خون آشام، صفتی است که از زمان های دور به این سوی به کسانی اطلاق می شود که نسبت نزدیکی با شرارت ومردم آزاری دارند. کسانی که به قول معروف" خون مردم را به شیشه می کنند".
این واژه از قدیم الایام، همواره مورد توجه انسانها بوده است. افسانه های قدیم وجدید، پر است از سوژه هایی چون خون آشام، جادوگر، بدمعاش، ستمکار و... که همگی اینها در یک صفت اشتراک دارند و آن خون مردم را به شیشه کردن و نوشیدن آن است!
خاصیت خون آشام ها، مکیدن خون مردم بوده و به قصد همین کار نیز، به سوی شکار و طعمه خویش می خزند! درپاره ای از مواقع، لازم می شود تا قطار خون آشام ها، کیلومترها راه را از میان دشت هاو کوه های جنوبی کشور طی کنند و خود را به خانه ها و آبادی های همسایگان رسانده وزهر کشنده خویش را به پیکر ضعیف و نهیف همسایه خویش تزریق کنند!
وزارت داخله کشوراعلان کرده است که حمله کنندگان به تفریحگاه قرغه از اتباع کشور دوست و برادرپاکستان بوده اند که به خویش زحمت داده و قدم رنجه کرده اند و این همه راه را به نیت مبارزه با خارجی ها و داخلی های فاسد، از پاکستان تا قرغه طی کرده اند! اولاًبه استخبارات کشور دوست و همسایه باید تبریک گفت به خاطر تربیه کردن نیروهای مخلص و جان برکفی که مرزهای پاکستان را درنوردیده و به محض مشاهده کوچکترین خلاف دینی واخلاقی در اقصی نقاط جهان، اسب زین کرده و چون رعد بر سر خلاف کاران و فاسدان، آوار می شوند! سبحان الله!
اما بر رغم این همه مجاهدت و مبارزه با مظاهر فحشا و فساد در کشورهای دیگر و به خصوص کشورهای همسایه، پرسشی ذهن مسلمانان و مردم جهان را به خود مشغول داشته است که امیدوارم سردمداران و طراحان عملیات های ضد شر و فساد در مرکز رسالتمند آی.اس.آی بدان پاسخ روشن دهند وآن سوالِ بسیار ساده و روان این است تا جایی که ما دیده ایم و شنیده ایم، مراکزفساد و فحشاء در جمهوری اسلامی پاکستان، به مراتب بیشتر و پررونق تر از کشورهای همسایه آن در حال فعالیت و کاسبی هستند؛ چگونه است که تا کنون دیده و شنیده نشده است مرکزی از این لانه های شر و فساد موجود در پاکستان، هدف حملات مسئولانه وجوانمردانه شرطة الخمیس های پاکستانی قرار گرفته باشد؟!!
شاید نیمی از مردم افغانستان در زمان مهاجرت به پاکستان سفر کرده و بسیاری آنان همین اکنون در شهرهای مختلف آن کشور، زندگی می کنند. مقصود اینکه این مردم، فساد و فحشاء و بی قانونی حاکم در پاکستان را از نزدیک دیده و از همه آنها اطلاع دقیق دارند. چگونه است که پیکارجویان طالب پاکستانی، در برابر فساد و فحشای حاکم در کشورهای همسایه و به خصوص افغانستان، احساس مسئولیت می کنند و با حمله به تفریحگاه ها و مکان های مزدحم، خون ده ها انسان بی گناه را بر زمین می ریزند؛ اما همین حس مسئولیت پذیری را دربرابر هموطنان فاسد و مکانهای فساد و فحشا در کشور خود شان ندارند؟!!
استخبارات پاکستان نمی تواند دیگران را کودک فرض کند. امروزه دیگر همه می دانند که مطلب از چه قراراست. واقعیت این است که باز شرایط سیاسی در افغانستان کمی حساس شده است. کشور مادر آستانه برگزاری کنفرانس توکیو قرار دارد. تجربه نشان داده است که هر زمان که پاکستان احساس می کند که می تواند از شرایط پیش آمده به نفع طالبان بهره برداری کند، ساکت نمی نشیند و با راه انداختن حمله هایی شبیه حمله به قرغه، در صدد امتیازگیری به نفع لشکر در اختیار خویش بر می آید.
این بار نیز قریب الوقوع بودن نشست توکیو، سران استخبارات پاکستان را ذوق زده کرده و به جهت کسب امتیاز و بیشتر مطرح کردن قدرت و قوت طالبان در عرصه جهانی، طرح حمله به قرغه ازسوی آنان به مرحله اجرا درآمده است. چنانچه نزدیکی این نشست، دولتمردان کابل رانیز به تکاپو واداشته تا پس از 8 سال حکومت داری نه چندان مطلوب و از سر ترس ازقطع کمک های جامعه جهانی، ادای مبارزه با فساد اداری و اصلاحات در سطح حکومت و دولت را در آورند!
یکی از اشکالات عمدهای که بر حکومت افغانستان وارد است و مردم همواره مقامات دولتی و حکومتی را عمیقاً به محاکمه می کشانند، برخورد ضعیف و منفعلانه آنان در برابر تجاوزات پنهان و آشکارهمسایه جنوبی پاکستان است. مردم انتظار دارند تا دولتمردان آنان دست از سیاست تظلم و التماس در برابر پاکستان برداشته و برای یک بار هم که شده، از موضع لازم و مناسب با آنان برخورد کنند.
تجربه چندین سال ثابت کرده است که پاکستانی ها هیچگاه در برابر مقامات افغانستانی، از خود صداقت ویکرنگی نشان نداده اند و در این عدم صداقت، جامعه جهانی نیز همواره جانب ناحق پاکستانی ها را گرفته اند. این یک واقعیت است که مقامات افغانستانی همواره از روی صداقت وبرادری با پاکستانی ها برخورد داشته و به وعده های آنان وقع لازم را گذاشته اند؛ اما در مقابل، سیاست بازان کارکشته اسلام آباد، همواره مقامات دولت و حکومت افغانستان را به بازی گرفته اند!
حملات هر از گاه توپخانه ای پاکستان به مناطق مرزی افغانستان و اظهار بی اطلاعی مقامات ارشد این کشور و حتی انکار آنان، نمونه ای از بازی مضحک و خنده آوری است که چند سالی است قصرنشینان اسلام آباد راه انداخته اند.
واضح است که مقامات اسلام آباد، خواب تسلط دوباره شان به افغانستان را می بینند و برای پس از سال 2014 خود را آماده می کنندکه اگر درایت و سیاست لازم از سوی دولتمردان ما در جهت جلوگیری از تکرار یک چنین سناریوی رقتباری، اتخاذ نشود، ابداً دور از ذهن نخواهد بود که مردم افغانستان، یکبار دیگر شکار توطئه های ویرانگر و دخالت جویانه استخبارات همسایه جنوبی شوند.
به هر تقدیر، مردم افغانستان امیدوار است تا دولتمردان آنان با پیروی از یک سیاست سنجیده ودقیق، در برابر هر دولت و کشور طماع و سلطه جویی، استوار ایستاده و با تمام امکانات و قوا، از استقلال، امنیت و تمامیت ارضی شان، افغانانه حفاظت و حراست کنند و مطمئن باشند که در این راه، همه ملت با آنان خواهد بود.