مقامات امریکایی این روزها بیشتر بر افزایش و تجهیز نیروهای پولیس محلی افغانستان تاکید دارند و به دنبال آن اند؛ تا این نیروها را با سلاح های سنگین مجهز سازند.
این اقدام جدید امریکا به دنبال افزایش تنش ها و حملات نیروهای نظامی افغان علیه سربازان قوای آیساف و به خصوص امریکایی ها اتخاذ گردیده است و در تازه ترین گزارشات، امریکا میخواهد با حمایت از پولیس محلی افغانستان، تعداد آنان را از 16 هزار عسکر به 32 هزار نفر افزایش دهد.
این امر اما خارج از نگرانی ها و تردیدهای بسیار جدی در خصوص آینده و ماهیت این نیروی آماتور محلی هم نیست. نیروهای پولیس محلی بر اساس طرحی که در این زمینه از سوی وزارت داخله و دیگر بازوها امنیتی دولت افغانستان مد نظر است، اغلب در مناطقی فعالیت دارند که در آن نفوذ نیروهای دولتی اندک است و یا حضور نیروهای رسمی دولتی مانند پولیس و اردو برای آنها هزینه های سنگینی دارد؛ لذا از نیروهای پولیس محلی یا اربکی استمداد می جویند؛ چون برپایه توجیهی که در این زمینه ارائه می شود آنها هم با شرایط جغرافیایی مناطق مورد نظر آشنایی دارند و هم در تعاملات فرهنگی و برخورد با آداب و سنت های اجتماعی آنها موثرتر عمل می کنند؛ اما واقعیت های جاری در این خصوص، خطرات تجهیز این نیروها را برجسته تر می نماید.
در سال های گذشته یکی از نقاط ضعف و آسیب پذیری دولت افغانستان، فعالیت نیروهای مسلح محلی که هیچگاه در قبال دستگاه های اجرایی کشور پاسخگو نبوده اند قلمداد شده و این امر، یکی از جدی ترین موانع و نگرانی ها در راستای دولت سازی و توسعه حوزه نفوذ و سلطه دولت تلقی گردیده است. چنانچه در ابتدا نیز شماری از ناظران، دلیل مخالفت شان با تجهیز نیروی پولیس محلی یا اربکی را نیز همین امر عنوان می کردند. به نظر می رسد اکنون نیز که گفته می شود امریکایی ها تصمیم دارند این نیروها را با سلاح های سنگین تجهیز کنند این خطر تقویت خواهد شد.
پولیس محلی اگرچه از حمایت های وسیع دستگاه های امنیتی کشور به ویژه وزارت داخله برخوردار است؛ اما این نیرو در گذشته مورد انتقادهای جدی از سوی سازمان های حقوق بشری قرار داشته و بارها متهم به نقض حقوق بشر در محلات تحت سلطه خود شده است.
از جانب دیگر، نمی توان انکار کرد که تجهیز این نیروها در کنار آنکه خطرات بالقوه و بلندمدت امنیتی را برای دولت و مردم افغانستان ایجاد خواهد کرد کمک قابل اعتنایی به بهبود رابطه مملو از بی اعتمادی در میان نیروهای افغان و خارجی نیز نمی کند.
حملات نیروهای افغان علیه خارجی که به سبز علیه آبی تعبیر می شود، رابطه چندانی با فعالیت نیروهای پولیس محلی ندارد. از طرف دیگر، پولیس محلی از آنجایی که با نظارت کمتری از سوی نهادهای مسئول مانند وزارت داخله مواجه است می تواند خطرناکتر از پولیس رسمی برای نیروهای خارجی باشد؛ زیرا این نیرو در محلاتی فعالیت می کند که در آن طالبان نفوذ گسترده دارند و امکان و احتمال نفوذ طالبان در میان نیروهای پولیس محلی، بسیار بیشتر از نیروهای رسمی پولیس است.
با این حساب، تجهیز این نیروها با سلاح های سنگین دو خطر را برجسته و جدی می کند؛ یکی توانمندسازی آگاهانه یا ناآگانه نیروهای مسلح غیرمسئول در مناطقی که نفوذ دولت در آن اندک است و پرورش آن به مثابه یک خطر بالقوه برای حوزه نفوذ و اقتدار دولت و دوم فراهم سازی امکان نفوذ بیشتر طالبان و دیگر نیروهای مسلح مخالف دولت در صفوف نیروهای امنیتی کشور و تشدید رویارویی درونی نیروهای امنیتی با دیگر همقطاران شان و همچنین تشدید حملات سبز علیه آبی.
بنابراین، به نظر می رسد در مقطع حاضر، هیچ راهکاری به اندازه تقویت و تجهیز نیروهای دولتی افغانستان برای گسترش حوزه نفوذ آنها حتا به محلاتی که تاکنون از سوی نیروهای اربکی اداره می شده است وجود ندارد.
نیروهای اربکی نیز باید اندک اندک به بدنه پولیس رسمی جذب شده و تابع قوانین و مقررات نظارتی و پاسخگویی این نیروها قرار گیرند؛ تا خطر خودمختاری و ایجاد حوزه های انحصاری برای آنها در محلات و نیز نفوذ طالبان در بدنه آنها به تمامی برچیده شود.