کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نابه سامانی در فقدان نخبگان ملی(1)

خبرگزاری آوا , 22 سرطان 1391 ساعت 0:21


یک ملت به لحاظ ارگانیسم، ساختاردرونی، تاثیر و تاثراعضاء نسبت به همدیگر همانند یک پیکره انسانی عمل می کند. مردم قاعده این پیکر و حکومت بخش میانی و نخبگان سر آن است. سر به مثابه کانون کنترل و هدایت، به هر اندازه که طراح، نقاد، آزاد، ریز بین و راهکار دهنده تر باشد، به همان میزان سرعت رشد و صلاح و ترقی و جهش جامعه را بیشتر به همراه می آورد. بدون تردید نخبگی نه یک اسم ادعایی که یک ماهیت همراه با علایم و ویژگی هاست. این اندام حیاتی اجتماع به مثابه موتور محرک یک جامعه به سوی تعالی سهم تعیین کننده دارد. اینان روشنگران جهان وطنی هستند که نه اسیرتن اند؛ نه در برابر کوه زر و نه در برابر کاخ زور سرمی سایند و نه عصبیت های کوته نظرانه کتلوی و قومی، مقهور شان می سازد. نه مزد قدرت می گیرند و نه تملق آن می کنند. آنان احرار دادگری هستند که در دیدن حقایق و داوری در باره آنها انصاف از دست نمی دهند. اما با کمال تاسف باید گفت تا کنون در جامعه ای ما چنین طبقه‌ای شکل نگرفته است. به همین دلیل دادن رأی به منزله سلب اختیار و تعهدِ نهادن مهر خاموشی بردهان است و تا انتخابی دیگر، هیچ گزینه و اهرمی برای عملی ساختن مطالبات خود ندارد. در انتخاب دیگر بازهم با شعارهای جدید، رأی گرفته، کام قدرت می‌گیرند در حالی که طعم تلخ فقر، فساد و فلاکت جان جامعه را می‌آزارد. غژدی‌ها همچنان غژدی، جوالیان همچنان جوالی، گدا گداتر و محکوم محکوم تر باقی می‌ماند. قدرت مندان نیز بی هیچ واهمه ای به مشق قدرت مشغول و مشعوف اند.
این موضوع، روایت گر یک فاجعه، در ابعاد وسیع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و فکری است که وابستگی، آلوده‌گی و نگاه های سخیف مدعیان دانایی، متن این فاجعه را تشکیل می دهد. درجامعه ای که بسیاری از به اصطلاح نخبگان آن از عزت نفس و قداست آرمان و درد اجتماعی عاری و همواره اسیر روزمرگی باشند و روزگار بگذرانند یا اینکه با عیار قومیت ارزش وجودی خویش را قیمت کنند، وضعیت این چنین دور از انتظار نیست. توجیه جنایت بامعادله قومیت؛ تبدیل خیانت با اکسیر چاپلوسی به خدمت و القاب نابجا و فروش عزت و انسانیت در بدل رضایت به متاع ناچیز مادی؛ قربانی ساختن عدالت با تبر بی‌رحمِ منفعت طلبی و تمامیت خواهی؛ پاره ای از سطور غمنامه ای غمین برخی از مدعیان نخبگی کشور است. البته بوده اند اندک نخبگان عزیزی که عزت و دردمندی در آنان از چنان عمق و حقیقت برخوردار بوده اند که در بدل هیچ مُلک وملکوتی معامله نمی‌شدند و نشدند. آنان یا شربت شهادت نوشیده اند یا اینک مغضوب زمانه و زمینه سیاسی اجتماعی موجود گذشته وحال گردیده اند.
در چنین زمانه و زمینه ای سالهاست که خدمت در جوامع ما مدفون و عدالت رخت بر بسته و عزت مرده و یا متاع معامله معامله گران گردیده؛ هر که آمده بیش از این که خویش را مدیون مردم این مرز و بوم بدانند، وام دار قدرت های خارجی می دیده اند و می دانند که به مدد آنان به کعبه مقصود شان یعنی قدرت نایل آمده اند. به همین دلیل همواره سرنوشت ملی، قربانی و به نفع شخصی آنان مصادره شده و فقر فلاکت مردم ما هر روز عمیق تر و به درد های بیشتر آنان افزوده می گردد.
تردید نمی توان داشت که مشکل امروز و دیروز ما قلت نخبگان متعهدی است که به معنای واقعی به سرنوشت اجتماعی و سیاسی ملتی که بیچارگی، آوارگی، فقر و فلاکت از درو دیوار آن می بارد، بیندیشند. ما نیازمند ضرورت کالبد شکافی پیکر نخبگی در جامعه افغانستان هستیم و دهه هاست در مقبره های بی نشان مدفون شده و هیچ حرکت اصلاحگرایانه معطوف به خدمت و بهبود بیچارگی رقم نمی خورد. جز چاپلوسی و تلفظ کلمات حقیرانه در منطوق و مکتوب بسیاری شان دیده نمی شود. معیشت اندیشی ها و اندیشه های حقیر قومی ذولانه های آزادگی و عزت انسانی آنان شده، به گونه ای که هر دست نشانده ای را اصحاب واعوان اند. خدمت به وطن و فکر ملی و مردمی آبادی و آزادی چنان رخت بربسته که گویا در قاموس ادبیات عزت و آزادگی این وطن هرگز چنین مفاهیمی وجود نداشته است.
برخی مدعیان در دام تزویر غرب گرفتار آمده و فرصت تاریخی تجدید بنای سیاسی متلائم با فرهنگ و ایدئولوژی را به ضد فرصت و تداوم منش گذشته تبدیل کرده اند. وابستگان قرون وسطایی غرب، یعنی طالبان تا کنون دستاویز بازی با خون مردم و خیانت اجانب اند. ساختار سیاسی ما نیز معیوب و به انواع تنگ نظری ها مبتلاست. عدالت اجتماعی و مشارکت ملی رنگ باخته و به تغلیظ خط کشی های قومی سوق پیدا کرده است.
حال مائیم و جامعه ای که رنج گرانش کمبود نخبگان ملی و مردمی است تا فرصت فردای جدیدی را رقم زنند. اگر نخبگان ما همچنان اسیر زمانه و زمینه عزت کش موجود باشند و به روزمرگی گرفتار بمانند، تردیدی نیست که بازهم جز تکرار گذشته نامیمون را که دین، فرهنگ، اقتصاد، استقلال و ارزشهای انسانی را قربانی اهداف شخصی افراد یا بیگانگان کرد، ارمغانی نخواهیم داشت. اگر رهبران قومی همچنان به بهای موقعیت های اسمی فاقد صلاحیت، صلاح و سرنوشت مردم را به مسلخ خودخواهی خویش ببرند و از گذشته اسف بار و حال پرملال خویش عبرت نگیرند، خود حاشیه نشین و مردم بیچاره تر و محکومتر خواهد شد.



نویسنده:سید آقا موسوی نژاد


کد مطلب: 45031

آدرس مطلب :
https://www.avapress.com/fa/article/45031/نابه-سامانی-فقدان-نخبگان-ملی-1

آوا
  https://www.avapress.com