امت اسلام که با الهام گرفتن از رهنمود های حیات بخش اسلام توانسته بودند در میان خود اخوت ایجاد نمایند و در پرتو کلمه توحید با همدلی و وحدت در برابر تهاجمات دشمنان استوار و ثابت بمانند، با ظهور مکتب ضاله وهابیت این وحدت از بین رفت و صدمات جبران ناپذیری در پیکره آن وارد شد.
ریشه های مکتب وهابیت را می توان در قرن 8 ه.ق در آثار و دست نوشته های مکتوب ابن تیمیه حرانی و شاگردش ابن قیم جوزیه مشاهده کرد. مکتبی که مورد اعتراض و انتقاد بسیاری از علمای وقت دنیای اسلام قرار گرفت و حتی چندین مرتبه ابن تیمیه به خاطر همین افکار پلیدش به زندان رفت و نهایتا هم در سال 728 ه.ق در زندان دمشق درگذشت.
بسیاری از دانشمندان دنیای اسلام ابن تیمیه را به افراط، تفریط و بی اطلاعی از نص و سنت اسلامی متهم می کنند و برای اثبات این ادعا به فتاوای و آثار موجود او استناد می کنند.
یکی از همین اندیشه های افراطی و در تضاد نص و سنت اسلامی ابن تمیه را می توان در دیدگاه های او نسبت به تجلیل و احترام از مدفن انبیاء و بزرگان دین مشاهده کرد. او بر این عقیده بود که تجلیل قبور انبیا و اولیاء الله نه تنها غیر مشروع و حرام بلکه مرتکبین آنها را مشرک و در صورت توبه نکردن باید آن شخص کشته شود و در همین راستا فتوای وجوب تخریب بنا های اسلامی را صادر کرد.
دیدگاه های ابن تیمیه طرفدارانی اندکی داشت و با مرگ او به دست فراموشی سپرده شد تا اینکه در اواخر قرن 11 ه.ق توسط شخصی به نام شیخ محمد بن عبدالوهاب احیاء شد.
با یک نگاه گذرا در تایخ اسلام در می یابیم که یکی از برنامه های مذهبی مسلمانان اعم از شیعه و سنی از صدر اسلام تا کنون مانند تمام پیروان و ادیان دیگر تجلیل از مقام انبیاء و بزرگان بوده است در فتح بیت المقدس نه تنها خلیفه دوم بر مقابر و آثار مذهبی متعرض نگردید بلکه در آن اماکن نماز گزارد و همچنین دفن شدن پیامبر اکرم ( ص )در خانه خود و زیر سقف نشان می دهد که وجود بنا بر روی قبر عمل پسندیده و مستحسن بوده است.
مسلمانان در طول تاریخ در انجام و تجلیل از شخصیتهای معنوی همگام بوده اند که این عمل ریشه در قران و سنت دارد اما با پیدایش مکتب وهابیت و اعتقاد آنها در باره عموم مسلمین مبنی بر اینکه مسلمین پس از ایمان به کفر برگشته اند و پس از توحید به شرک گراییده اند لذا جنگ با آنان واجب و ریختن خونشان و تصرف اموالشان بر مسلمانان (وهابیون) حلال است، بر مسلمانان تاخته و از آن جمله در سال 1216 ه.ق أمیر سعود با لشکریان خود به شهر مقدس کربلا حمله می کند و بعد از کشتن 20 هزار انسان بی گناه تمام اموال مسلمین را به غارت می برد و بارگاه مطهر آن امام را ویران کردند.
اما یکی از بزرگترین جنایات وهابیت در 8 شوال سال 1344 ه.ق پس از ورود سپاهیان وهابی به مدینه رخ داد که تمام قبور و بارگاه های بزرگان بالخصوص مرقد چهار تن از امامان شیعیان را که در قبرستان بقیع بود منهدم کردند و اگر به خاطر ترس از واکنش مسلمانان جهان نبود قبر پیامبر اکرم (ص) را هم خراب می کردند که البته بی حرمتی هایی به آن روا داشتند. یکی از مقبره هایی که در آن واقعه با خاک یکسان شد مقبره عثمان بن عفان خلیفه سوم بود و قبور بسیاری از صحابه و همسران پیامبر نیز از این اقدامات وهابیون مصون نماند.
در ذهن هر مسلمانی که از دریچه عقل و بینش به این قضیه نگاه کند این سوال مطرح می شود که انگیزه این بینش چیست؟ افرادی که خود را مسلمان می دانند چرا این عمل ننگین را انجام دادند؟ با برگشت به تاریخ صدر اسلام این مسئله به خوبی روشن می شود بوده اند افراد و گروه هایی که در میان مسلمانان با کج اندیشی و انحرافات فکری موجب پیدایش اختلافات و خونریزی های فراوانی شده اند، مصداق بارز آن گروه خوارج بود که در زمان حیات رسول الله (ص) در میان جامعه آن روز به وجود آمد و در زمان حکومت حضرت علی (ع) گسترش یافت و به صورت یک گروه معارض حکومت آن حضرت ظاهر شدند و سر انجام آن بزرگوار به دست یکی از عوامل همین گروه به شهادت رسید.
اکنون 89 سال از تخریب قبرستان و أئمه معصومین بقیع "علیهم السلام" که از آن به نام " یوم الهدم" روز ویرانی یاد می شود می گذرد و هنوز قلب مسلمانان از این عمل بی شرمانه جریحه دار و هر روز به نفرت آنان از این غده سرطانی موجود در بدنه اسلام (وهابیت) افزوده می شود. اندیشه وهابی گری امروز در سایه حمایت های بی دریغ سران آل سعود و قدرت های استعماری همچنان به حیات خود در دنیای اسلام ادامه می دهد. هر چند این حضور بسیار محدود و کم رنگ است و مسلمانان وهابیون را ناقض شریعت و طریقت پیامبر اسلام می دانند ولی تلاش های علمای اسلام در معرفی و مبارزه با این پدیده متحجرانه کافی و وافی نبوده است و هشتم شوال روزی است که می تواند به یک دستاویز بزرگ در بطلان مرام وهابیگری در سراسر دنیای اسلام مبدل شود.
نویسنده: سید محمد موسوی