را به وضوح می توان بیان کرد و آن عجله و سراسیمگی امضاء کنندگان منشور دموکراسی در آستانه برگزاری نشست تقریباً سرنوشت ساز مصالحه با مخالفان در لندن است؛ وگر نه، که اگر موضوع غیر از این بود، چرا در طول این همه مدت، سران احزاب و نهادهای مذکور، دور هم جمع نشده و منشور دموکراسی امضاء نمی کردند؟! که به یک باره همگی در قبال کشور و مردم درک مسئولیت کرده و با کنار گذاشتن تنش ها و فاصله ها، آماده خدمت و فعالیت شده اند!
چنانچه طالبان و مخالفان دولت افغانستان نیز با همین رویکرد، به فعالیت های انتحاری و تخریبی شان بیش از پیش افزوده اند. تا بدین وسیله خودی نشان داده و از کاروان سهم گیری در قدرت و حکومت، عقب نمانند. نکته ای را که در پایان باید بدان توجه داده شود، این است که تمام دغدغه مردم افغانستان در یک تردید خلاصه می شود و آن شک و تردید عمیق این ملت نسبت به نیت و انگیزه برگزار کنندگان نشست لندن نسبت به اعاده صلح و امنیت در افغانستان است. بلی! اگر هدف برقراری صلح واقعی در افغانستان باشد- که خود مورد تردید است- نشست مذکور شاید بتواند کاری انجام داده و از مشروعیت خوبی در میان مردم افغانستان و منطقه و جهان برخوردار شود. اما اگر نیت و هدف از آن، فقط خروج و یا فرار نیروهای خارجی ولو با هر قیمتی از افغانستان باشد و توجهی به منافع و مصالح مردم افغانستان صورت نگیرد، نه این نشست که دهها نشست و کنفرانس های شبیه آن نمی تواند گرهی از کلاف سردرگم قضیه افغانستان باز کند.
چندباره باید یادآور شد که معضل و مشکل هر دولت و ملتی، با اراده و تدبیر نخبگان و دولتمردان همان دولت و ملت قابل حل و فصل خواهد بود و نه اراده و تدبیر بیگانگان و همسایگان و غیره و این واقعیتی است که دولت و ملت افغانستان باید به آن توجه جدی و اساسی کنند.