اشاره: قصد بر این نیست که تمام دیدگاههای دانشمندان معاصر اهل سنت را نقل و بررسی کنیم. این کار اگر قرار هم باشد انجام شود، جایش این جا نیست.
فصلنامه های تخصصی و کتابهای فقهی تخصصی جایگاه مناسب تری برای این مطلب است. آنچه در این جا قصد بیان آن را داریم در حد یک نمای کوچک و یک منظره است، با این هدف که نشان بدهیم چه چیزهایی در جهان معاصر نیاز به انفتاح باب اجتهاد برای برادران اهل سنت ما را لازم ساخته است. تا فقهای بزرگ معاصر اهل سنت اجتهادات جدید را مطرح کرده و نیازهای پیروان مذاهب خود را بر آورده سازند. لذا اگر گفتیم نظریه وهبه زحیلی را نقل می کنیم در همین حد است، تا با نقل نظریکی دو تن از معاصران سنی و یکی دو تن از بزرگان شیعه نیازهای مشترک و راهکارهای مشترک را جستجو کنیم. آیا کاریکاتورهایی که از هم ساخته و نشان داده ایم کافی نیست؟ بهتر نیست به جای نگاه کردن ونشان دادن کاریکاتور از همدیگر تلاش کنیم تصویر واقعی از همدیگر داشتهدر باره همدیگر همه چیز را همان گونه که هست ببینیم؟ تمرکز روی این نکته که باب اجتهاد مدتها است در فقه اهل سنت باز شده، شاید برای طلاب حوزه های علمیه شیعه لازم تر باشد. هدف از نگاشتن این سلسله مقالات، نشان دادن راهکارهای تقریب بیشتر مسلمانان با یک دیگر است، و خلع سلاح برخی از شبکه های منافقانه به نام شیعه و سنی که بذر اختلاف می کارند و با اهانت به دیگران ، خود را نماینده مذهب شیعه قلمداد می کنند، درحالی که مراجع شیعه از آنان اظهار برائت کرده اند. یا به نام سنی، به مذهب اهل بیت اهانت می کنند، و از نظریات بزرگان حدیث و فقه اهل سنت اطلاع ندارند. یا برخی از افراد بیسواد و بی تقوی، که هنوز آثار راکتهایشان در همه جای کابل روی خانه های اهل سنت معلوم است، به نام سنی به مراجع تقلید شیعه اهانت کنند. اینها نه نماینده شیعه هستند، ما از کارهای آنها برائت خویش را اعلام می کنیم. نه نماینده اهل سنت، که فقها و صاحب نظران فقه و تفسیر اهل سنت آنان را تخطئه کرده اند.
اجازه بدهید بازهم قلم را به دست استاد دکتور وهبه زحیلی، مفسر و فقیه آگاه به زمان، از منادیان وحدت اسلامی.بسپاریم.
استاد وهبه زحیلی در بررسی ادوار اجتهاد، زمان صحابه و تابعین و ائمه فقه را بیان کرده و سپس می فرماید:
« 4. عصر بعد از مذاهب (فقهی): برخلاف آن چه که در بارۀ بسته بودن درهای اجتهاد از اواخر قرن چهارم هجری، و بعد از آن تا زمان ما، در فقه اهل سنت مشهور است، و این مربوط به جنبه نظری و تئوریک قضیه است، اما تجدید فقه و اجتهاد جزئی یا تجزی در اجتهاد پدیده ای واقعی بوده است.پیوسته اجتهاد جزئی وجود داشته است، به خصوص در قرنهای ششم و هفتم هجری و بعد از آن.
کسی که کتابهای فقهای متأخر را بررسی کند خواهد دید که، در این کتابها صورتهای زنده از مثالهای تجدید در فقه و اجتهاد آزاد از پیروی مذاهب اربعه را خواهد دید. مانند ... ابن قیم، العزبن عبدالسلام، ابن دقیق العید، ابن سید الناس، زین الدین العراقی، ابن حجر عسقلانی و سیوطی و امثال آنان، از کسانی که به مرتبه اجتهاد رسیده بودند، با این که این شخصیتها در قرن هایی بوده اند که گفته می شود (فقه اهل سنت) از مجتهدین خالی بوده است، علی رغم شهرت اغلاق باب اجتهاد (بسته بودن در اجتهاد) در آن قرون.(تجدید الاجتهاد ص221)
ایشان در قسمت بعد از آن نیاز به انفتاح باب اجتهاد و بازشدن در اجتهاد و افتا را در عصر جدید بررسی می کند و می فرماید:
«5. عصر جدید: نیاز به تجدیدفقه و اجتهاد در عصر جدید بیشتر احساس می شود، و این به سبب پیش آمدن قضایای جدید ومسائل مستحدثه که در هر دو ساحۀ اجتماعی ودینی رخداده است، چیزهایی که در مسائل مربوط به خانواده، مسائل طبی، بعض احکام عبادی، در بعد اقتصادی، پیش آمدن عقود و ضمانات جدید، چه در ساحه بین المللی، و چه در ساحه محلی، یا جز این دو، یا در حوزه اقتصاد محلی و امور مربوط به کارگران.
کتاب های شرعی دانشگاهی درمصر ، سوریه و عراق و دیگر کشورهای عربی، به حل برخی از این مسائل پرداخته اند، مانند بیمه تجارت، معاملات بانکی و... این ها به اضافه پیدایش و ظهور برخی از فتاوایی که در آن اصالت گرایی و تجدید به چشم می خورد، مانند فتاوای شیخ سابق الازهر، محمود شلتوت، و فتاوای استاد شیخ مصطفی زرقاء، و فتاوای استاد شیخ علی طنطاوی، و فتاوای شیخ دکتور احمد الشرباصی و غیره ... (تجدید الفقه الاسلامی ، ص222، متن عربی)
ایشان با رد اجتهاداتی که شرایط اجتهاد شرعی را ندارد و برای ویران کردن اساسات دین طرح می شوند، به نوعی دیگر از تجدید فقه و اجتهاد جدید اشاره می کند، و آن اجتهاد جمعی و کارهای فقهی دسته جمعی است که در مجامع علمی به وجود آمده است. در حوزه علمیه شیعی نیز این کار مدتهاست که طرح شده و دهها سال است که عملی می شود. شهید مطهری از کسانی بود که این را پیشنهاد کرد، و در حوزه علمیه قم، زیر نظر آیت الله العظمی"امام" خامنه ای مؤسسه ای به نام مؤسسۀ دائرۀ المعارف الاسلامیۀ تأسیس شد که تاهنوز بیش از 21 جلد کتاب به نام دائرۀ المعارف فقه و دهها جلد کتاب دیگر، از جمله دائرۀ المعارف فقه تطبیقی، منشر کرده و نمونه خوب کار دسته جمعی است، که سرپرستی آن را شخصیت بسیار بزرگ و فقیه نو اندیش، آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی برعهده دارد. و نمونه دیگر، کار جدید دائرۀ المعارف فقه تطبیقی است، که مانند تفسیر نمونه، کاری است با مشارکت عده ای از علما و محققین، زیر نظر مرجع بزرگ معاصر شیعی، مفسر و فقیه بزرگوار، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی. استاد زحیلی در بارۀ کارجمعی اجتهادی می گوید:
« از سوی دیگر، زمان برداشت و دروکردن محصول اجتهاد دسته جمعی فرارسیده است، ثمرۀ این نوع اجتهاد، تصمیمهای حکیمانه و استوار و متعدل آن تحقق بخش مصالح (امت اسلامی ) خواهد بود. این نوع اجتهاد درعین پابندی به اصول، با تجدید فقه و اجتهاد نیز همخوانی و سازگاری دارد. اجتهاد جمعی، پاسخگوی نیازها و رعایت مصالح را دربردارد.» (تجدید الفقه الاسلامی ، ص223)
ایشان برای این کار از باب نمونه از کنگره ها و کنفرانسها و همایش هایی نام می برد که جمع کثیری از علما وفقها، مسائل جدید را مورد بحث و بررسی قرار می دهند که شامل دهها موضوع جدید می شود. (تجدید الفقه الاسلامی،صص 223تا 232)
ادامه دارد ......
مشخصات کامل کتاب:دکتر جمال عطیه و دکتر وهبه زحیلی، تجدید الفقه الاسلامی، دمشق – بیروت، دار الفکر. من حوارات لقرن جدید. الطبعۀ الثانیۀ، 1422 هـ . ق ، مطابق 2002م ص198. (متن کتاب عربی است) این کتاب در دو قسمت به قلم دو نفر نامبرده نوشته شده که این مطالب از قسمت دوم که به قلم زحیلی است نقل شد.
نویسنده: آیت الله سیدحیدرعلوی نژاد