به یقین می توان گفت یکی از علت های اصلی تشریع حکم حجاب وپوشش برای زنان، حفظ جایگاه انسانی و ارتقاء سطح منزلت آنان است. زن پیش از آنکه با ویژگیها و لطافت ها و زیبایی های زنانه زن باشد، یک انسان است با همان کرامت. زنی که تن و اندام خود را درمعرض دید همگان میگذارد و آنچه را که به جنسیت او مربوط می شود به کوچه وبازار میکشاند در حقیقت میخواهد با تکیه بر زنانگی خویش جایی برای خود در جامعه باز کند نه با تکیه بر «انسانیت» خویش
حجاب و پوشش زنان یکی از احکام شناخته شده و تردیدناپذیر اسلامی است که اصل آن مورد وفاق همه مذاهب اسلامی می باشد ودرعصر حاضر حجاب زنان از نگاه ملتهای مختلف، یکی از مشخصه ها و نمادین زن مسلمان شناخته می شود.
این موضوع اختصاص به آئین اسلام نداشته و ندارد، بلکه پوشش خاص زنان، در همه آئین های آسمانی مانند مسیحیت و یهودیت نیز مطرح بوده است؛ چنانکه درآئین زرتشتیان نیز حجاب وجودداشته و هم اکنون نیز درمیان زنان سنتی که بر آئین پیشینیان زندگی می کنند و از فرهنگ مسلط زمان رنگ نگرفته اند، همچنان پوششی نزدیک به حجاب اسلامی رعایت می شود.
آثار باقی مانده از ملت ها و اقوام پیشین در آئین ها و فرهنگ های مختلف حکایت از آن دارد که زنان معمولا پوشیده تر از مردان بوده اند. در آئین یهود نیز حجاب مطرح بوده و در میان خانواده های مذهبی تر و سنتی تر آنان، هنوز موضوع حجاب زنان مورد توجه است.
این واقعیت نشان می دهد که اصل حجاب، پدیده ای جغرافیایی و نشأت گرفته از شرایط آب و هوایی خاستگاه اسلام، یا علاقه شخصی پیامبر (ص) و مردم یا شرایط خاص مردم جزیره العرب نبوده است. بلکه دیدگاه اسلام در تأیید آموزه های ادیان آسمانی قبل از خود است: «واین کتاب"قرآن" را به حق برتو نازل کردیم درحالی که کتب پیشین را تصدیق می کند وحافظ ونگهبان آنهاست» (مائده/48)
با این همه، روند زندگی اجتماعی و فرهنگ و اقتضائات و مناسبات عصر مدرنیته در دو، سه قرن اخیر و به ویژه قرن حاضر باعث شده تا بسیاری از زنان ادیان و اقوام و آئین های مختلف نه تنها از حجاب زنانه خودبکاهند، که به دلایل مختلف به خودآرایی و برهنگی، فراتر از آنچه مردان همان جامعه انجام می دهند روی آورند. تا انجا که بسیاری از زنان در این آیین ها اکنون حجاب و پوشش خاص زنان را، ضرورتی دینی یا حکم آسمانی نمی شناسند و آن را متأثر از آداب و رسوم ملی و محیطی پیشینیان خودتلقی می کنند! و ارزشی برای آن قائل نشده، اثر سازنده و ثمر بخشی را بر آن مترتب نمی بیند وبلکه بالعکس آن را نشانه عقب ماندگی اجداد خود و یا سلطه وزورگویی مردان در جوامع پدر سالار تلقی می کنند.
ماهیت رو به گسترش تجدد، هماهنگی آن با تمایلات وعلاقه های غریزی همپایی برهنگی و جلوه گری زنان با عوامل متعدد اقتصادی، صنعتی، تبلیغی و اجتماعی و سیاسی درکشورهای اروپایی سبب شد تا بخشی اززنان درکشورهای اسلامی نیز به تبعیت و تقلید از فرهنگ مسلط جهانی علی رغم صراحت، وقطعیت ضرورت حجاب آن را کنار نهاده ویا به تدریج از آن بکاهند و در مواردی هم گوی سبقت را در برهنگی وجلوه گری از زنان اروپایی بربایند.
از این رو تبیین مبانی ارزشی حجاب و بیان فلسفه این حکم و مفید بودن امر حجاب برای جامعه زنان، بلکه کل جامعه انسانی ضروری به نظر می رسد. به دین جهت در چندشماره آینده به بررسی فلسفه حجاب و پوشش و حدود آن و دیگر مباحث مرتبط با حجاب می پردازیم.
فلسفه و چرایی حجاب و پوشش زن
نگرش در این موضوع را در دو محور پی می گیریم:
الف ـ فلسفه فردی پوشش
از مهم ترین فلسفه های فردی پوشش زنان «طهارت و پاکی نفس انسانها» است. خداوند تبارک و تعالی در سوره نور می فرماید:
"به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند كه اين براى آنان پاكيزهتر است.." (نور/30)
و نیز در آیه دیگری می فرماید:
"... و چون از آنان چيزى خواستيد از پشت پرده از آنان بخواهيد اين براى دلهاى شما و دلهاى آنان پاكيزهتر است " (احزاب/53)
با توجه به آیات فوق وروایاتی که مؤید همین نکته است اولین فلسفه حجاب که شامل حفظ نگاه مردان و پوشش زنان وموارد دیگر می شود این است که در درجه اول موجب طهارت نفس و باطن افراد و تزکیه آنان می گردد. این طهارت وپاکی هم مربوط به جسم است و هم مربوط به روح زیرا این دو بُعد تأثیر متقابل نسبت به یکدیگر دارند.
یکی دیگر از فلسفه های فردی پوشش و حجاب «فلاح و رستگاری» است. قرآن کریم پس دراین مورد می فرماید:
"به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاكدامنى ورزند و زيورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعا از آن پيداست و بايد روسرى خود را بر سينه خويش [فرو] اندازند و زيورهايشان را آشکار نسازند... و پاهاى خود را [به گونهاى به زمين] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مىدارند معلوم گردد اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگار شوي" (نور/31)
اما به یقین می توان گفت یکی از علت های اصلی تشریع حکم حجاب وپوشش برای زنان، حفظ جایگاه انسانی و ارتقاء سطح منزلت آنان است. زن پیش از آنکه با ویژگیها و لطافت ها و زیبایی های زنانه زن باشد، یک انسان است با همان کرامت. زنی که تن و اندام خود را درمعرض دید همگان میگذارد و آنچه را که به جنسیت او مربوط می شود به کوچه وبازار میکشاند در حقیقت میخواهد با تکیه بر زنانگی خویش جایی برای خود در جامعه باز کند نه با تکیه بر «انسانیت» خویش. در واقع او به این ترتیب اعلام می کند که آنچه برای او اصل است «زن» بودن اوست نه انسان بودن و نه اندیشه و لیاقت وکارایی او. چنین زنی قبل ازهمه اسیر خود است بانویی که دائما نگران زیبایی و زینت خویش است کجا می تواند غمخوار آن هموطن گرسنه ومحروم خودباشد؟ کجا می تواند بیندیشد که دیگران با میهن او چه می کنند؟ کجا می تواند به فکر نجات مستضعفین زمین باشد؟
(ادامه دارد)
نویسنده: فاطمه موسوی مبلغ