زمان برگزاری نشست های سودمند و چاره ساز، وقتی بود که هنوز افغانستان و به تبعه آن منطقه، میدان حضور و رقابت دولت های امریکایی و غربی قرار نگرفته بود.
کشورهای قلب آسیا و کنفرانسهای بعد از وقت!
خبرگزاری آوا_ کابل- سرویس تحلیل و پژوهش اخبار , 23 جوزا 1391 ساعت 19:57
زمان برگزاری نشست های سودمند و چاره ساز، وقتی بود که هنوز افغانستان و به تبعه آن منطقه، میدان حضور و رقابت دولت های امریکایی و غربی قرار نگرفته بود.
کابل روز پنجشنبه محل برگزاری نشست کشورهای قلب آسیا خواهد بود. قرار است در این کنفرانس وزیران امور خارجه قلب آسیا، محور مسایلی چون اعتمادسازی در امر مبارزه با تروریزم، مواد مخدر و قاچاق آن و روابط تجاری- اقتصادی، بحث و گفت و گو کنند. آگاهان معتقداند که کنفرانس کشورهای قلب آسیا، در واقع ادامه نشست استانبول ترکیه است و این نشست بیش از آنکه صبغه بومی و منطقه ای داشته باشد، رنگ امریکایی و غربی دارد.
از دید این آگاهان، نشست، زمانی می توانست کارآیی و بازدهی مطلوب خویش را داشته باشد که بر خاسته از اراده جمعی و اجماع سیاسی کشورهای حاضر در کنفرانس می بود. اما بر خلاف دیدگاه فوق، تعداد دیگری از کارشناسان بر این باوراند که نشست کشورهای قلب آسیا، جنبه بومی و منطقه ای دارد و برخاسته از اجماع و وفاق کلی میان کشورهای موجود در این نقطه خاص از جفرافیای منطقه است.
از دید این دسته از صاحبنظران، برگزاری این کنفرانس نشانگر آن خواهد بود که میان سران کشورهای منطقه نوعی اشتراک نظر و عمل در جهت سامان یافتن معضلات حاد منطقه ای چون مبارزه با تروریزم، مواد مخدر و قاچاق آن و روابط تجاری- اقتصادی به وجود آمده است. اشتراک نظری که می توان گفت لااقل در چند سال اخیر میان این کشورها وجود نداشت.
این آگاهان بر این باوراند که برگزاری این نشست در افغانستان، موفقیتی برای دولتمردان ما به حساب خواهد آمد. اما اینکه آیا این کنفرانس و امثال آن چه سود و دستاوردی را برای افغانستان و کشورهای شرکت کننده به دنبال خواهد آورد و تا چه میزان به اهداف از پیش تعریف شده دست خواهد یازید، باز هم نظرات متفاوتی وجود دارد: برخی بر این باور است که با توجه به ترکیب نامتجانس اعضا و نیز وجود رقابتهای ناسالم و گاها خصم آلود میان آنان، ابداً نمی توان به دورنمای کنفرانس مذکور خوشبین بود.
در کنفرانس، دولت هایی وجود دارند چون هند، پاکستان، ایران و افغانستان و روابط هریک از این کشورها بی اندازه با همدیگر متفاوت است، تا آنجا که می توان گفت بحث اعتماد سازی میان برخی از آنان، ابداً میسر نمی باشد. به گونه مثال، افغانستان با کشوری مانند پاکستان که به هیچ معیار و ملاکی پایبند و متعهد نیست، چه اعتمادسازی ای می تواند داشته باشد؟ و یا کشور هند که همواره از عناصر دست پرورده پاکستانی ضربه خورده است و هرگز هم صداقتی از این کشور ندیده است، با چه تضمینی باید به اعتماد سازی با این کشور بیندیشد؟
ایران یکی دیگر از کشورهای نگران منطقه است که نمی داند پس از امضای پیمان راهبردی دولت افغانستان با ایالات متحده امریکا، چگونه و با چه تضمینی به این کشور اعتماد داشته باشد. به هر حال، این موارد همه چالشهای بسیار جدی و قابل اعتنایی است که کنفرانس آتی کابل در خود پوشیده دارد.
اما برخی از آگاهان بر این عقیده اند که نباید خیلی منفی نگر بود و به هر چیزی به دیده شک و تردید نگریست. این دسته بر این باوراند که در میان کشورهای منطقه، آن وفاق سیاسی که در ابتدا از آن صحبت کردیم، در واقع به وجود آمده و دولت های ساکن در قلب آسیا به این نتیجه رسیده اند که برای برقراری نظم و آرامش در منطقه، خود باید اقدام کنند. از دید این گروه با توجه به بی تاثیر بودن حضور سنگین امریکا و غرب مبنی بر مبارزه با تروریزم، مواد مخدر و معضلات اقتصادی کشورهای منطقه، دیگر زمان آن رسیده که خود دولتهای ساکن در قلب آسیا، آستین همت بالا بزنند و جهت سامان بخشیدن به امورات نابسامان کشورهای منطقه کاری بکنند.
بنابراین دیدگاه، برگزاری کنفرانس کشورهای قلب آسیا در کابل، علاوه بر اینکه اعتباری است برای دولت افغانستان، فرصت مناسب و خوبی را در اختیار کشورهای منطقه قرار می دهد تا با همفکری و همگرایی و در سایه گفتمان های صادقانه و سازنده، به رفع سوء تفاهمات موجود میان همسایگان و دیگران، همت بگذارند.
به هر حال، اینها نگره هایی بودند که در ربطِ به برگزاری نشست کشورهای قلب آسیا در این شب و روزها در افغانستان مطرح می شود و هر کدام نیز برای خودش هوادارانی دارد؛ اما آنچه به عنوان یک موضع منتخب می توان اتخاذ نمود و از آن دفاع کرد این است که ما هم می خواهیم به قضایای جاری در منطقه و از جمله برگزاری نشست در کابل مثبت نگاه کرده و حتی خوشبین باشیم؛ اما چه می شود کرد که واقعیت های تلخی هم وجود دارد که نمی گذارد به محیط پیرامون خیلی هم ساده لوحانه نگاه کرد.
در مدت سه دهه تمام که از عمر بحران و تشنج در منطقه می گذرد، این کشورهای به اصطلاح قلب آسیا در کدام دهلیز چپ یا راست شان به خواب ناز فرو رفته بودند و ندیدند که چهل و چند دولت اعضای پیمان ناتو، با استفاده از تفرقه و نفاق حاکم در کشورهای منطقه، در مرکزیت این قلب بیمار، جا خوش کردند!
به نظر می رسد زمان برگزاری نشست های سودمند و چاره ساز، وقتی بود که هنوز افغانستان و به تبعه آن منطقه، میدان حضور و رقابت دولت های امریکایی و غربی قرار نگرفته بود؛ نه حالا که دیگر زمان برگزاری یک چنین نشست و کنفرانس هایی خیلی وقت است که سپری شده است.
آنوقت که وقت برگزاری کنفرانس و کار و تلاش در جهت بهبود اوضاع افغانستان و منطقه بود، کشورهای محترم منطقه، درگیر نزاع ها و کشمکش های بی حاصل درونی بودند و اما حالا که کار از کار گذشته است و سایه حضور بیگانگان بر کل منطقه، سنگینی می کند، آقایان ساکن در حواشی قلب آسیا، به فکر مرمت و بازسازی این قلب شکسته و بیمار افتاده اند و در برابر بیگانگان که اهل کار و عمل اند، پس از یک وقفه 30 ساله، به برگزاری کنفرانس های تشریفاتی و نمایشی روی آورده اند!!
بدون آنکه قصد ناامید کردن کسی را داشته باشیم، بدین باوریم که مشکلات فیمابین اعضای نشست قلب آسیا آنقدرها هم سطحی و پیش پا افتاده نیست که بشود با برگزاری یک یا چند کنفرانس هایی از این دست، به آنها پایان بخشید.
کد مطلب: 43028