از یاد نبریم که امریکا در ابتدا به جنگ با تروریزم و افراط گرایی آمده بود؛ اما چگونه شد که به یکباره ورق برگشت و بعد از ده سال، طالبان از متن پیمان استراتژیک حذف می شود؟
نقاط کور پیمان شبانه، آشکار می شود
خبرگزاری صدای افغان(آوا) – کابل – سرویس تحلیل وپژوهش اخبار , 17 ثور 1391 ساعت 20:39
از یاد نبریم که امریکا در ابتدا به جنگ با تروریزم و افراط گرایی آمده بود؛ اما چگونه شد که به یکباره ورق برگشت و بعد از ده سال، طالبان از متن پیمان استراتژیک حذف می شود؟
اوباما و کرزی؛ رؤسای جمهور امریکا و افغانستان نیمه شب سه شنبه گذشته به صورت شتاب آلود پیمان بحث برانگیز راهبردی میان دو کشور را امضا کردند.
این پیمان بی آنکه مفاد آن روشن باشد از سوی گروهی از هواداران و مداحان کاخ سفید، استقبال شد و برای آینده افغانستان نقطه روشن و امیدبخشی به حساب آمد.
اما این فقط آغاز ماجرا بود. اگرچه شماری بودند که از همان آغاز با تردید و پرسش به آن نگاه کردند و به ویژه نحوه امضای آن را برخلاف عرف معمول دیپلماتیک و نشان دهنده نوعی ابهام در مفاد و محتوای آن تلقی کردند.
با انتشار متنی که گفته می شود صورت کامل پیمان استراتژیک میان افغانستان و امریکاست، مداحی های آتشین از این پیمان به انتقادات آرام و محتاطانه از آن، تغییر جهت داد. درست به همین جهت بود که بسیاری از ناظران به این باور رسیدند که اساسا در جوامع بحران زده ای که هیچ روزنه امیدی برای رهایی از وضعیت موجود و گذار به وضع مطلوب، در آن قابل پیش بینی نیست، هر حرکتی از سوی هر مرجعی که صورت گیرد، به فال نیک گرفته شده و آن مرجع، فرشته نجات و سفیر رهایی انگاشته شده و مورد تمجید و تحمید قرار می گیرد.
این فرضیه در مورد افغانستان نیز صادق است. پیمان راهبردی با کشوری امضا شد که حداقل در یک دهه اخیر آزمون های روشنی از عدم صداقت، عدم تعهد و عدول از اصول شناخته شده روابط بین المللی در عرصه احترام به حاکمیت، منافع ملی، قانون اساسی، سنت ها و هنجارهای اجتماعی، معتقدات دینی و... از خود به نمایش گذاشته؛ اما هیچکدام از این آزمونها نتوانسته هواداران و مداحان کاخ سفید در افغانستان را به این حقیقت روشن، رهنمون شود که طرف دیگر امضا کننده پیمان، کشوری نیست جز امریکا و امریکا قدرتی نیست جز همانی که در طول یک دهه اخیر، به شکستن حریم های ممنوعه بسیاری در افغانستان در عرصه ها و زمینه های گوناگون شهره است.
بنابراین چگونه می توان انتظار داشت کشوری که یک دهه از تاریخ این سرزمین را به خود اختصاص داده و طی آن، هیچ دستاورد قابل دفاعی نداشته است، به یکباره تغییر ماهیت دهد و به یک سلسله اصول مبهم و کلی و تعریف ناشده و فاقد پشتوانه های اجرایی و زمینه های الزام آور عملی، به صورت صد در صد متعهد باشد؟!
به هر حال از واکنش های اولیه نسبت به امضای غیرمعمول و بحث برانگیز پیمان روشن شد که حتا عملکرد ده ساله هم نتوانست مانع قضاوت نادرست نسبت به طرز فکر امریکایی در خصوص افغانستان شود.
این همان چیزی است که در مورد طالبان نیز اتفاق افتاد. در اوایل ظهور و حضور طالبان، گروهی از مردم به آنان به عنوان فرشتگان نجات می نگریستند و آینده روشن و سرشار از امید و امن و صلح و ثبات و عدالت و دین را در آیینه حاکمیت آنان می دیدند؛ اما تنها چند روز بعد از تسلط آنان، همه این تصویرها و تصورات نقش بر آب شد و جنایات منحصر به فرد و استثنایی ای به نام آنان نه تنها در تاریخ افغانستان که در تاریخ جهان ما به نام آنان رکورد خورد.
از یاد نبریم که امریکا در ابتدا به جنگ با تروریزم و افراط گرایی آمده بود؛ اما چگونه شد که به یکباره ورق برگشت و بعد از ده سال، طالبان از متن پیمان استراتژیک حذف می شود؟
طالبان، در متن پیمان به عنوان دشمن مردم و دولت افغانستان و دشمن امریکا حضور ندارد و این امر امروز در مجلس نمایندگان نیز واکنش برانگیز شد.
از سوی دیگر، دو دولت امریکا و افغانستان خود را ملزم به دفاع از نظام متمرکز ریاستی می دانند؛ در حالی که رییس جمهور بارها دیگر طرف ها را به دلیل مخالفت با نظام ریاستی به باد انتقاد گرفته و گفته است که هیچ عنصر خارجی در این میان، حق مداخله ندارد و این، حق مردم افغانستان است؛ اما در متن پیمان این حق به امریکا هم داده شده، آیا این حق مال مردم افغانستان نبود؟ پس چرا به امریکا واگذار شد؟ یا امریکا هم از این پس به جای مردم افغانستان می نشیند؟
مداحان و طرفداران پیمان، اکنون تنها به همین دو مورد از تناقضات آشکار پیمان استراتژیک پاسخ دهند!
کد مطلب: 41061