در شماری قبل ضمن اشاره به این مطلب که قیام و خروج سفیانی از علائم حتمی ظهور به شمار می رود، به اقدامات جنایتکارانه سفیانی در کوفه از قبیل: نسل کشی سفیانی در کوفه، کشتار شیعیان در کوفه، ویران ساختن کوفه و ... پرداختیم و عنوان داشتیم که تسلط بر عراق از اهداف اصلی خروج سفیانی می باشد.
در ادامه به گوشه ای دیگر از اقدامات سفیانی در عراق اشاره خواهیم کرد:
سفیانی بر کرانة رود دُجَیل
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در مورد کارکرد سفیانی میفرماید: «چون سفیانی از فرات عبور کند و به محلّی به نام «عاقرقَوْفا»(1) برسد، خداوند ایمان را از دلش میزداید، در کرانة رود دُجیل هفتاد هزار مرد جنگی و بیش از آن از افراد غیر نظامی را به قتل میرساند. بر خزانه دست پیدا میکند، نظامیان را میکشد و شکم بانوان را میشکافد، به این بهانه که شاید حامله باشند و فرزند پسر به دنیا آورند».(2) در ادامه میفرماید: «بانوان قریشی از رهگذرها و قایقرانها استمداد میجویند و از آنها میخواهند که آنان را سوار کرده، به منطقة امنی ببرند، ولی آنها به جهت دشمنی با اهلبیت آنان را سوار نمیکنند».(3)
در حدیث دیگری میفرماید: «برای پسرعموهایم (بنیالعبّاس) شهری در سمت مشرق، در میان دجله، و دجیل خواهد بود... نابودی آن به دست سفیانی میباشد. گویی با چشم خود میبینم که سقفهای آن روی پایههایش فرو ریخته است».(4)
جنایات سفیانی در شهر بصره
سفیانی سه بار وارد بصره میشود، اشراف (سادات) را میکشد، عزیزان را بر خاک مذلّت مینشاند، بانوان را به اسارت میبرد؛ وای بر آبروهای بر باد رفته، شمشیرهای از نیام بر آمده، کشتههای روی هم انباشته و دامنهای مورد تعرّض قرار گرفته است.(5)
در خطبة البیان منسوب به امیرمۆمنان(علیه السلام) آمده است: سفیانی پس از حوادث خونبار حِمص، حلب، رقّه، رأسالعین و نُصَیبین، وارد موصل میشود، مردم بغداد در آنجا گرد آیند و اهالی شهر حضرت یونس به لخمه میروند، نبرد سختی در موصل رخ میدهد که تعداد شصت هزار نفر در آن میان کشته میشود
کارکرد سفیانی در عَینُ التّمر
در منابع حدیثی آمده است که، سفیانی در «عَینُ التّمر»(6) هفتاد هزار نفر را به قتل میرساند.(7)
دیوار حایل
سفیانی با لشکری جرّار به سوی عراق حرکت میکند، یکصد هزار نفر به دنبال او حرکت میکنند، در بین جلولا و خانقین سدّ ایجاد میکند و معترضان را همانند گوسفند سر میبرد.(8)
کشار فجیع در موصل
در خطبة البیان منسوب به امیرمۆمنان(علیه السلام) آمده است: «سفیانی پس از حوادث خونبار حِمص، حلب، رقّه، رأسالعین و نُصَیبین، وارد موصل میشود، مردم بغداد در آنجا گرد آیند و اهالی شهر حضرت یونس به لخمه میروند، نبرد سختی در موصل رخ میدهد که تعداد شصت هزار نفر در آن میان کشته میشود».(9)
جنایات بیشمار سفیانی در بغداد
از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده که سپاه سفیانی بیش از پانصدهزار نفر را در بغداد به قتل میرساند.(10) امیرمۆمنان(علیه السلام) در فرازی از یک خطبه طولانی از کشته شدن هفتاد هزار نفر در بغداد خبر داده است.(11) امام صادق(علیه السلام) از انتقال پایتخت عبّاسیان به زوراء (بغداد) خبر داده، در فرازی از آن میفرماید: «در آن هنگام سفیانی خروج کرده بدترین شکنجهها را روا میدارد».(12)
درگیریهای پراکنده
امام باقر(علیه السلام) میفرماید: «هنگامی که سفیانی بر ابقع، منصور، کندی، ترک و روم چیره شود، به سوی عراق عزیمت میکند... بر شهری سیطره پیدا میکند، کشتار فجیعی در آن به راه میاندازد، افرادی را ـ صبراً ـ میکشد و شش تن از افراد برجسته بنیالعبّاس را به قتل میرساند».(13) و در حدیث دیگری از درگیری سپاه سفیانی در اصطخر، قومس، دولات ری، مرز زریخ... ری، بابل، مداین و نصیبین و حوادث مرگبار در آنها سخن گفته است. (14)
دیگر جنایتها
آنچه گفته شد نمی از یَم و اندکی از جنایات بیشماری است که سفیانی در عراق مرتکب میشود. در حدیثی، امیر بیان مولای متّقیان(علیه السلام) شماری از جنایات او را بر شمرده که در زیر میآوریم:
1. دستگیرههای اسلام را یکی پس از دیگری نابود میکند،
2. اهل دانش و فضیلت را میکشد،
3. قرآنها را طعمه حریق میسازد،
4. مساجد را ویران میکند،
5. محرّمات را مباح میسازد،
6. دستور ساز و آواز در کوچه و بازار میدهد،
7. فرمان باده نوشی در گذرگاهها صادر میکند،
8. کارهای ناشایست را مباح اعلام میکند،
9. از انجام فرایض جلوگیری میکند،
10. در گسترش فسق و ستم تلاش میکند،
11. هر لحظه بر طغیان و سرکشی خود میافزاید،
12. از روی دشمنی با اهلبیت، هر کس را که نامش: محمّد، احمد، علی، جعفر، حمزه، حسن، حسین، فاطمه، زینب، رقیّه، امّ کلثوم، خدیجه و عاتکه باشد، به قتل میرساند،
13. کودکان را جمع میکند، در دیگ با زیتون میجوشاند،
14. دو کودک را که حسن و حسین نام دارند، دستگیر کرده، به دار میزند.(15)
افول قدرت سفیانی و بشارت ظهور
جنایات بیشمار سفیانی موجب میشود که گروههای غیور با یکدیگر پیمان بسته، علیه سفیانی خروج کنند، که به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
1. سپاه سفیانی بر عفّت سی هزار دوشیزه در کوفه تعدّی میکنند، سپس سرهای آنها را برهنه کرده، به عنوان برده در معرض فروش قرار میدهند... خبر به اهل بصره میرسد، از دریا و خشکی حمله میکنند و زنها را از دست آنها رهایی میدهند.(16)
2. نیروهایی از کوفه و بصره هم پیمان شدهاند، با سفیانی به نبرد میپردازند.(17)
3. سفیانی چهل روز با آنها درگیر میشود، چون نیروی کمکی نمیرسد، ناگزیر با رومیان قرارداد صلح امضا میکند، که هیچ یک از طرفین، چیزی به طرف دیگر پرداخت نکند.(18)
4. سیّد هاشمی با پرچمهای سیاه به پرچمداری «شعیب بن صالح» از خراسان حرکت میکند، در دروازه اصطخر با سپاه سفیانی درگیر میشود، نبرد سختی روی میدهد، پرچمهای سیاه پیروز میشوند و سپاه سفیانی فرار میکنند.(19)
5. به هنگام خروج سفیانی از کوفه، دو سپاه متّحد شده، با سپاه او میجنگند، آنها را از پای در میآورند، غنایم و اسیران جنگی را از دست آنها میرهانند.(20)
6. جوان هاشمی، با خالی در کف دست چپ، با پرچمهای سیاه و جلوداری مردی از بنی تمیم به نام شعیب بن صالح، با سپاه سفیانی نبرد میکند و آن را شکست میدهد.(21)
7. پرچمهای سیاه سپاه سفیانی شکست داده، آنها را تا بیتالمقدّس عقب میرانند و زمینه را برای حکومت حضرت مهدی(عج) فراهم میسازند.(22)
در خطبة البیان منسوب به امیرمۆمنان(علیه السلام) آمده است: سفیانی با دویست هزار مرد جنگی از سواره و پیاده حرکت میکند تا در حیره فرود آید... در آنجا نبرد سختی بین او و حضرت مهدی(عج) رخ میدهد. سپاه سفیانی شکست میخورد، سفیانی با تعداد اندکی از یارانش فرار میکند. یکی از یاران حضرت به نام «صیّاح» با گروهی از اصحاب، او را دنبال کرده، دستگیر نموده، به نزد حضرت میآورد
بشارت ظهور: پیشوای پرواپیشگان، امیرمۆمنان(علیه السلام) در فرازی از خطبه مفصّلی میفرماید: «هنگامی که لشکر سفیانی به سوی کوفه عزیمت نمود، منتظر ظهور بهترین آلمحمّد(علیهم السلام) باشید».(23) از طریق عمّار یاسر روایت شده که چون سفیانی وارد کوفه شود و یاوران آل محمّد(علیهم السلام) را به قتل برساند، حضرت مهدی(عج) ظاهر شود و پرچم او را شعیب بن صالح حمل کند.(24) امام زینالعابدین(علیه السلام) میفرماید: «قائم(عج) از مدینه حرکت نموده... وارد قادسیّه میشود، در حالی که مردم با سفیانی بیعت کرده، در کوفه گرد آمده باشند».(25)
دستگیری سفیانی: رئیس مذهب، حضرت امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «قائم(عج) وارد نجف اشرف میشود، سفیانی با یارانش از کوفه حرکت میکند، حضرت با آنها محاجّه میکند... . آنگاه پرچم پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را به اهتزاز در میآورد، فرشتگان بدر به یاریاش فرود میآیند... . پس سپاه سفیانی را شکست داده، تا داخل کوفه به عقبنشینی وادار میکند.
منادی حضرت ندا سر میدهد: زخمیها را نکشید و فراریها را دنبال نکنید. پس با آنها همانند سیره امیرمۆمنان(علیه السلام) در مورد اهل بصره رفتار میکند».(26)
در خطبة البیان منسوب به امیرمۆمنان(علیه السلام) آمده است: «سفیانی با دویست هزار مرد جنگی از سواره و پیاده حرکت میکند تا در حیره فرود آید... در آنجا نبرد سختی بین او و حضرت مهدی(عج) رخ میدهد. سپاه سفیانی شکست میخورد، سفیانی با تعداد اندکی از یارانش فرار میکند. یکی از یاران حضرت به نام «صیّاح» با گروهی از اصحاب، او را دنبال کرده، دستگیر نموده، به نزد حضرت میآورد» .(27)
بیعت سفیانی:
امام باقر(علیه السلام) در مورد فرجام کار سفیانی میفرماید: «به سفیانی خبر میرسد که حضرت قائم(عج) به سوی او عزیمت نموده، با سپاهیانش به سوی آن حضرت حرکت میکند و تقاضای دیدار مینماید. حضرت مهدی(عج) حجّت را بر وی تمام میکند، او تسلیم شده، بیعت میکند. چون به سوی سپاهیانش بر میگردد، آنها او را سرزنش میکنند، پس بیعتش را میشکند و آماده نبرد میشود و حضرت مهدی(عج) آنها را شکست میدهد. اگر یکی از آنها پشت درخت، یا پشت سنگی مخفی شده باشد، آن درخت و آن سنگ میگوید: «ای مۆمن، فرد کافری در پشت من مخفی شده است».(28)
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
پی نوشت ها :
1. عاقر به معنای شنزار است و احتمالاً منظور از «عاقرقوفا» «عقرقوف» از کوههای سیلحین در نواحی بغداد باشد؛ معجم البلدان، ج 4، ص 68.
2. مروزی، الفتن، ج1، ص304، ح885.
3. همان.
4. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج1، ص38.
5. حائری، الزام النّاصب، ج2، ص203.
6. نام شهری در نزدیکی انبار، در غرب کوفه، [یاقوت، معجمالبلدان، ج 3، ص759].
7. سلمی، عقدالدرر، ص77.
8. الزام الناصب، ج2، ص209.
9. همان، ص213.
10. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج1، ص40.
11. عقدالدرر، ص912.
12. سید ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص134، ب54.
13. مروزی، الفتن، ج1، ص3047، ح884.
14. همان، ص316، ح913.
15. عقدالدّرر، ص93.
16. مقدسی، فرائد فوائد الفکر، ص310.
17. مروزی، الفتن، ج1، ص316، خ916.
18. همان، ص222، ح 620.
19. همان، ص316، ح912.
20. طبری، تفسیر جامع البیان، ج22، ص72.
21. مروزی، الفتن، ج1، ص314، ح907.
22. همان، ص310، ح 894.
23. سید ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص125، ب39.
24. مروزی، الفتن، ج1، ص314، ح908.
25. نیلی، سرور أهل الایمان، ص100، ح78.
26. همان، ص101، ح79.
27. حائری، الزام الناصب، ج2، ص221.
28. سرور أهل الایمان، ص101، ح80.
منبع:ماهنامه موعود شماره 103.