از زمان آغاز موج انقلابات در جوامع عربی، عربستان سعودی نیز یکی از کشورهایی بوده است که به نوعی نارضایتی و انقلاب را تجربه کرده است. هر چند شدت این خیزش در عربستان به مراتب کمتر از دیگر کشورهای عرب انقلاب زده مانند مصر، تونس، لیبی و ... بوده است ولی با وجود این ثابت کرد که عربستان سعودی هم در معرض وزش طوفان انقلاب قرار دارد.
این روزها رسانه های خبری تحولات انقلاب را در عربستان تا حدی پوشش داده و اخباری را از اعتراضات ساکنان مناطق شرقی این کشور منعکس کرده اند ولی در تحلیل این خیزش ها و اعتراضات تا حد زیادی به بیراهه رفته اند. عمده ساکنان شرق عربستان سعودی را شیعیان تشکیل می دهند، شیعیانی که اثنی عشری هستند و مجموعا با دیگر شیعیان زیدی و اسماعیلی که در دیگر نواحی عربستان زندگی می کنند چیزی در حدود پانزده درصد جمعیت عربستان سعودی را تشکیل می دهند. البته این رقم تا حد زیادی تقریبی است و دولت عربستان در خصوص ارائه آمار واقعی شیعیان در این کشور کاملا مغرضانه برخورد کرده و به شدت آن ها را ناچیز جلوه داده است.
به هر حال شیعیان عربستان پیشگامان انقلاب در این کشور به شمار می روند و دولت آل سعود با قدرت رسانه ای بالایی که دارد به همراه بسیاری از رسانه های غربی این خیزش را نشات گرفته از دخالت های ایران در منطقه جلوه داده اند. دربار آل سعود همواره سعی کرده است که اعتراضات شیعیان را به نوعی تنش مذهبی و در تقابل با اهل سنت این کشور تقلیل دهد ولی با اندکی درنگ به خوبی می توان علل و عوامل اعتراض را در مناطق شیعه نشین دریافت. در واقع شیعیان به خیابان ها آمده اند تا از تبعیضی که چندین دهه است بر آن ها سایه افکنده است رهایی یابند. مناطق شرقی عربستان مهم ترین و بزرگ ترین سفره های نفتی جهان را در خود جای داده اند و در واقع بخش اعظم ثروت امپراتوری نفتی آل سعود از این مناطق تامین می شود و علی رغم این مسئله شهرهای منطقه شرقی همواره جزء محروم ترین و فقیر ترین نواحی عربستان به شمار می روند. شهرهای قطیف، احساء، دمام و ... هیچکدام زرق و برق شهرهایی همچون ریاض، جده، طائف و ... ندارند و به خوبی می توان آن را یک تافته جدا بافته نسبت به دیگر نواحی عربستان دانست. در واقع به خوبی می توان مصداق عینی آن چه را که اندیشمندان علوم سیاسی بحران توزیع می نامند در عربستان مشاهده کرد. بحران توزیعی که به شدت عدالت اجتماعی را در این کشور تقلیل داده است و در این میان شیعیان بیشترین قربانی را داده اند.
بازداشت اخیر شیخ نمر باقرالنمر، روحانی ناراضی عربستان نیز به همین دلیل روی داد. شیخ نمر به همراه بسیاری از نخبگان شیعه عربستان هیچ گاه خواهان سرنگونی سلطنت آل سعود نبودند ولی همواره نسبت به این تبعیضات معترض بوده اند. شیخ نمر از زمان آغاز اعتراضات در عربستان سعودی نقش فعالی را داشت ولی با وجود این، محور عمده خطابه ها و سخنرانی های او اعتراض به تبعیض گسترده ای بود که همواره از سوی آل سعود نسبت به شیعیان اعمال می شد.
البته دامنه بحران توزیع موجود درعربستان سعودی محدود به شیعیان این کشور نمی شود و به نوعی اهل سنت موجود در عربستان را نیز در بر می گیرد، چرا که عمده ثروت و سرمایه موجود در عربستان سعودی در اختیار چهار خاندان است و اکثریت جامعه عربستان مشمول این بحران توزیع می شوند.
به عبارتی واضح تراگر بحران توزیع را به شکل یک هرم در جامعه عربستان ترسیم کنیم چیزی در حدود پنج هزار شاهزاده سعودی هستند که بخش اعظم ثروت ملی کشور را به خود اختصاص داده اند و در نوک این هرم جای می گیرند و بعد از این مجموعه بزرگ، گروه های مذهبی وهابی که عمدتا در مناطقی همچون قسیم، نجد، درعیه، الرّس و ... مشاهده می شوند بیشترین مزایا را از آن خود کرده اند که در میانه هرم جای گرفته اند و این در حالی است که دیگر اقلیت های اهل سنت مانند شافعی ها، مالکی ها، حنفی ها و حتی بخش هایی از حنبلی های سعودی پایین این هرم را به خود اختصاص داده اند و وضع آنان چندان با شیعیان محروم مشرق عربستان تفاوت نمی کند.
بحران توزیع یک بعد سیاسی نیز دارد که این درعربستان سعودی سرتاسری است. کشور عملا در اختیار چند شاهزاده سعودی است و این یعنی نادیده گرفتن حقوق بیست میلیون تبعه عربستان سعودی که این مسئله در آینده قطعا دربار سعودی را با چالش های بیشتری مواجه خواهد کرد. هم اکنون ده ها هزار زندانی سعودی در زندان های مخوف این کشور به سر می برند که حقوق بشر به هیچ وجه درباره آن ها رعایت نمی شود، مسئله ای که مجال مخصوص خود را می طلبد تا به آن پرداخته شود.