ما شيعيان به وجود مباركي معتقديم كه آخرين ستاره آسمان ولايت و منجي آدميان است. همچنين معتقديم اين منجي، در پايان تاريخ بشري ظهور ميكند و حكومت عدل الهي را برقرار ميسازد. مسئله امنيت كه از مباحث مهم هر حكومتي است، برخلاف حكومتهاي كنوني، در حوزه حكومت جهاني مهدوي، ابعادي گسترده و فراگير مييابد. بر اين اساس، در اين مقاله با مروري بر مسائلي چون «چيستي امنيت و ابعاد آن»، «جايگاه امنيت در نظام سياسي اسلام» و «چالشهاي پيش روي جهان معاصر»، به بررسي مقوله امنيت در چارچوب حكومت مهدوي و ابعاد آن خواهيم پرداخت و در نهايت، امكانپذيري تحقق امنيت مطلق و فراگير در اين مقطع زماني را بررسي خواهيم كرد
گفتني است كه به علت گستردگي مباحث و ابعاد امنيتي، در اين مقاله تنها به مهمترين آنها اشاره ميشود و سپس در هر بُعد، برترين نمودهاي چالشهاي امنيتي پيش روي جهان معاصر، بررسي ميگردد و در نهايت، با استناد به آيات و روايات، اين بُعد امنيتي در حكومت مهدوي اثبات خواهد شد.
چيستي امنيت
واژه امنيت، برگرفته از ماده «امن»، در لغت به معناي ايمني، بيهراسي، اطمينان، آرامش و آسودگي است. اما در اصطلاح، با توجه به گستردگي حوزه علوم انساني، تعاريف بسياري را ميپذيرد. براي مثال، چنين تعريفي ارائه ميدهند:
امنيت ملي، حالتي است كه ملتي، فارغ از تهديدِ از دست دادن تمام يا بخشي از جمعيت، دارايي و يا خاك خود به سر ميبرد.
دانشنامه بينالمللي علوم اجتماعي، امنيت ملي را توان يك ملت در حفظ ارزشهاي داخلي از تهديدات خارجي ميداند. در تعريف ديگري آمده است:
امنيت در بُعد عيني، فقدان تهديدات نسبت به ارزشها، منافع و اهداف و در جهت ذهني، فقدان ترس از اينكه اين بنيانهاي ملي (ارزشها، منافع، اهداف) مورد هجوم فيزيكي و غيرفيزيكي واقع بشوند را مورد سنجش قرار ميدهد.
نيز آمده:
امنيت وضعيت مطلوب را گويند كه مردم يك جامعه، در آسايش و به دور از ترس و ارعاب، به حيات اجتماعي خود ادامه ميدهند...
تفسيرهاي مختلف و گاه بحثبرانگيز درباره اين واژه، باعث شده تا عدهاي آن را «نمادي مبهم» و دستهاي ديگر آن را «كلمهاي با معاني بسيار» بدانند. در مجموع ميتوان امنيت را فقدان تهديد ذهني و فيزيكي در عرصههاي مختلف زندگي بشري دانست.
تصور اين واژه در بدو امر، منعكسكننده بُعد نظامي مسئله، يعني ايمني از جنگ و تسليحات نظامي است؛ چنانكه تعاريف سنتي اين واژه در دنياي غرب (مكتب رئاليسم) ، بر قدرت و صلح متمركز است . چنين انديشهاي، يعني «امنيت به معناي فقدان تهديدات نظامي»، در دوران تمايل دولتها به سلطهجويي و كشورگشايي و حاكميت تفكرِ «جنگ به مثابه ابزار ممتاز سياست خارجي» بر كشورهاي اروپايي، در حوزه علوم سياسي و روابط بينالملل مسلط گرديد. ولي امروزه با تحولات اساسياي كه در نظم جهاني رخ داده و با اهميت يافتن ساير حوزههاي امنيتي، چنين برداشتي كلاسيك محسوب ميشود. گرايش براي به حاشيهراندن نيروهاي نظامي در معادلات امنيتي، از جرياني سياسي ـ تاريخي سرچشمه ميگيرد كه تأسيس جامعه ملل و سازمان ملل متحد تجلي آن هستند. هدف هر دو سازمان، جايگزين كردن ابزارهاي حقوقي، قانوني، ديپلماتيك و... به جاي كاربرد نيروي نظامي، براي حل اختلافها و پايانبخشيدن به درگيريها بود كه متعاقباً اصالت و اهميت يافت و به صورت رويكردي تمامعيار رخ نمود. منتقدان مفهوم سنتي امنيت معتقدند كه عناصر و مؤلفههاي جديد امنيتي، اقتصاد، دانش فني، محيط زيست و... هستند و در اين ميان، عامل اقتصاد مهمتر است. براي مثال، باري بوزان در تقسيمبندي تهديدات به پنج گروه اشاره ميكند: نظامي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و زيستمحيطي. گروهي ديگر از انديشورزان (ماركسيستها) عدم مساوات اقتصادي را منشأ همه تهديدها ميدانند. گروهي نيز مانند كارولين توماس با عنايت به وضعيت كشورهاي جهان سوم، از تهديدهاي ويژهاي چون ملتسازي، سلامتي و تأمين غذايي نام ميبرند. با وجود اين، بيگمان تهديدهاي نظامي، اولويت خود را در مسائل امنيتي از دست دادهاند و مؤلفههاي ديگري در اين عرصه خودنمايي كردهاند.
با اين تفاسير، ما امنيت را واژهاي فراگير شامل ابعادي چون اقتصاد، فرهنگ، سياست، اجتماع، حقوق و محيط زيست ميدانيم كه غفلت از هر كدام، ميتواند منبع عمدهاي براي ناامني باشد. لذا در ترسيم هر استراتژي موفق امنيتي، علاوه بر توجه به واقعيات در راستاي تأمين حداكثر منافع و مصالح و اهداف ملي در چارچوب ارزشها و هنجارهاي بنيادين، نيازمند عنايت به تمامي مقولات بالا هستيم. گفتني است كه اگرچه ابعاد و حوزههاي امنيتي متحول گشته، مسئله تأمين امنيت هنوز در رأس اهداف دولتهاست و در حوزه مطالعات استراتژيك داخلي و بينالمللي، اهميتي روزافزون يافته است.
جايگاه امنيت در نظام سياسي اسلام
امنيت، در گفتمان سياسي اسلام شباهت بسياري به سلامت دارد و احاديث اسلامي آنها را دو نعمت ناشناخته نام بردهاند. در حديثي از پيامبر (ص) آمده است:
امنيت و سلامت دو نعمت است كه بسياري از مردم در آن مغبونند.
امنيت در انديشه حضرت علي(ع)، علاوه بر همهجانبه بودن، مقدمه برقراري عدالت و آزادي در جامعه است. در كتاب فقه سياسي اسلام آمده:
اسلام، امنيت را يكي از اصول زندگي و حالتي اجتنابناپذير در زندگي جمعي و عنصري ضروري در بهرهوري از مزايا و مواهب حيات، و نيز زمينهساز تكامل و ارتقاي بشر تلقي كرده است و آن را از مقدسترين آرمانهاي بشري و الهي ياد نموده است.
ادامه دارد...
منبع:313 آدینه